اشعار مناجات با امام رضا علیه السلام –  محمد میلانی (شاکر)


به کارم گیر افتاده خودت مشگل گشایی کن
در این دریای طوفانی دوباره ناخدایی کن

اجابت با دعای توست، عنایت در عطای توست
کرامت با خدای توست،خدایی کن خدایی کن

به جای تو به مردم رو زدم نومید برگشتم
اگرچه بی وفا بودم تو اما با وفایی کن

ببین خالی تر از هیچم، نه یاری نه کمک حالی
دخیل افتاده ام بر غربت تو آشنایی کن

سلام من به سقاخانه هایت، کفش کن هایت
به شوق گنبدت رنگ نگاهم را طلایی کن

کبوتر بچه قلبم پر پرواز میخواهد
کمی گندم بیاور باز هم ما را هوایی کن

تویی مشهور شرق و غرب در آقایی و احسان
به جان مادرت زهرا، علی موسی الرضایی کن

تو هشت و چهار هستی در عبایت پنج تن پیدا
دلم شش گوشه میخواهد مرا هم کربلایی کن


******************

اشعار مناجات با امام رضا علیه السلام –  محمد قاجار ( زائر)

خوشا به حال هر آنکس که مبتلای رضاست
تمام دار و ندار من از دعای رضاست

صفای صحن و حیاط و رواق را عشق است
کنار پنجره فولاد، کربلای رضاست

کجا به غیر سرایش ادب کنم وقتی
که پادشاه جهان سائل و گدای رضاست

قسم به نغمهٔ نقاره و صدای اذان
دلم مجاور آن گنبدِ طلای رضاست

مریض بستر عشقم، شفا نمی خواهم
که مرهم دلم از نسخه و دوای رضاست

در این معامله سودِ زیاد بردم من
حرم برای دل من، دلم برای رضاست

بگو به خادمِ آقا، مرا صدا نکند
که خواب راحت من روی فرشهای رضاست


***************

اشعار مناجات با امام رضا علیه السلام –  روح الله دانش

درد  دلهای  منو  پنجره های  حرمت
کودکیهای  منو  خاطره های  حرمت

صحن و ایوان طلایت به دلم میچسبد
دل  من  شیفته ی  منظره های  حرمت

⭐️

هر بار که من یاد رضا می افتم
انگار  در  آغوش  خدا  می افتم

از  داغ  فراق  گنبد  و  گلدسته
از خواب و خوراک و از غذا می افتم

در  حین  زیارت  رضا شاه کرم
من یاد حسین و کربلا می افتم

⭐️

در صحن رضا ، رضا رضا میگویم
از درد دل و عشق و شفا میگویم

گفتم که به آقا برسان حاجت دل
از یک سفر معنوی کرببلا میگویم


****************


اشعار مناجات با امام رضا علیه السلام –  روح الله دانش

کاش میشد پر بگیرم تا حرم
پیش سلطان،پیش آقای کرم

کاش دعوت میشدم با زاءران
در حرم  پر میزدم با عاشقان

کاش من را هم صدایم میزدی
یک زیارت را به نامم میزدی

کاش گردد این گدا پا بوس تو
بندهء عاشق تر و مخصوص تو

تا تو را میبینم آقا هر جهت
زد دلم راهی به سوی مزجعت

طفل بودم مادر دستم گرفت
پیش تو آورد و عشقم را سرشت

زنده شد در صحن نوارنی دلم
خاطرات  کودکی  هم  با  دلم

صد گره در کار دارم یا رضا
من دلی  بیمار  دارم یا رضا

درد مند هستم دوایم با شما
دستگیری کن شفایم با شما

من به شوقت اشک دارم مهربان
من  ز هجران بی قرارم مهربان

یک دل پر درد شد همپای من
در زمستان یاد تو گرمای من

عکس زیبایت به دلها قاب شد
با نگاهت برف این دل آب شد

حال  دستم را  به دستت میدهم
روی خود بر سنگ فرشت مینهم

پا برهنه صحن  تو طی می کنم
من جدایت از خودم کی می کنم

در شب قبرم کنی من را خطاب
میکنی  آقا  قدم ها  را  حساب

با تو عاشق تر شدن عشق من است
عشق  زیبای  شما  رزق  من  است

من گدایی بیکس و درمانده ام
اربعین  از  کربلا  جا  مانده ام

سال دیگر یا رضا رخصت بده
اربعین ، کرببلا  فرصت  بده

میکنم احساس چون بد بوده ام
از زیارت کرده ها جا مونده ام

خاک پایت میشوم کاری بکن
نوکر  بیچاره  را  یاری  بکن

روزی نوکر فقط در دست توست
کربلای  عاشقت در دست توست


****************

اشعار مناجات با امام رضا علیه السلام –  محمد قاجار

ای دلیل بقای ما آقا
علتی بر رضای ما آقا

ما گدائیم و دستمان خالیست
رازق سفره های ما آقا

مادرت هر شبی حرم آمد
کن سلامی به جای ما آقا

ما یتیمانِ اهل ایرانیم
پدری کن برای ما آقا

در حریم تو پنجره فولاد
گشته دارالشفای ما آقا

طبل و شیپور و صوت نقاره
نغمه جانفزای ما آقا

روی فرشهای صحن جمهوری
گوشه ای هست جای ما آقا

یا امام الرئوف نذر تو
همسر و بچه های ما آقا

ما گدا زاده و تو شهزاده
خوب داری هوای ما آقا

اولین پادشاه ایرانی
هشتمین آشنای ما آقا

نخود و کشمشی که سوغاتی ست
هست مشگل گشای ما آقا

یک کوپن، غذای حضرتت ولله
نسخه بر دردهای ما آقا

