اشعارمناجات باامام حسین

اشعارمناجات باامام حسین علیه السلام ـ سیدپوریاهاشمی

تا خود محشر بپای پرچمت می ایستم

شادی هردو جهان ، پای غمت می ایستم
معصیت هرچند این اشک زیادم را گرفت
من برای روزی اشک کمت می ایستم
بار من افتاده خیلی وقتها اما حسین
درپناه خیمه گاه محکمت می ایستم
حرف روضه باشد از کار خودم هم میزنم
میروم زیر لوای ماتمت می ایستم
بردن نام تو با اخلاص باشد کیمیاست
مرده هم باشم اگر با یک دمت می ایستم
تو غذای نذری ات درمان کل دردهاست
بین صف اصلا برای مرهمت می ایستم
من همیشه ایستاده میبرم نام تو را
مطمئنا پای اسم اعظمت می ایستم
پای اسم اعظمت که جای خود آقای من
من به پای نوکر قامت خمت می ایستم
هرکسی شد آدم تو عاقبت هم شد شهید
پشت این در تا که باشم آدمت می ایستم
راه تو حق است باید سر به پایش داد و رفت
شیعه ام پای صراط الاقومت می ایستم
من فدای آجری از گنبد اخت الحسین
تو خیالت تخت پای محرمت می ایستم
من نمی دانم چرا یکدفعه می افتم ز پا
کربلا تا در کنار علقمت می ایستم
ناله کردی از جگر گفتی  که ای عباس من
آه من در پیش جسم مبهمت می ایستم
خیز از جا ای ستون خیمه ام  ِ  ای لشگرم
رحم کن عباس بر حال خراب مادرم

************

اشعارمناجات باامام حسین علیه السلام ـ سیدپوریاهاشمی

آبروی ماست گریه آبروداریم ما

با لباس مشکی ات عمریست خو داریم ما

باطهارت بودن از ارکان مجنون بودنست

حرف لیلا میشود هرجا وضو داریم ما

چشم ما بی اشک بی خیراست بی خیرش نکن

که فقط از دار دنیا دو سبو داریم ما

حرف ما در روضه ها با اشک گفته میشود

درمیان گریه باهم گفتگو داریم ما

دامن آلوده شدیم اما تو پاکش میکنی

روسیاه از غفلتیم اما رفو داریم ما

حضرت عباس حامی عزاداران توست
چه هراس از طعنه ها وقتی عمو داریم ما

هرکسی دل را بدستت داد از مردم برید

تا که دریا هست کی سودای جو داریم ما؟

خوب و بد ما به حسینیه پناه آورده ایم

خوب و بد از پرچم تو رنگ و بو داریم ما

 آرزوی کربلا بر پیرها که عیب نیست

کربلایی نیستیم و آرزو داریم ما

شهر با یک یاحسین ما معطر میشود

هرکجا نام تو باشد های و هو داریمما
لحظه های آب خوردن هم بفکر روضه ایم

بغض خشکی لب و بغض گلو داریم ما

در غمت آیات قرآن روضه خوانی میکند

آب دریا و بیابان روضه خوانی میکند

*************

اشعارمناجات باامام حسین علیه السلام ـ شاعرناشناس

خدا کند که شود با تو هم زبان دل من
وگرنه غصه ی نامحرمیست قاتل  من
برای بی کسی ام همدلی نمیجویم
سزاست این که شما حل کنید مشکل من
خداکندکه مرا لحظه ای رها مکنی
وگرنه نفس شود هم نشین غافل من
هنوز مایه ندارم که گویمت آقا
بیا دمی قدمی سیدی به منزل من
اگر که آمد و رفتم هدر رود چه کنم؟
امید اینکه تو باشی تمام حاصل من
نشد کنار تو یک عمر بندگی بکنم
نشد ملازمت حضرت تو شامل من
اگر سزاست شود جان من فدای شما
خداکندکه نگویی که نیست قابل من
خداکند که همه ی عمر باشما باشم
شهید راه شهیدان کربلا باشم

****************

اشعارمناجات باامام حسین علیه السلام ـ وحیدپولایی

منی که محرّما گریه کن روضه میشم
منی که پیرهن سیامو زهرا می دوزه برام
دفتر خاطراتم تو حسرت یه کربلاست
به خدا گناه دارم، دلت نمی سوزه برام؟

تا یکی بهم میگه دارم میرم کرببلا
سر تا پا بغض میشم، بیچاره میشکنه دلش
دوباره میام با عکس گنبدت حرف می زنم
کی و دیدی این همه گریه کنه با قاتلش؟

همیشه سرت آقا گرمه با از ما بهترون
انگاری دوری و دوستی همیشه سهم منه
این همه کفترِ با صفا داری، خب چی میشه
یه دونه کلاغ سیاه رو گنبدت پر بزنه؟

چندمین باره داداش کوچیکمو می طلبی
مادرم بهم میگه: از داداشت یاد بگیر
هرچی می گم منو سر می دوونه، خودت بیا
کربلای منو از پنجره فولاد بگیر

***********

اشعارمناجات باامام حسین علیه السلام ـ مرتضی ملک محمدی

ماشیعه زاده ایم و همین اعتبار ماست
در راه دوست دادن جان افتخار ماست

هرگز به زیر بیرق دشمن نمی رویم
تا پرچم عزای حسینی کنار ماست

قامت به زیر بار ستم خم نمی کنیم
این تا ابد همیشه و هرجا شعار ماست

دنیای بی حسین محال است باورش
اصلاً حسین باعث این اقتدار ماست

یا سینه می زنیم و یا گریه می کنیم
این رسم از زمان ولادت قرار ماست

با اشک های مادر خود شیر خورده ایم
حالا اگر گدایی ارباب کار ماست

از آن زمان که بی کفن افتاد بر زمین
بیچاره گشته ایم و سیه روزگار ماست

**************

اشعارمناجات باامام حسین علیه السلام ـ حسین صیامی

یا ساترَ العیوبِ دل ما حلال کن
ما را به حق حضرت زهرا حلال کن
دیگر گذشته کار دلم از دعا حسین
جان مرا بگیر شما یا حلال کن
هستم وبال گردنتان روز حشر هم
ای پادشاه خوب دو دنیا حلال کن
دل دل نکن ببخش مرا زودتر حسین
فردا نه لطف کن تو و حالا حلال کن
هستم سگ رقیه…مرا می شناسی ام
جان سه ساله دخترت آقا حلال کن
بعد از محرم و صفرت زنده ایم ما…
کم کاری همیشه ما را حلال کن

***************

اشعارمناجات باامام حسین علیه السلام ـ علی حسنی

نگاهت را مگیر آقا خدا را خوش نمی آید
گدایت را مکن رسوا خدا را خوش نمی آید
من مجنون و دیوانه گدای هر شبت هستم
بیا رّدم مکن لیلا خدا را خوش نمی آید

شبیه ماهی ام هر دم میان حوض عشق تو
مکن دورم از این دریا خدا را خوش نمی آید

تمام دوستانم را خریدی و حرم بردی
خجالت می کشم تنها خدا را خوش نمی آید

لبم در حسرت بوسه از آن شش گوشه ات مانده
من و هجر حرم اما… خدا را خوش نمی آید

نه تنها دوری از صحن ات،کنارش درد رسوایی
میان تشنگی گرما، خدا را خوش نمی آید

نظر کن بر دو یعقوبی که از هجر حرم خون است
خدایی یوسف زهرا… خدا را خوش نمی آید

********************

اشعارمناجات باامام حسین علیه السلام ـ محمد زوار

از غمت باز پریشانم حسین
عبد دربارِ تو میمانم حسین
به تو بد کرده ام اما آقا
به ابوالفضل پشیمانم حسین
آب مینوشم و ناخود آگاه
یاد لبهای تو گریانم حسین
به فدای لب و دندان شما
روح و جسم و لب و دندانم حسین
کفنت کو پسرِ پیغمبر ؟
جانِ زهرا نگو عریانم حسین
یک حسین گفتم و صدها دفعه
فاطمه گفته به من جانم حسین
باَبی اَنتَ وَ اُمّی یعنی
به فدای تو عزیزانم حسین
با قیامت چه قیامت کردی
تا قیامت ز تو حیرانم حسین
سبب این همه بد مستیِمان
را فقط اسم تو میدانم حسین
در حقیقت وطنم کرب و بلاست
ظاهراً بچه ی گرگانم حسین !
نیستم شاعر ولی از لطف تو
چارده سال است میخوانم*، حسین