یاین باب الحوائج ای سلطان
ضامن کربلای ما آقا


*****************

اشعار مناجات با امام رضا علیه السلام –  مظاهر کثیری نژاد

دوست دارم فقط «رضا» را من
دائماً گفتم از تو هر جا من

شب و روزم فقط به یاد توام
بس که هر روز و هر شبی با من

روح موسی دمیده در جسمت
که شدم از دمت مسیحا من

اینقدر لطف می کنی ، ماندم
تو به من دل سپرده ای یا من…

من به تو پشت کردم اما تو…
تو به من لطف کردی اما من…

مشهدت قبله گاه عشاق است
قبله پس کعبه نیست الزامن

یا رضا دست من به دامن تو
چشم دارم به لطف این دامن

تو سه جا قول آمدن دادی
انتظار از تو دارم آقا من


****************

اشعار مناجات با امام رضا علیه السلام – محمد مبشری

کبوترای حرمت ، پر می زنن سوی بهشت
از حرم تو می رسه ، به عاشقا بوی بهشت

مرغ دلا پر می زنه ، بالای گلدسته ی تو
همیشه تُو حریمته ، زائر دل خسته ی تو

دل حرم یاد توِه، طالب امداده توِه
هر کی اسیر تو بشه ، کفتر آزاد توِه

توی رواق عشق تو ، کفتر دل پر می کشه
تا آسمون ضریحت ، بال می زنه سَر می کِشه

تا لب سقا خونه و ، صحن و سرای تو میره
میاد تُو ایوون طلات ، ذکر رضا رو می گیره

میاد می افته دم در ، رو خاک پای زائرات
اینقده پرپر می زنه ، تا این که جون بده برات

هر کی برا تو جون بده ، به عشق تو زنده میشه
کسی که عاشقت باشه ، نمی میره تا همیشه

محبّتِ زندگیه ، معرفتت آب حیات
چه خوبه که هستی ما ، همه ش بشه نذر چشات

تا گوشه چشمی کنی و ، به سوی ما نگاه کنی
نگاه به این گداهای ، غریب و بی پناه کنی

آب حیات مهمونه تُو ، پیاله ی سقا خونَه ت
قسم به نام مادرت ، نمیرم از در خونَه ت

پیچیده تُو هفت آسمون ، صحبت جود و کرمِت
بهشت میاد زیارتِ صحن و سرا و حرمِت

جبرئیل و جمع ملک ، زائر بارگاهتن
ای ضامن آهو همه ، نشسته در پناهتن

تویی غریب الغربا ، ماهم غریبیم به خدا
به بی کَسا مدد کن ای ، رضا معین الضعفا

پنجره فولادت کجاست ، دلم گرفته زمزمه
فدای غربتت بِشم ، رضا عزیز فاطمه


****************

اشعار مناجات با امام رضا علیه السلام – مهدی رحیمی (زمستان)

هر خانه ای حالش به مادر بستگی دارد
در این حرم اما به خواهر بستگی دارد

وصل است آب ناب سقاخانه بر جنت
یعنی شفا اینجا به کوثر بستگی دارد

از مرکز ایران به پایین،دادن حاجت
حتما به تایید برادر بستگی دارد

از بین هرباری که می آیی حرم با اشک
گاهی فقط به دیده ی تر بستگی دارد

از سر به زیری سربلندت می کند، تنها
آقایی عالم به یک سر بستگی دارد

هرکس که تو، هرجا که تو، هرجور می خواهی
هر گونه تغییری به این هر بستگی دارد

دقت بکن گاهی قبول حاجتت حتی
به نوع داخل گشتن از در بستگی دارد

وقتی شدی مانند آهو بی کس و تنها
تازه به توضیح کبوتر بستگی دارد


******************


اشعار مناجات با امام رضا علیه السلام –  محراب ماکوئیان


«کربلا» می خواهم آقا التماست می کنم
گریه دارم می کنم، داری تماشا می کنی؟؟

آخرش هم ضامنم«سلطان مشهد» میشود
بعد از آن برگ براتم را تو امضا می کنی


****************

اشعار مناجات با امام رضا علیه السلام –  محمد قاجار

دوباره برای اون حرم  دلم پر میزنه
درِ خونه ی غریب الغربا در میزنه
منم اون که پای سقا خونه ی اسمال طلا
میگه یا امام رضا به سینه و سر میزنه

اونی که منو گدای ضامن آهو نوشت
چقدَر زیبا برام رقم زده این سرنوشت
صحن گوهرشاد و انقلابُ خیلی دوس دارم
از درِ باب الجوادش پا میزارم تو بهشت

آخرین بار که نصیبم شده بود برم حرم
به دلم آتیش کشید گریه ی شوق مادرم
بابام از درِ خونه تا دم ماشین اومدُ
میون گریه میگفت خدا بهمرات پسرم

مادرم وقت وداع میگفت برام نشون بیار
از غذا خونه ی حضرتی برام یه نون بیار
وسط بازار رضا بابام بهم زنگ زد و گفت
پسرم یادت نره یه چند تا زعفرون بیار

یا امام رضا نگام کن در خونت اومدم
با دل شکسته و دستای خالی در زدم
آبرومُ میخری؟ مریضمُ شفا میدی؟
به منم بها بده با اینکه میدونم بدم

پر طاووسِ تو دست خادماتو دوس دارم
صدای پر زدن کبوتراتو دوس دارم
حرمت خونه ی مادریمه آقا بخدا
بیشتر از هر جا دیگه گنبد طلاتو دوس دارم

دست خالی تو اگر ردم کنی کجا برم؟
به همین اندازه که راهم میدی من شاکرم
دیگه من دارم میرم امام رضا یادت نره
تو خودت گفتی سه جا میام سراغ زائرم….