**************

اشعارمناجات باامام حسین علیه السلام ـ حبیب باقرزاده

نور توحید عیان است شب جمعه حرم
واقعاً مثل جنان است شب جمعه حرم

به خداوند و همه عالم امکان سوگند
بهترین جای جهان است شب جمعه حرم

کربلا قبله‌ی دلهاست خدا میداند
و چه حاجت به بیان است شب جمعه حرم

وعده‌ی ما شب جمعه حرم ثارالله
همه جا ورد زبان است شب جمعه حرم

شب جمعه همه آرام فقط گوش دهید
مادرش مرثیه‌خوان است شب جمعه حرم

مادرش آمده اما قد او خم شده است
قامتش همچو کمان است شب جمعه حرم

از همان لحظه که ارباب به گودال افتاد
خواهرش لطمه‌زنان است شب جمعه حرم

************

اشعارمناجات باامام حسین علیه السلام ـ محسن حنیفی

بدون بارش باران، کویر می‌میرم
بدون گریه‌ی بر تو، فقیر می‌میرم
هرآن کسی که غلام تو می‌شود آقاست
بدون نوکری تو حقیر می‌میرم
اگرچه کرب و بلا قسمتم نشد آقا
به حسرت حرمت در مسیر می‌میرم
برای زخم زیاد تو عمر من کم بود
دو چشم من نشد از گریه سیر می‌میرم
به وقت مردن خود جای أشهدم گویم
«حسین أمیری و نعم الأمیر» می‌میرم
قسم به مادر پهلو شکسته‌ات آقا
محبت خودت از من نگیر می‌میرم

***************

اشعارمناجات باامام حسین علیه السلام ـ جوادحیدری

وقتی خدا به خلقت تو افتخار کرد
ما را برای نوکری ات اختیار کرد

کشتی ِ هیچ‌ کس به دل ما محل نداد
اما حسین آمد و ما را سوار کرد

تا داغ تو جگر بخراشد به سینه‌ها
برق نگاه تو دل ما را شکار کرد

گر روضه‌ات نبود که ما دین نداشتیم
دین را برای ما غم تو استوار کرد

جانم فدای آن که تمامی عمر خویش
بر درگه تو خدمت بی‌انتظار کرد

هرگز ز یاد حضرت زهرا نمی‌رود
یک لحظه هرکسی که برای تو کار کرد

دنیا و آخرت همه مدیون زینبیم
ما را صدای ناله ی او  بی ‌قرار کرد

من در نماز نیز به فکر لب توام
احمد لبِ تو را سر منبر چکار کرد

گیرم که گریه‌ها شده مرهم به زخم تو
باید به داغ ساقی لشکر چه کار کرد ؟

***********

اشعارمناجات باامام حسین علیه السلام ـ سیدپوریاهاشمی

یازده ماه از خدا این روزها را خواستم
دیدۀ تر خواستم حال بکا را خواستم
اذن دق الباب این خانه برای ما بس است
استجابت پیشکش فیض دعا را خواستم
یازده ما هست می خواهم که سلطانی کنم
پشت این در ماندن و دست گدا را خواستم
قول دادم این محرم معصیت کمتر کنم
همت توبه به درگاه خدا را خواستم
از علی موسی الرضا رزق لباس مشکیه
دستباف حضرت خیرالنسا را خواستم
هر محرم زیر دین صلح آقاییم ما
یا امام مجتبی اشفع لنا را خواستم
کربلایی نیستم اما تو شاهد باش که
هردعایی کردم اول کربلا را خواستم
شصت شب از صبح تا شب نوکری در روضه ها
طعنه خوردن،سوختن پای شما را خواستم
گرچه ناقابلتر از این حرف ها هستم ولی
یک زیارت اربعین پایین پا را خواستم
از نجف تا کربلا پای پیاده دست جمع
روضه خواندن بین این صحن و سرا را خواستم
اهل عالم دارد از ره ماه ماتم میرسد
هیئتی ها یاعلی! دارد محرم میرسد..

**************

اشعارمناجات باامام حسین علیه السلام ـ سعید پاشازاده

سوز همیشه ی جگرم باش یا حسین
من سینه می زنم سپرم باش یا حسین
در طول عمر جز تو پناهی نداشتم
مثل گذشته ها پدرم باش یا حسین
هر روز مادرم سر سجاده گفته است
خیلی مراقب پسرم باش یا حسین
ای نام تو بهانه ی شیرین زندگی
شور محرم و صفرم باش یا حسین
پایین پات سربگذارم تو هم بیا
بالای جسم محتضرم باش یا حسین
جان مرا بگیر حوالی قتلگاه
این گونه اخرین خبرم باش یا حسین
دستم به دامنت نرسید این جهان اگر
باب الحسین منتظرم باش یا حسین
باشد قرار بعدی ما اربعین حرم
مهر قبولی گذرم باش یا حسین
سربازهای لشکر یا زینب توایم
حرز مدافعان حرم باش یا حسین