*****************

اشعار مناجات با امام رضا علیه السلام –  مهدی رحیمی

پرواز خواهم کرد سویت، پر که باشد
پر چونکه باشد می پرم باور که باشد

شاه و گدا فرقی نخواهد داشت این است
درک کریم از اینکه پشت در، که باشد

آری رضا گفتن مؤثر بوده برلب
تاثیر دارد خطبه بر منبر که باشد

مثل شراب از سرکه بودنها گذشتیم
پای طلب معنی ندارد سر که باشد

دیگر نمی آیم من از باب الجوادت
روی لبم سوگند بر مادر که باشد

قم می شود دروازه ی مشهد یقینا
حرف برادر می شود خواهر که باشد

وقت وداع اینجا ضریحت را همیشه
شش گوشه می بینم دو چشمم تر که باشد


*****************

اشعار مناجات با امام رضا علیه السلام –  قاسم نعمتی

من بی دل آمدم که تو دلدار من شوی
غم دیده آمدم که تو غم خوار من شوی

شادم که در حریم تو افتاده بار من
آیا شود ز لطف خریدار من شوی

خود را ز راه دور کشاندم به کوی تو
دل خسته آمدم که مددکار من شوی

هر طور راحتی، بزن، اما نمی روم
این بار آمدم که فقط یار من شوی

من ورشکستهٔ گنهم، می شود شبی
یوسف شوی و گرمی بازار من شوی

عمرم به باد رفته به داد دلم برس
من آمدم که مونس من یار من شوی

آقاییم همیشه ز سلطانی شماست
یک عمر نوکرم که تو سالار من شوی

خوانم میان صحن تو تا روضه ی حسین
گویا که از وفا تو گرفتار من شوی

پیچیده باز در حرمِ تو صدای من
دست شماست روزیِ کرب و بلای من


**************

اشعار مناجات با امام رضا علیه السلام –  رضا باقریان

خاک پای زایر شاه خراسان میشوم
یارضا میگویم و آیینه بندان میشوم

هر کجا باشم گدای کوی این آقا منم
همچو موسی سایل دستان سلطان میشوم

باز هم از لطف این آقا که صاحب سفره است
بر سر این سفره جزء ریزه خواران میشوم

پنجره فولاد او را در بغل حس میکنم
هر زمان دلتنگ عطر و بوی باران میشوم

بعد عمری گر نصیب من هم شود کرببلا
تا ابد ممنون آقای خراسان میشوم

 

*************

اشعار مناجات با امام رضا علیه السلام –  داوود خلیلی کاره

بعضی وقتا بدجوری دلم هواتو میکنه
هوای دیدن اون گنبد طلا تو میکنه

حرم بهشت تو ازعالمی دل  میبره
خوشبحال اون کبوتری که اونجا میپره

کنار ضریح تو خیلی شلوغه آقاجون
میبینم مریضی که میاد پیشت کشون کشون

سبد دلا پر از حاجتای جور باجوره
سر این سفره ی تو هر کسی روزی میخوره

از خدا میخوام که من حاجت روای تو بشم
تا نفس تو سینمه فقط گدای تو بشم

این دل شکستمو عشق تو آروم میکنه
دعا کن مارو خدا از هم جدامون نکنه

تو حرم وقتی میام لحظه های بهشتمه
دو سه روز برا  زیارتت  آقا خیلی کمه

صدای نقاره هات همیشه  زنگ  دلمه
عشق تو روز قیامت سند. محکممه

حرمت دیدنیه وقتی. که بارون میباره
آسمون حاجتشو با  دیده ی تر میاره

زایراتو آقاجون سه جا تو یاریشون میدی
تازه وقت جون دادن محبت و نشون میدی

بخدا راسته میگن هر چی بخوای آقا میده
حاجت نگفته رو از کرمش یه جا میده

یادمه مادرمو تو خونمون دعا میکرد
وقتی اون حاجتی داشت همش تو رو صدا میکرد

منو مشهد میاورد همیشه اون با احترام
رو به سمت حرمت میگفت امام رضا سلام

گره بادلش میبست به پنجره فولاد تو
با دعای زیر لب گریه میکرد به یاد تو

لبمو با آب سقاخونه ی تو تر میکرد
گاهی به کبوترای حرمت نظر میکرد

بوسه میزد به در ورودیای حرمت
هی میگفت امام رضا ع قربون لطف و کرمت

با چشای بارونی میگفت که این آقامونه
اون میگفت امام رضا ع صاحب این. دلامونه


****************


اشعار مناجات با امام رضا علیه السلام –  مجتبی خرسندی

به دست لطف تو روزی کم فراوان است
که درحریم تو ((دارالکرم)) فراوان است

زبان گریه ی بی اختیار می گوید :
((و یسمعون کلامی)) که غم فراوان است

به کیمیای تو هر چیز می رسد به کمال
کنار آبخوری جام جم فراوان است

قرار شد که کنار تو بشکند تبعیض
اگر که هم عرب و هم عجم فراوان است

نمونه اند سلیمان و حاتم طائی
گدا برای تو از این رقم فراوان است

قسم به جان جواد تو می دهم گرچه
برای عرض نیازم قسم فراوان است

به شعر ساده ی من هم صله عنایت شد
اگر چه دور و برت محتشم فراوان است

⭐️

به لطف حضرت موسی بن جعفر است اگر
که در سراسر ایران حرم فراوان است


***************

اشعار مناجات با امام رضا علیه السلام – وحید قاسمی

بی کلاف آمدم سرِ بازار
قیمت عشق رایگان شده است
بد قیافه ترین کلاغِ جهان
عاشقِ چشم هایتان شده است

دو دلم بینِ رفتن و ماندن!
کوله بارِ گناه را چه کنم؟
با چه رویی در این حرم بپرم!
پروبالِ سیاه را چه کنم؟

به خودم غُر زدم: نرو مشهد!
دوزخی صحبت از بهشت نکن
آسمانی به این سپیدی را
با حضورت سیاه و زشت نکن

از بزرگیِ کفترانت بود
بین شان آمدم، نرنجیدند
خادمانت چه قدر آقایند!
از صدایِ بدم نرنجیدند

خوش صدا نیستم، چه کار کنم؟
دلخراش و عجول می خوانم
« قار قار » مرا نگاه نکن!
دارم اذن دخول می خوانم

غبطه خوردم به حالِ زوارت
کاش سرمستِ ساغرت بودم
به حسابِ حسادتم نگذار!
کاش من هم کبوترت بودم