*************

اشعارمناجات باامام حسین علیه السلام ـ سعیدپاشازاده

گفتند کارتان؟ همه گفتیم نوکریم
چون بار عشق را به سر شانه می بریم
ما را اگر چه بازی دنیا خراب کرد
اما به لطف روضه ی ارباب بهتریم
از هر چه بگذری سخن دوست خوشتر است
پس می شود به عشق تو از هر چه بگذریم
فرقی نمی کند چه کسی با چه منصبی
در پای سفره ات همه با هم برابریم
گریه زبان مادری نوکران توست
احساس می کنم همه با هم برادریم
ما را سری است با تو که گر خلق روزگار
دشمن شوند و سر برود هم بر آن سریم
مسجد برای زاهد و کعبه برای خلق
بگذار با حسین بگویند کافریم
علامه ایم گاهی و گاهی رسول ترک
یک روز روضه خوان تو  یک روز منبریم
با هر که گفت گریه چرا گفته ایم که
ما داغدار حنجر در زیر خنجریم

**************

اشعارمناجات باامام حسین علیه السلام ـ سعیدپاشازاده

در مقام اشک هر کس که شهودی داشته
کربلا را دیده در مقتل ورودی داشته
آه خواهر یک طرف آه برادر یک طرف
کربلا تا نقش بندد تار و پودی داشته
بگذریم از آن عمودی که عمویی را گرفت
بگذریم از خیمه هایی که عمودی داشته
در کنار علقمه میراب ها هم دیده اند
بانویی قامت کمان روی کبودی داشته
سرو قد اکبر و عباس و عون و…بگذریم
هر فرازی را که می بینم فرودی داشته
هر چه پیکرهایشان سیر نزولی کرده است
سر به سر سرهایشان سیر صعودی داشته
مادر او مادر آب است و با دشنه حسین
تشنه جان داده در آن صحرا که رودی داشته
سود گوش پاره و انگشتر و سر واضح است
کشتن یک طفل شش ماهه چه سودی داشته