*****************

اشعار مناجات با امام رضا علیه السلام –  محمد حسین بیات لو

با شوق زیارت تو راهی شده ام
درحوض عطوفت توماهی شده ام

نا واردم اما روی این گنبد زرد
شادم که منم کفترچاهی شده ام

⭐️

چشم تو مرا روز ازل عاشق کرد
بر نوکری  خانه ی  تو  لایق کرد

دیدم که کسی کنج حرم با گریه
آنقدر "رضا" گفت که آخر دق کرد

⭐️

خواهم که دل مرا پر از نور کنی
نه اینکه مرا ز خانه ات دور کنی

من آمده ام کرب و بلا میخواهم
آیا چه شود  کار  مرا جور کنی؟

⭐️

از تو چه بعید است مرا رد بکنی
با این همه خوبی به دلم بد بکنی

ای هشت مقدس میشود از لطفت
تک نمره ی مردود مرا صد بکنی

⭐️

غیر از تو ز دل مهر همه را کندم
آهوی توأم که بسته ای در بندم

رد می شوم از شلوغی و می آیم
بر پنجره ات دخیل دل می بندم

⭐️

ما عاشقت از  روز  الستیم رضا
دل داده ی مشهد تو هستیم رضا

با  آرزوی  زیارت  شش گوشه
بر پنجره ات  دخیل  بستیم رضا


***************

اشعار مناجات با امام رضا علیه السلام –  مهدی فخار شاکری

همیشه حاجتم اینجا رواست اى آقا
نسیم صحن تو مشکل گشاست اى آقا

حریم طوف ملائک، کمى کنار ضریح
مسیر آمدن انبیاست اى آقا

بگو کجا ببرم اشک و عرض حاجت را؟
به جز تو قبله ى حاجت کجاست ای آقا؟

به پیشگاه شما گفته می شود اسرار
امام، محرم ناگفته هاست اى آقا

نیاز و راز مرا خود شنیده اى هر بار
تو آگهى که در این دل چه هاست اى آقا

"قسم به حرمت زهرا، قسم به جان جواد"
در این حرم قسمى آشناست اى آقا

رسید اوج غزل، (نام میوه ى دلتان)
جوادتان چه شبیه شماست اى آقا

گرفته هر که شفا در حریمتان، یک عمر
پس از شفا به شما مبتلاست اى آقا


***************

اشعار مناجات با امام رضا علیه السلام –  رسول ملکی (حسرت)

قطره قطره ،اشکهایم را تو دقت میکنی
بی نهایت بر گدای خودمحبت میکنی

آن قدر من آمدم پابوسی باب الجواد
گوییا بر زائرت داری تو عادت میکنی

من کجا و پنجره فولاد آقایم رضا
بی لیاقت را همیشه بالیاقت میکنی

من که بااعمال خود خارو ذلیل عالمم
این تویی باجود خودازمن حمایت میکنی

باگدایت باغلامت خو گرفتی از ازل
تاابد داری مرا غرق خجالت میکنی

کوروکر ، بهرشفاآید سراغت باامید
بازهم مثل همیشه ،توعنایت میکنی

من یقین دارم که قبل از اربعین آقای من
از نجف تا کربلا  ما را تو دعوت میکنی

تو همیشه یاور تنهایی من بوده ای
بین قبر من می آیی و وساطت میکنی

روز محشر من ندارم ترسی از آتش رضا
مطمئنم نوکر خود راشفاعت میکنی


****************

اشعار مناجات با امام رضا علیه السلام –  حسن کردی

من همسایه هر چه را دارم
همه از حضرت رضا دارم
تا قدم میزنم به صحن عتیق
اسمان را به زیر پا دارم
در قنوت نماز صحن شما
یک قدم مانده تا خدا دارم
چقدر راحتم کنار شما
خاطرم جمع تا رضا دارم
مهرتان ارث خانوادگیم
هر چه دارم من از شما دارم
خادمت بوده اند اجدادم
من هم این افتخار را دارم
روی ما را زمین نزن اقا
چه کنم عشق کربلا دارم

حضرت ثامن الحجج اقا
یا امام الرؤف یا مولا

نامتان بردم و دلم وا شد
چشمهایم دوباره دریا شد
باز باران گرفت در جانم
تا که گلدسته ات هویدا شد
کودکی در حرم کنار شما
یا رضا گفت و از زمین پا شد
بعد از انکه شفا گرفته ببین
هر مریضی خودش مسیحا شد
وه چه ارامشی ست پیش شما
زندگی با شما چه زیبا شد
خودمانی حسابمان کردی
وقت افطاری شما تا شد

امدم مهربان ترین اقا
باز هم خورده ام زمین اقا


******************


اشعار مناجات با امام رضا علیه السلام –  یاسر رحمانی

وآز مُویُم در مِزِنُم صابخانه مهمون نِمِخِی؟
یَک گدای خِستِه ی بی سر و سامون نِمِخِی؟

شنیدُم خوب مِخِری مُویَم دِرُم قصد فروش
تا دلت بِخِه دِرُم دَردِ بی درمون، نِمِخی؟

تو که ایهمِه شولوغه از خوبا دور وٓرِت
معلومه که مثل مُو آدم داغون نِمِخِی؟

عاشقا خیلی دَرِ خانَت برو بیا دِرَن
یَک غلام سیا بِرِی خدمت مهمون نِمِخِی؟

رسمه هر کی مِرِه مهمونی یَک چیزی میِرِه
مُو که چیزی نِدِرُم…وَلی چرا…جون نِمِخی؟

جُلوی باب الجوادت دِرِه چشمام مُبارِه
مهمونی که پشت در مُندِه تو بارون نِمِخِی؟

مُویَم از دست تِموم آدما فِراریُم
با شُمایُم آقاجان آهوی حیرون نِمِخِی؟

مُو هَمو پارسالیُم فقط یَک خورده پیر شُدُم
آقا یَک کِلام بوگو عبد پِشیمون نِمِخی؟


**************

اشعار مناجات با امام رضا علیه السلام –  محمود ژولیده


ذیقعده نَه یک دهه کرامت دارد
یک عمر کرامت و زعامت دارد
در سیصد و شصت و پنج روز از هر سال
هر روز رضا بما امامت دارد

⭐️

ای شیعه کرامتَت فرا می خواند
این مَه به ولایتت فرا می خواند
دستان رضا اگر بگیرد دستت
معصومه به عصمتت فرا می خواند

⭐️

از ماهِ رضا لطف و کرامت ریزد
در مشهد و قم رحل اقامت ریزد
هر خسته که از رضا شفا میخواهد
معصومه به کامِ او سلامت ریزد

⭐️

ایران دو حرم در قم و مشهد دارد
در این دو، جواد رفت و آمد دارد
فرمود که شاچراغ، سوّم حرم است
رهبر نفَسِ آل محمد دارد


***************

اشعار مناجات با امام رضا علیه السلام –  محسن صرامی

رزاقی و دادی همیشه نان گدا را
بر سفرات این بار هم بنشان گدا را

هرگز گدا را رد نکردی دست خالی
با دست خود دادی سرو سامان گدا را

نگذاشتی سائل شود شرمنده ی تو
خواندی میان خانه ات مهمان گدا را

شد حاصل نفرین تو حر ریاحی
حتما دعایت میکند سلمان گدا را

انس تو اصلا با گداها از قدیم است
بیش از نیازش دادی از احسان گدا را

با بینوایان پای یک سفره نشستی
کردی صدا با لفظ آقاجان گدا را

وقتی گدا بر تو زند رو می نمائی
از هر دوعالم بی نیازش آن گدا را


****************


اشعار مناجات با امام رضا علیه السلام –  اصغر مومنی

زیر ایوان طلایت ذکر یا هو میزنم
پیش این گلدسته هاهرلحظه زانو میزنم

میکندحیران و مستم صوت این نقاره ها
زین سبب باشدکه هردم من دم ازاو میزنم

گر خدا خواهد میان خادمانت جا شوم
صحن قدست رابه دست خویش جارو میزنم

من برای خوردن یک لقمه از نذر شما
هر زمان باشد به خدام حرم رو میزنم

تاکه گیرد دستهایم پنجره فولادتان
زائرانت رابه این سوی و به آن سو میزنم

پیرمردی گفت مشهدحج مابیچاره هاست
بعد آن سعی وصفا قدری از این مو میزنم

فاطمه یا فاطمه ذکر مدامم در حرم
از برای گوشه چشمت ، دم ز بانو میزنم


*****************

اشعار مناجات با امام رضا علیه السلام –  حسن کردی

تو ارتباط من و اسمان بالایی
تمام سهم من از دلخوشی دنیایی

حضور سبز تو در لحظه هام پر رنگ است
تو نور روشن این روزمرگی هایی

تو تکیه گاه تمام نداری ام هستی
که جور درد مرا میکشی به تنهایی

نمیتوانم از اّن دست مردمی باشم
که غیر چشم تو دارند امید فردایی

اگر چه این دلم اهو نشد،نشد اما
تو قول داده ای اقا که ضامن مایی

خلاصه اینکه در این واژه ها نمی گنجی
چرا خودت به غزل های من نمی ایی


****************

اشعار مناجات با امام رضا علیه السلام –  قاسم نعمتی


آرام کن به جامی شور و نوای ما را
سلطانی و دمَت گرم (کریمی) داری هوای ما را

از سفرهء کریمان عمری است فیض بردیم
پر کرده ای همیشه تو کسیه های ما را

دادیم تا سلامی تحویلمان گرفتی
از خاطرت نبردی حتی صدای ما را

سهمیه گدایان محفوظ باشد اینجا
بگذاشتی کناری سهم عطای ما را

باز آمدیم ای دوست بار گناه بر دوش
راضی نما دوباره از ما خدای ما را

روزی اگر بنا شد ما را ز در برانی
گو مادران بپوشند رخت عزای ما را

زیباییِ ضریح و ایوان و صحن هایت
در گوشه حریمت بسته است پای ما را

جان جوادت آقا جان عزیز لیلا
امضا نما دوباره کرببلای ما را

باب الجواد یعنی صحن علی اکبر
تنگ غروب دیدی تو گریه های ما را

در پیش چشم بابا اکبر شد اربا" اربا
فرمود شاه: عباس، آور عبای ما را


*****************

اشعار مناجات با امام رضا علیه السلام –  مهدی روحانی کاشمری

رو بر حرم زجانب ما هم سلام کن
بر گو به شاه ملتسم پس دعام کن

سلطان عالمینی و من هم گدای تو
با یک نگاه مرحمتی بر غلام کن

مارا نمی خرند به چیزی ولی رضا
این دلشکسته را به اتش دوزخ حرام کن

دانم چه گویمت که نرانی تو عبدخویش
اقا قسم به مادرتان یک نگام کن


*****************

اشعار مناجات با امام رضا علیه السلام –  استاد علی انسانی

«من دست خالی آمدم، دست من و دامان تو
سر تا به پا درد و غمم، درد من و درمان تو

تو هر چه خوبی من بدم، بیهوده بر هر در زدم
آخر به این در آمدم، باشم کنار خوان تو

من از هر در رانده‌ام، من رانده وامانده‌ام
یا خوانده یا ناخوانده‌ام، اکنون منم مهمان تو

پای من از ره خسته شد، بال و پرم بشکسته شد
هر در به رویم بسته شد، جز درگه احسان تو

گفتم منم در می‌زنم، گفتی به تو سر می‌زنم
من هم مکرر می‌زنم، کو عهد و کو پیمان تو؟

سوی تو رو آورده‌ام، ای خم سبو آورده‌ام
من آبرو آورده‌ام، کو لطف بی‌پایان تو؟

حال من گوشه‌نشین، با گوشه چشمی ببین
جز سایه پرمهرتان، جایی ندارم جان تو

من خدمتی ننموده‌ام، دانم بسی آلوده‌ام
اما به عمری بوده‌ام، چون خار در بستان تو

 