**************

اشعارمناجات باامام حسین علیه السلام ـ شاعرناشناس

هر که از ساحل الطاف شما دور شود
وسط کشمکش حادثه محصور شود

شب جمعه شب شرعی حرم رفتن ماست
هر شب جمعه دلم با تو پر از نور شود

بازهم بیشتر از پیش به ما می چسبد
نمک روضه ی تو هر چقدر شور شود

ابر و باد و مه و خورشید و فلک همدستند
تا بلا از حرم کرببلا دور شود

من مگر مرده ام آقا … که ببینم روزی
حرم تو هدف دشمن مزدور شود

جان ما فدیه به امنیت بین الحرمین
تا که چشم همه ی داعشیان کور شود

کاش می شد که منظور دفاع از حرمین
سحری کرببلا رفتن ما جور شود

دشمن رذل بدان … گر تو هدایت نشنوی
گردنت خرج دم خنجر و ساطور شود

حاضرم بر سر بازار شهادت بروم
تا سرم بر سر داری سر ِ منصور شود

اندکی صبر .. جماعت که سحر نزدیک است
جمعه ای دشمن این طایفه مقهور شود

جمعه ای منتقم فاطمه بر می گردد
شب تاریک غم شیعه سحر می گردد

*****************

اشعارمناجات باامام حسین علیه السلام ـ رضاقربانی

دلم همینکه مرا سوی موی یار کشید
سرِ مرا سرِ عاشق شدن به دار کشید

خودم نیامده ام محضرش ، خودش آورد
مرا به پیش ِ خودش جذبه ی نگار کشید

منی که آه نگفتم برای هیچ کسی
همینکه نام تو آمد دلم هوار کشید

حلال کن که اسیرِ نگاهِ تو نشدم
گُنَه برایِ دلم نقشه یِ فرار کشید

درونِ آتشِ دوزخ نسوزد آن نوکر
که رویِ سینه ز داغِ تو یادگار کشید

درود بر پدرم کز همان طُفولیَتَم
برای روضه ات از من همیشه کار کشید

برای آنکه منم عاقبت بخیر شوم
مرا به دست تو داد و خودش کنار کشید

فراق ِ کرب و بلایت خودش مرا کُشته
به رویِ کشته نباید که ذوالفقار کشید

خدا کُنَد عرفه تحتِ قُبه ات باشم
چقَدر برایِ حرم باید انتظار کشید؟!…

***************

اشعارمناجات باامام حسین علیه السلام ـ علی اکبرلطیفیان

دیگر به پای شمع نشستن چه فایده
وقتی به پای سوختن ما دلش نسوخت
با هر چه داشتیم وسط شعله سوختم
من زندگیم سوخت و حتی دلش نسوخت
مجنون نشسته پیش غرور شکسته اش
وقتی خبر رسید که لیلا دلش نسوخت
من هر چه میکشم همه زیر سر دل است
پروانه هم نسوخت پرش تا دلش نسوخت
کوچه به کوچه دست به دیوار میگرفت
یوسف چرا به حال زلیخاه دلش نسوخت
یک گوشه بال بال زدم من ، نگاه کرد
من سوختم مقابلش اما دلش نسوخت
من کربلا نرفتم و دیگر نمیروم
من التماس کردم و آقا دلش نسوخت
فردا برای سوختن آماده اش کنند
آنکه برای زینب کبری دلش نسوخت

***************

اشعارمناجات باامام حسین علیه السلام ـ جعفرابوالفتحی

باید مرا به پای رقیه فدا کنی
شاید که حق لطف خودت را ادا کنی
شاهی و عزتش همه را ده به اغنیا
من راضیم اگر که مرا هم گدا کنی
با هم خریده ای همه را پس بخر ببر
هرگز ندیده ام که کسی را سوا کنی
ما مثل بهجت و عرفا که نمی شویم
آقا چه می شود که به ما هم عطا کنی
نوکر شبیه صاحب خود می شود حسین
باید سر مرا خودت از تن جدا کنی
در این دل خراب و خراباتیم عزیز
باید دوباره کعبه ی حق را بنا کنی
آقا برو به حضرت مهدی بگو بگو :
باید خودت برای ظهورت دعا کنی

*************

اشعارمناجات باامام حسین علیه السلام ـ جعفرابوالفتحی

جنت اگر به کوثر خود ناز می کند
هر لحظه را به نام تو آغاز می کند
نزد طبیب رفتم و او گفت یک کلام :
چایی روضه های تو اعجاز می کند
هر زائری که پای ضریح تو می رسد
با اشک دیده حال خود ابراز می کند
وقتی به مرمر حرمت می خورد لبم
قلبم هوای نرجس شیراز می کند
این مادری که ضجه زنان آمده است کیست؟
آقا چرا ضریح تو را ناز می کند ؟
شکر خدا که چشم پر از اشک نوکرت
هر روز قطره قطره پس انداز می کند

*************

اشعارمناجات باامام حسین علیه السلام ـ حسین ایزدی

محیط فیض شما، کل عالم هستی
گره به نام شما خورده واژه مستی
برای اینکه ببارد به قلبمان باران
دوباره بر سر این ابرها بکش دستی
تو باشی و دل ما سمت غصه ای برود؟
تو راه غصه و غم را به روی ما بستی
میان زندگی شیعه غصه بی معنی ست
که با کلید توسل نمانده بن بستی
نگاه تو به من افتاد و من زهیر شدم
دو چشم توست همیشه دلیل سرمستی
اگر که شوق بهشت است در سرم، امروز
تمام علتش این است، چون شما هستی
اگر همیشه عطا دست توست، می ارزد
فقیر بودن و آوارگی، تهیدستی
نه هر که مدعی عشق شد تو را خواهد
عیار عشق بود بی سری و بی دستی

**********************

اشعارمناجات باامام حسین علیه السلام ـ جوادقدوسی

چه بالا رسیده مقام گدا
فقط ذکر یا هو کلام گدا
به نام تو ما را صدا میزنند
تو هستی همه احترام گدا
لیاقت ندارم ولی لطف توست
که نوکر شده اصل نام گدا
به سینه زدم تا کبودش کنم
چنین پخته شد عشق خام گدا
شده خانه ام محفل زائران
کرم سایه دارد به بام گدا
نمک گیر احسان هر روضه ام
رسیده همیشه طعام گدا
دوباره حرم- لشکر دشمنان
مقابل ولی ازدحام گدا
اجازه بده تا شهیدت شوم
قیامت شود با قیام گدا
سلام علیکَ شه تشنه لب
جوابی بده بر سلام گدا
بگو آخرش کربلا می بری
حرم حسرت صبح و شام گدا

*******************

اشعارمناجات باامام حسین علیه السلام ـ شاعرناشناس

دل شکسته همیشه برایمان کافیست
همیشه گریه ی بی انتهایمان کافیست
شکسته بالی ما را کسی نمیفهمد
همین نرفتن کرب و بلایمان کافیست
چقدر نامه نوشتم که دوستت دارم
چقدر گریه ؟ همین گریه هایمان کافیست
بیا و با غم رسوایی ام مدارا کن
قسم به چادر خیرالنسایمان کافیست؟
برای اینکه شب جمعه کربلا بروم
دعای خیر حضرت آقا رضایمان کافیست

****************

اشعارمناجات باامام حسین علیه السلام ـ علی اکبرلطیفیان

روی پر جبریل بودم که مرا برد
گفتم نجف می خواهم… اما کربلا برد

جبریل هم در قرب عرشی اش نبرده است
حظّی که بال فطرس از بام شما برد

گفتم تو ربّ مایی و گفتند کفر است
دنیای بی جنبه مرا در انزوا برد

ما جای خود دارد، سلیمان ها گدات اند
هر که رسید از سفره ات آب و غذا برد

دارم خجالت می کشم از خواهش کم
الطاف تو چه آبرویی از گدا برد

آدم توسل کرد و ما را توبه دادند
پس آدمیت بود که نام تو را برد

بیچاره من که سنگ قبرت هم نبودم
بیچاره آن که سنگ آورد و طلا برد

دور و برت دیدم عجب وضعیتی بود
مردی زره برد و قبا برد و عبا برد

با این بساطی که درآورده ست لشگر
باید که جمعت کرد و بین بوریا برد

***********

اشعارمناجات باامام حسین علیه السلام ـ محمد فردوسی

از لحظه ای که ریزه خور خوانتان شدم
احساس می کنم که مسلمانتان شدم

زیر لوای رحمتتان قد کشیده ام
بیخود نبوده دست به دامانتان شدم

غیر از حسین، نام دگر را نمی برم
از بس که مست نام حسین جانتان شدم

غیر از حسین، باب نجاتی نیافتم
این گونه شد که دست به دامانتان شدم

دستم گرفته ای و رهایم نکرده ای
گوشه نشین روضه ی رضوانتان شدم

می خواستم که مرهم زخم شما شوم
در روضه های سخت که گریانتان شدم

امشب میان روضه ی خود آتشم زنید
تا بنگرم که شعله ی سوزانتان شدم

باور نمی کنم که شب آخر شماست
دلسوخته ز ماتم هجرانتان شدم

راز و نیاز امشبتان دیدنی بُوَد
دلداده ی قرائت قرآنتان شدم

*************

اشعارمناجات باامام حسین علیه السلام ـ جعفرابوالفتحی

گناه پشت گناه و گناه پشت گناه
تمام عمر تباه و تمام عمر تباه
نفس فتاده به سینه برون نمی آید
کجاست خسروی خوبان ، کجاست ذکر صباح
تمام پیکر من در جهنم برزخ
ز آتش عملم می شود سیاه وسیاه
میان قَلقَله ی آب چشم ، در آتش
ببین که سود ندارد کشیدن صد آه
خدای ماه رجب هم مرا نمی بخشد …
به دست بسته ی من نیست یک عدد مفتاح
بیا به داد دلم رس حسین من … ارباب
کجاست نور مه تو ، درون ظلمت چاه
به یاد نام تو افتادم ای شهنشاهم
دوباره اشک فشاندم ، به یاد تو ناخواه
به این اسیرِ اجیر و فقیرِ لطفِ امیر
چه خوب می شود آقا نظر کنی گه گاه

*****************

اشعارمناجات باامام حسین علیه السلام ـ علی ذوالقدر

درکنارتو،وجودم به خدانزدیک است
هرکه نزدیک خداشد،به شمانزدیک است
توخودت حافظ من باش به یغما نروم
دام ابلیس به من درهمه جانزدیک است
اعتقاد دلم این است که در هئیت ها
دست احسان کریمان به گدا نزدیک است
شکوه اى نیست اگر غرق مصیبت شده ام
طالب وصل همیشه به بلا نزدیک است
تا همین جا به خدا قافیه را باخته ام
مرگ این غم زده، بى چون و چرا نزدیک است
دل بى تاب مرا روى گسل ساخته اند
غافل از یار شوم زلزله ها نزدیک است
هرکه دارد هوس کرببلا گریه کند
گریه کن ها سفر کرببلا نزدیک است
گرچه دور از حرم کرببلاییم ولى
بازهم شکر، خراسان رضا نزدیک است