*****************

اشعار مناجات با امام رضا علیه السلام –  مجتبی قاسمی


هر کس رسید پای ضریحت شفا گرفت
راه عروج تا ملکوت سما گرفت

بیگانه کن مرا زخودم غرق خود نما
تا آن که جار زنند مریضی شفا گرفت

صحن عتیق تو شده دارالشفای خلق
هر کس شفا گرفت ز دست شما گرفت

حاجت گرفته سائلت اما نمی رود
از بس که از کنار تو ماندن بها گرفت

از درگه شما به خداوند می رسیم
بی تو نمی شود که سراغ از خدا گرفت

حج و منا و سعی و صفایم فقط تویی
قلبم مقابل حرم تو صفا گرفت

هر کس رسید کرب و بلا، سامرا، نجف
برگ براتش از علی موسی الرضا گرفت

هر مستمند در حرمت جزو اغنیاست
هر بی نوا کنار ضریحت نوا گرفت:

"عبد ذلیل را تو مران ایها الرئوف
از غم بیا مرا برهان ایها الرئوف"


***************

اشعار مناجات با امام رضا علیه السلام –  محسن ناصحی

گاه هرجا می گذاری پای درها بسته است
پافشاری می کنی پشت در اما بسته است

خانه ای را می شناسم من که خیلی حرفها
دیگران درباره اش گفتند الا بسته است

هرکه را او می شناسد در به رویش بسته نیست
هرکه را من می شناسم هم به او وابسته است

کار را فرزند موسی کرد و جز این نیز نیست
معجزاتی را که این دریا به موسی بسته است

یا نمی دانم کجا دارالشفای دردهاست
یا نمی بینم دخیلی را که عیسی بسته است

مطمینم هرکسی یکبار مشهد می رود
بار و بندیل سفر تا کربلا را بسته است

مثل شاعرها به روی شیشه ها ، ها می کنم
شیشه هم مانند من دل را به این ها بسته است


*****************

اشعار مناجات با امام رضا علیه السلام –  نرگس غریبی

جمعه شب تا در میان گریه میریزم بهم
چشم دریا میشود ، یاد هیاهوی حرم

کفتری گم گشته در غوغای زائرها ی تو
نان من از سفره های توست آقای کرم

دانه چیدن از حریم با صفایت ، عالمیست
حسرت پرواز مانده بر دل بال و پرم

خیل زائرهای خوبت ، راه من رابسته است
جز گناه و رو سیاهی نیست در دور و برم

اشک آغوش دو چشمم را هوایی میکند
باز امشب گریه ها جا مانده در چشم ترم

مهربانی های تو من را خرید و زنده کرد
خاک پاک این حریم با صفا تاج سرم

دست اشکم چنگ زد بر پنجره فولادیت
کاش میشد با کبوترهای صحنت ، بپرم

حال چشمانم مساعد نیست ، بارانی شده
امشب از حال و هوای ابر ، بارانی ترم

نبض مرگ من میان آسمانت زنده شد
رحم کن آقا به درد چشمهای بر درم

جمعه شب ، من آهوانه التماست میکنم
در حرم جا مانده آقا ،مشتی ازخاکسترم

لحظه ی مرگم ، قدم بگذار بر تنهاییم
ضامن این روسیه شو ، لحظه های آخرم

مادری هستی و امشب مادرانه خیس شد
از نوازش های تو ،غم نامه های دفترم

جان زهرا ، جان زینب ، یک نظر آقا بس است
من سفارش کرده ی ، دست کبود مادرم

دست رد ، رسم شماها نیست ، میدانم ولی
باز هم در التماس میخ و دیوار و درم

مشهدت آقا فروشی نیست ، خاک عشق را
زیر پای زائران تو ، من آقا میخرم

مشتی از من در حریم کبریا جامانده است
مانده هایم را شب جمعه زیارت میبرم

گرچه بدهستم ، ولی آقا تو در هم میخری
من گدای با وفای اهل بیت اطهرم

ضامن آهوی زخمی ، التماست میکنم
امشب از هر آهوی تنهاتری ، تنهاترم

مشهدت آقا تماشاییست ،یا شمس الشموس
عشق عجب پروازها دارد ،میان این حرم


***************

اشعار مناجات با امام رضا علیه السلام –  سید علی شفیعی

تا بیقرار لحظه پرواز میشود
رو به خدا دریچه دل باز میشود
پرواز در کنار تو آغاز میشود
کم کم محبتم به تو ابراز میشود

این اشکها نشانه ی دلتنگی من است
این بیت ها ترانه ی دلتنگی من است

من را کشانده است به اینجا شمیم تو
دل را نواخته ست همیشه نسیم تو
خیره ست چشم من به دو دست کریم تو
جایی نمانده است مرا جز حریم تو

آغوش گرم توست همیشه پناه من
از ابتدای عمر تویی تکیه گاه من

بین رواق های حریمت قدم زدن،
از دل سپردگی به تو همواره دم زدن،
درباره ی کرامت و لطفت قلم زدن،
این گونه لحظه های خوشی را رقم زدن،

جز با نگاه مهر تو حاصل نمیشود
این دل بدون عشق به تو دل نمیشود

قلب تو جایگاه نزول ملائکه ست
هر زاهدی که آمده اینجا شده ست مست
حاتم اگرکه پیش تو یک لحظه می نشست
بی وقفه از عطای خودش میکشید دست

دست نیاز عالم و آدم به سوی توست
دلداده ی قدیمی تو رو به روی توست

هر ذره ای که پیش تو آمد شد آفتاب
انگور با اشاره چشم تو شد شراب
داده سوالهای مرا لطف تو جواب
دریا کنار بخشش تو چیست جز سراب؟!

تا اوج آسمان توسل صعود کرد
هرکس به احترام ضریحت سجود کرد

قلبم که تیره بود،کنارت شفا گرفت
از برکت نگاه تو رنگ خدا گرفت
هرچیز خواست از کرم ات با دعا گرفت
اذن ورود در حرم کربلا گرفت

بر صفحه دلم به خط خوش کسی نوشت
فرقی نمیکند حرم دوست با بهشت


****************

اشعار مناجات با امام رضا علیه السلام –  مهدی رحیمی (زمستان)

به سنگفرش و به حوض و به آب دقت کن
به طرز نقش، به رنگ و لعاب دقت کن

ببین چه طور نشسته به محضر گنبد
به صحنه ی ادب آفتاب دقت کن

دوبار را بنویسند اگر مَلَک شش بار
دراین حرم به حساب و کتاب دقت کن

اگر که از درِ پایین پا شدی زائر
به عکس دل بده اما به قاب دقت کن

به شب، غلام سیاه حرم توجه کن
به ماه، نوکر پادر رکاب دقت کن

به انقلاب به جمهوری و به آزادی
به فصل های جدید کتاب دقت کن

شفای واقعی اش را گرفته درواقع
به هرکه می‌شود اینجا جواب دقت کن

صدابزن طرف کوه گنبد و بعدش
هزار جور به این بازتاب دقت کن

همیشه موقع رفتن ز صحن حیران باش
همیشه وقت تشّرف به باب دقت کن

کنار حوض اگر روضه ای مهیا شد
به گریه کردن مخفی آب دقت کن

گریز روضه اگر رفت سمت کرب و بلا
به وقت روضه ی«بس کن رباب» دقت کن

 

*****************

اشعار مناجات با امام رضا علیه السلام –  سید مهدی وزیری

روز هشتم همگی میل خراسان داریم
انتظار کرم از سفره ی سلطان داریم

مثل دشتی که ترک خورده و عطشان باشد
از خراسان طلب بارش باران داریم

از سر کفر نگفتیم: " شفا دست شماست "
ما به دستان شفا بخش تو ایمان داریم

یک نجف قسمت ما کن، به خدا یک عمر است
غصه ی " جامعه " خواندن دم ایوان داریم

شک ندارم که پس از مرگ ملائک گویند
از دل مقبره برخیز که مهمان داریم

ما سراسیمه بپرسیم که آن مهمان کیست؟
و بگویند که: مهمان ز خراسان داریم

در بهشت ابدی " حب وطن " چون داریم
خانه ای پیش ولی نعمت " ایران " داریم


***************

اشعار مناجات با امام رضا علیه السلام –  امیر حسام یوسفی

هشتمین روز عجب حال دعایی دارم
حالت مشهدی و کرببلایی دارم

حرم امن خدا پنجره فولاد شماست
و خدا گفت که دیدی چه رضایی دارم؟

واقعا معرکه ای هست میان من و تو
عشق بازیست عجب حال و هوایی دارم

نفسم، خواب و خوراکم،همه ام هست ثواب
و بدانید که اینگونه خدایی دارم

ز خراسان بروم کرببلا جان بدهم
که گریزی بزنم میل سنایی دارم

روضه ای آمد و آمد شب هشتم یادم
رقص شمشیر ز اکبر چه نمایی دارد

ناگهان گفت حسین این چه مکرر شدن است؟
شکر بهر بدنت تکه عبایی دارم


**************

اشعار مناجات با امام رضا علیه السلام –  مهدی رحیمی


دیگر از راه دور با حسرت،اسمتان را صدا نخواهم کرد
مثل مادر کنار سجاده،یا رضا یا رضا نخواهم کرد

برو با کفتران خود خوش باش،من بیچاره چون کلاغم که
آسمان سپید مشهد را،با حضورم"سیا" نخواهم کرد

مادرم گفته التماس دعا،من فقط گفته ام که محتاجم
تو یقیناً شنیده ای چون که من کسی را دعا نخواهم کرد

چقدر سمت طوس پر بزنم؟مگر عقلم کم است در بزنم؟
تو مرا نوکرت نخواهی کرد،پس " منم" با تو تا نخواهم کرد

با تو قهرم شبیه زنبوری که به قندی فروخته گل را
قند نقد است و باغ گل نسیه،نقد را من رها نخواهم کرد

حال که دعبلم نمی خوانی،هر چه آمد خوش است می گویم
دیگر آقا برای ابیاتم قافیه دست و پا نخواهم کرد

آره زیباست بچه ی آهو،من سیاهم معفّنم زشتم
می روم گم شوم از اینجا چون حقتان را ادا نخواهم کرد

بعد از این آن قدر صبورم که،بی خیالم که از تو دورم که
و چنان سنگ و بی شعورم که،درد دل با شما نخواهم کرد


**************

اشعار مناجات با امام رضا علیه السلام –  قاسم نعمتی

کم ناز کن در باز کن مهمان رسیده
مهمان تو با دیده ی گریان رسیده

سرمایه ای که داده بودی باختم من
یا ذالکرم هنگامه ی احسان رسیده

حرف دل هر نوکری اینست عمری
هر چه رسیده از سوی سلطان رسیده

باور کن آقا تا حرم خود را کِشیدم
از این جدایی بر لبانم جان رسیده

افتاده بارم آمدم دستم بگیری
با چشم گریان عبد سرگَردان رسیده

مانند زهرا مادرت سائل نوازی
لطف تو بر داد گنهکاران رسیده

هنگام جان دادن قرار ما دوتا شد
جانِ خودت صبرم دگر پایان رسیده

گویا هنوز از گوشه ی صحنت سحرها
آه کسی جامانده از گُردان رسیده

چه ارتباطی بین اینجا با شلمچه ست
اینجا به پایان دوره ی هجران رسیده

امضای تو پای شهادت نامه ها بود
با دست تو این فیض بر یاران رسیده

تو سفره دار گریه کن های حسینی
با گریه هایت روضه تا ایران رسیده

من آمدم رزق عطایم را بگیرم
از تو برات کربلایم را بگیرم


****************

اشعار مناجات با امام رضا علیه السلام –  مجتبی خرسندی

خوشا به حال کسی که شودمسافرتو
که جنّ وانس وملک بوده اند زائرتو

تمام ثروت عالم نصیب هرکس شد
که مشهدی شده وآمده مجاور تو

خلاصه ی غم کلّ کبوتران جهان
به پرکشیدن روی حریم طاهر تو

((توپادشاه جهانی که درخراسانی))
و عالمی شده فرمانبر أوامر تو

توپادشاهی و در قم مشاوری داری
که داده اذن دخول حرم مشاورتو

شکست خورده ی طوفان واژه هاشده و
درون قافیه ها گم شده ست شاعر تو

حدیث جابر پیغمبر خدا مدرک
به کافری هرآن کس که هست منکر تو


*******************

برای عضویت در کانال تلگرام ما اینجا را کلیک بفرمایید

 