****************

اشعارمناجات باامام حسین علیه السلام ـ جعفرابوافتحی

امشب بساط گریه عجب جورمی شود
وقتی که قسمت دلمان نورمی شود
آنقدرجاری است شب و روز اشک ما
داردجوان سینه زنت کورمی شود
نزدیک می شوی به من اما حسین من
هر روز نوکرت ز شما دور می شود
موسی نیم ولی ز کرامات چشم تو
هر روز قسمت دل من طور می شود
شکر خدا که در صف محشر به لطف تو
پرونده ام به دست تو ممهور می شود
بوی حریم کرببلا می کشد مرا
آیا سفر به سوی تو مقدور می شود
خود گفته ای که کرببلای تو پای من
وقتی تو گفته ای بخدا جور می شود

****************

اشعارمناجات باامام حسین علیه السلام ـ محمدزوار

ســـلام اقــــامنم غلام سیاتون
خیـــــلی دلم تنگ شده بود براتون
چطــــوری بازحمتامون آقــــاجون
میخوام برات حرف بزنم فــــراوون
میشناسی من رو؟ همونم اون بَده
اون که همیشه به تو نارو زده
اونی که با تو صاف و صادق نبود
بنده ی سر به راه و لایق نبود
اومدم از خودم بگم عزیزم
مثل قدیم یه خورده اشک بریزم
تا که دلم دوباره جون بگیره
کمک کن آقـــــــاکه توون بگیـــــــره
نگاه کن آقا به دلِ شکستم
خاک به سرم نوکرِ وَرشکستم
عُمرَم تموم شد با گناه و غفلت
اَمون از این چشم چِرونی و غیبت
چی بگم از چشای پَست و هیزَم
وای از نگاه های هوس آمیزم
با زبونم خِیلیا رو سوزوندم
خیلی دلِ مردم و من شکوندم
چه حرفایی که نمیگفتم آقا
چه حرفایی که نَشِنُفتَم آقا
چه لُقمه های شُبهه ناکی خوردم
چه آبروها که اَزَت نبُردم
خلاصه اینجوری بگم روسیام
یه فرصت دیگه بده با مرام
یه بار دیگه بیا پناهم بده
جون عزیزات منو راهم بده
درسته که یه نوکر بَدَم من
ولی تو مجلسات سینه زدم من
چقدر پا این روضه ها گریه کردم
شب تا سحر حسین حسین میکردم
چایی ریزِ مجلستون بودم من
پا ثابتِ هیئتتون بودم من
درسته که دلم یه عمره مُرده
ولی نَنَم من و به تو سپرده
با این وجود میخوای که طَردم کنی؟
یعنی بازم میخوای که رَدَّم کنی؟
باشه آقا اگر باهام خوب نشی
یه اسمی رو میگم که زود راضی شی
آقا قسم به مادرت فاطمه
قسم به اون که بانوی عالمه
قسم به خاکِ چادرش حسین جان
قسم به اون دل پُرِش حسین جان
قسم به قد  خمیده ی مدینه
قسم به التهابِ زخمِ سینه
قسم به پهلوی شکسته، ارباب
بیا و نوکرِ بدِت رو دریاب
بیا و واسه نوکرت دعا کن
حاجتِ چندین سالمو رَوا کن
به این دلم جَلا بده امیرم
بهم یه کربلا بده امیرم
هوامو داشته باش زُلالم بکن
بیا و از گناها پاکم بکن

***************

اشعارمناجات باامام حسین علیه السلام ـ محمدزوار

ازغمت بازپریشانم حسین
عبددربارتومیمانم حسین
به توبدکرده ام اما اقا
به ابالفضل پشیمانم حسین
آب مینوشم و ناخود آگاه
یاد لبهای تو گریانم حسین
به فدای لب و دندان شما
روح و جسم و لب و دندانم حسین
کفنت کو پسرِ پیغمبر ؟
جانِ زهرا نگو عریانم حسین
یک حسین گفتم و صدها دفعه
فاطمه گفته به من جانم حسین
باَبی اَنتَ وَ اُمّی یعنی
به فدای تو عزیزانم حسین
با قیامت چه قیامت کردی
تا قیامت ز تو حیرانم حسین
سبب این همه بد مستیِمان
را فقط اسم تو میدانم حسین
میشه یک روزی چشامو وا کنم ؟
ببینم کربلا مهمانم حسین ؟
در حقیقت وطنم کرب و بلاست
ظاهراً بچه ی گرگانم حسین !
نیستم شاعر ولی از لطف تو
چارده سال است میخوانم*، حسین