13 دیدگاه. ارسال دیدگاه جدید

  • خادم الرضا
    جولای 14, 2018 4:07 ب.ظ

    شعر آقای مهدی رحیمی بسیار بی ادبانه و گستاخانه است واقعا درتعجبم که می خواهید با این صفحه عرض ارادت کنید یا گستاخی؟!

    پاسخ
  • سلام.واقعا وبسایت خوبی دارید

    پاسخ
  • خدا به حرمت امام رضا علیه السلام بانی سایت با شور و شعور را بهشتش عطا کند.ان شاءالله. 

    پاسخ
  • سلام شعر رحیمى را حذف کنید.
    توهین آمیز است.

    پاسخ
    • ما نمیتونیم قضاوت کنیم حالات افراد رو برخی اینطور مناجات میکنند و از یک هجر کوتاه به وصل بلندتری می‌رسند

      لطفا اگر نظری دارید از دید قضاوت وارد نشوید۹

      پاسخ
  • قبول دارم شعر جناب رحیمی لحن خوبی ندارع

    پاسخ
  • من مداحم، شعر آقای رحیمی بد نیست. درد و دلی و مناجاتیه و شاعر داره به خودش بد میگه نه خدای نکرده به محضر امام اسائه ادب کنه.

    پاسخ
    • چند سال پیش شعر آقای رحیمی را خواندم. شعر را مثل حرف زدن بچه ای که با باباش قهر میکنه، و در عین حال دلش پیش باباست گرچه زبانش قهرگونه است، اما به این امید است که بابا با دست مهرش او را بغل خواهد کرد.
      احساس کردم شعر آقای رحیمی یک بیت کم دارد!!
      البته در جایگاهی نیستم که این بیت را به شعر ایشان اضافه کنم، ولی اگر این بیت اضافه شود، آن گفتار قهرگونه، به برگشت مهرگونه تبدیل می‌شود:

      ◻️◻️◻️
      هرچه گفتم ز روی خشم آقا، تو بر این بی حیا ببخش آقا!
      می نهم سر به روی زانویت، دامنت را رها نخواهم کرد!

      تا نظر دوستان چه باشد
      بحق مولانا الرئوف عجل لولیک الفرج

      التماس دعای فرج

      پاسخ
  • چند سال پیش شعر آقای رحیمی را خواندم. شعر را مثل حرف زدن بچه ای که با باباش قهر میکنه، و در عین حال دلش پیش باباست گرچه زبانش قهرگونه است، اما به این امید است که بابا با دست مهرش او را بغل خواهد کرد.
    احساس کردم شعر آقای رحیمی یک بیت کم دارد!!
    البته در جایگاهی نیستم که این بیت را به شعر ایشان اضافه کنم، ولی اگر این بیت اضافه شود، آن گفتار قهرگونه، به برگشت مهرگونه تبدیل می‌شود:

    ◻️◻️◻️
    هرچه گفتم ز روی خشم آقا، تو بر این بی حیا ببخش آقا!
    می نهم سر به روی زانوی، دامنت را رها نخواهم کرد!

    تا نظر دوستان چه باشد
    بحق مولانا الرئوف عجل لولیک الفرج

    التماس دعای فرج

    پاسخ
  • چند سال پیش شعر آقای رحیمی را خواندم. شعر را مثل حرف زدن بچه ای که با باباش قهر میکنه، و در عین حال دلش پیش باباست گرچه زبانش قهرگونه است، اما به این امید است که بابا با دست مهرش او را بغل خواهد کرد.
    احساس کردم شعر آقای رحیمی یک بیت کم دارد!!
    البته در جایگاهی نیستم که این بیت را به شعر ایشان اضافه کنم، ولی اگر این بیت اضافه شود، آن گفتار قهرگونه، به برگشت مهرگونه تبدیل می‌شود:

    ◻️◻️◻️
    هرچه گفتم ز روی خشم آقا، تو بر این بی حیا ببخش آقا!
    می نهم سر به روی زانویت، دامنت را رها نخواهم کرد!

    تا نظر دوستان چه باشد
    بحق مولانا الرئوف عجل لولیک الفرج

    التماس دعای فرج

    پاسخ
  • غزل رضوی

    شاعر : مجتبی نظام آبادی

    درتاب وتب توست دل وجانی اگرهست
    مشتاق، پرازشوق، پریشانی اگرهست

    خورشید هم از خانه ی مهرتو زند سر هرصبح تماشاگرایوانی اگرهست
    دل تنگی بغضی است که ابری شده درخویش برپنجره ات نم نم بارانی اگرهست

    ازشوق گلاب توشدن می پرد آقا غم ازسر هرقمصرکاشانی اگرهست
    تاهست مرصع ترازاین سلسله ننوشت درشهرنشابور قلمدانی اگرهست

    صدسجده به آیات قدومت زده تاتوس پیشانی هرریگ بیابانی اگرهست
    درجذبه ی آیین تو اعجازعجب نیست هردم خبراز تازه مسلمانی اگرهست

    ما درخوراین خطه واین خاک نبودیم
    مدیون شماییم خراسانی اگرهست

    پاسخ

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.