*****************

اشعارمناجات باامام حسین علیه السلام ـ سید باقر سیدی زاده

عاشق به سوز عشق خودش اعتنا کند
عشق به غیر آل علی را رها کند
شکر خدا عنایت زهرا به ما رسید
مادر همیشه فکر دل بچه را کند
مشمول موهبات خداوند میشود
آن محفلی که روضه سقا به پا کند
سینه زنی که کرب و بلا را ندیده است
باید توسلی به امام رضا کند
فردای حشر در وسط ازدحام خلق
تا فاطمه حسین خودش را صدا کند
از فرط گریه ها همه بیهوش می شوند
وقتی اشاره بر سر از تن جدا کند
قصد خدا ز روز قیامت همین بود
تا روضه ای به وسعت عالم بنا کند

******************

اشعارمناجات باامام حسین علیه السلام ـ شاعرناشناس

نفس کشیدن ما بین روضه‌ها خوب است
چقدر نزد شما حال و روز ما خوب است
میان نافله وقتی قنوت می‌گیرم
برای حال دل ما کمی دعا خوب است
بده به راه خدا دست‌هایمان خالی است
کنار خانه‌ی‌تان چند تا گدا خوب است
بِکُش حسین بیا پاره پاره کن جگرم
قسم که آخر کار من و شما خوب است
نوشته‌ام که مرا در حصیر بگذارند
به آن که اهل کفن نیست بوریا خوب است
سفید می‌شود این تار موی ما کم کم
گذشتِ عمر در این زینبیه‌ها خوب است
اگر چه قسمت ما کربلا نشد اما
حدیث ماتم تو مثل کربلا خوب است
اگر چه با شهدا فاصله فراوان است
روایت شهدا هم برای ما خوب است
اگر تو باشی و یاد تو باشد و اشکم
برای نوکر این خانه هر کجا خوب است

******************

اشعارمناجات باامام حسین علیه السلام ـ حسین صیامی

پای هر روضه دلم یکسره غم میگیرد
بارش ابر به چشمان ترم میگیرد
دل من سخت هوایی است، میان روضه
شوق پرواز به اطراف حرم میگیرد
کاسه ای آب،لب خشک من و یاد شما
لا بلای سخنم قلب قلم میگیرد
وسط جرعه دوم لبت آمد یادم
آب میخوردم و دیدم نفسم میگیرد
شرح این قصه عجیب است میان مقتل
نیزه هم با لب عطشان تو دم میگیرد
گفت راوی که پرت زیر سم اسب شکست
درد،انگار زپا تا به سرم میگیرد
ناله ات کشت مرا،نیزه به پهلوت نشست
تیغ می بُرَّد و میسوزد و هم …میگیرد
چشم انداخت رقیه به نوک نیزه و گفت
گفته بودم بروی سخت دلم میگیرد
پرچم سرخ علمدار زمین خورد ولی
بعد از او زینب کبراست علم میگیرد
هر زمان یاد غریبی تو افتاد دلم
ناخود آگاه سراپای دلم میگیرد
بعد روضه به دلم زد که دعا گر بکنم…
…نوکر حضرت ارباب شوم، میگیرد

***************

اشعارمناجات باامام حسین علیه السلام ـ علی حسنی

جام مرا ز عشق خودت پر ز باده کن
سر می دهم برای تو آقا اشاره کن
کم کم ز هجر کرب وبلا پیر می شوم
لطفی برای خادم این خانواده کن
عازم شدم به سوی خدا از ره شما
فکری برای قنبرتان بین جاده کن
عمری برای زینبتان گریه کرده ام
از من برای نوکریت استفاده کن
تو کشتی نجاتی و من غرق در گنه
مولا مرا به کرب وبلایت پیاده کن

**************

اشعارمناجات باامام حسین علیه السلام ـ سید علی اصغر علوی

قرار بوده شما راز اشک‌ها باشی
بهانه‌ی همه‌ی گریه‌های ما باشی
مقیم چشم پرآب اهالی گریه
سوار کشتی غم، مرد ناخدا باشی
همیشه حُسن ختام تمام منبرها
در اوج خطبه شما ختم قصه ها باشی
کسی بدون شما تا خدا نخواهد رفت
قرار بوده شما جاده‌ی خدا باشی
بدون سجده به تربت بناست صدها سال
پی قبولی یک رکعت و دعا باشی
قبول! قبر شما سینه‌های ما… اما
بناست شب به شب جمعه کربلا باشی
بیا به مجلسمان! دل تو را ندیده ولی
به چشم گریه‌کنانت تو آشنا باشی
اگر به صورت ما دست خویش را بکشی
امیر چهره سپیدان روسیا باشی

***************

برای مشاهده زندگینامه کامل امام حسین علیه السلام اینجا کلیک بفرمایید

1 دیدگاه. ارسال دیدگاه جدید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.