اشعارمناجات محرمی امام زمان  عجل الله تعالی فرجه الشریف ـ احسان محسنی فر

ای واسط فیض دو سرا آجَرَکَ‌الله
وی حجّت حق؛ صاحب عزا آجرک‌الله

با ناله‌ی زهراست عجین سوز صدایت
همناله‌ی اُمّ‌النُّجَبا آجرک‌الله

دریاب مرا در غم سالار شهیدان
ای منتقم خون خدا آجرک‌الله

اذنی بده تا گریه‌کن جدّ تو باشم
هرجا که شود روضه بپا آجرک‌الله

ما روضه گرفتیم قدم‌رنجه نمایی
تا جلوه کنی بر دل ما آجرک‌الله

ما هرچه که داریم از آن گوشه‌ی چشم است
تو روی مگردان ز گدا آجرک‌الله

راضی به رضای تو شدن خیر و فلاح است
کی می‌شوی از شیعه رضا؟ آجرک‌الله

با اشک بشوئیم دل از زنگ معاصی
باشیم سرِ خوان ولا آجرک‌الله

ای بانی هرساله‌ی روضه مددی تا
در روضه بیابیم تو را آجرک‌الله

بر عاشق جامانده‌ی ارباب عطا کن
یک تذکره‌ی کرب و بلا آجرک‌الله

*********************

اشعارمناجات محرمی امام زمان  عجل الله تعالی فرجه الشریف ـ محمد بیابانی

ماه غم است و می کشی از سینه آه را
خم کرده است آه غمت قد ماه را

صاحب عزاترین عزادارها بیا
تا بر دلم نگاه کنی این دو ماه را

سد گناه بسته به من راه اشک را
ضامن شو و بگو که نبندند راه را

تا اندکی شبیه تو باشیم این دو ماه
بر تن نموده ایم لباس سیاه را

عمریست دست چادر زهراست بر سرم
از من مگیر سایه این سرپناه را

گفتم حسین و اشک روی گونه ام چکید
دیدم که پاک کرده ای از دل گناه را

آه از دل تو آه ز چشمان عمه ات
چشمی که دیده واقعه قتلگاه را

**************************

اشعارمناجات محرمی امام زمان  عجل الله تعالی فرجه الشریف ـ رضادین پرور

یوسف نیامدی سربازار، این دهــــــــه
یااینکه من ندیدمت ای یار، این دهــــه

بیگاته ها مرا به پشیزی نمی خرنــــــد
من را ببین به چشـــم خریدار،این دهه

من باورم نمیشود ایـــــــــــنجا نیامدی
ازیاد من نمی رود این بار ایـــــن دهه

قطعاً تو آمدی و ســــرودی و دم زدی
بیخود نبود ناله اشعـــــــــار ،این دهه

آقا برای آمــــــــــــــدنت پهن کرده ام
سجاده ای به وسعـــت دیدار ،این دهه

رجعت،بلوغ سینه زنیهای شیعه است
عالم شد از حضور توسرشار، این دهه

خون شهیدکرببلا خــــــــط قرمز است
خطی که داد بر همه اخطـار،این دهه

ازغیردل بریدن  و برتو رسیدن است
درسی که داشت مکتب ایثار،این دهه

آقا شما بگو چه کنم باســـــکون خود
با این کرختی دل بیــــــــمار،این دهه

حس کردم از تمام وجود خـــــودم ترا
آن شب که شد بنام علمدار،این دهه

من ده شب است روزه گریه گرفته ام
تااز سرشک تو کنم افطار ،این دهه

نه ،باتمام این همه باور نــــــمی کنم
داردتمام میشود انگــــــــار این دهه

*********************

اشعارمناجات محرمی امام زمان  عجل الله تعالی فرجه الشریف ـ رضادین پرور

آقا سلام از چه نگاهت پراز غم اســت
برشانه های زخمی تان کوه ماتم است

چشمان مهربان شما غرق غــــم شده
امشب که سومین شب ماه محرم است

یک عمرخوانده ام زشماجمعه عصرها
اما جوابهای شما گنگ و مبهم اســـت

آقابریده ام،نفسم بند آمــــــــــــــــــده
آب و هوای شهر،بدون شما سم است

یک عده روسیاه نشستند منتــــــــظر
درهیئتی که سردرآن چند پرچم است

آقا نیامدید دلم شور مـــــــــــــــــیزند
دلواپسم اتاق دلم سرد و درهم اســــت

امشب گریزروضه مان میخورد به آن
بانوی داغدار که قدّش کمی خم است

انگارمرجـــــــــــع دل پردردتان شده
آن نیزه ای که باســـــربابا معمم است

امشب به عرش میرسدازخاکهای شام
بانوی عاشقی که مسیحای مریم است

-حوری قدکمان چه خبـــــربود کربلا؟
خانم بگو که گوش شنــیدن فراهم است

سیلی زدند فاطمه را…خب شما چطور؟
سوی نگاه گرم شما پس چرا کم است؟

باتو قرارمان سربن بســـــــــت عاطفه
جایی که تازیانه به دختر مقـــدم است

*****************

اشعارمناجات محرمی امام زمان  عجل الله تعالی فرجه الشریف ـ شاعرناشناس

لطف اگر لطف تو شد دست گدا خوبتر است
سر این سفره زمین‎گیری ما خوبتر است

آخرِ سر به هوا بودن اگر لطف شماست
هر چه نوکر بشود سر به هوا خوبتراست

هم خجالت زده‎ام هم به شما دلگرمم
ماندنم بین همین خوف و رجا خوبتر است

ما به اینجا نه پی نان و نمک آمده‎ایم
با کمی آب تصدُّق به گدا خوبتر است

حُسن سجاده به این گریه‎ی نیمه شبهاست
اهل طاعت بشود اهل بُکا خوبتر است

گر چه خوب است همین قدر که محتاج توام
بپذیرید در این خیمه مرا خوبتر است

حیف این خاک که تنزیل مقامش بدهند
خاکِ پای تو اگر نیست طلا، خوبتر است

جمکران سنگ نشانی‎ست که ره گم نشود
خانه با بودن یک قبله‎نما خوبتر است

دارد از را ه رجب می‎رسد و آن شب‎ها
گریه‎کن گر برسد کرب‎وبلا خوبتر است

***********************

اشعارمناجات محرمی امام زمان  عجل الله تعالی فرجه الشریف ـ  شاعرناشناس

اگر چه نامه‌ی جرمی، سیاه دارم من
به دست‌های کریمان نگاه دارم من

میان مردم شهرم به گریه معروفم
به پای یار فقط اشک و آه دارم من

عریضه‌ای که نوشتم بهانه‌ی وصل‌ست
امید دیدن یوسف ز چاه دارم من

همیشه صبح سه‌شنبه دلم هوایی توست
هزار شکر دلی سر به راه دارم من

گهی اسیر توام، گهی اسیر گناه
حیا به محضرتان گاه گاه دارم من

تمام عمر به نفسم اهمیت دادم
تمام عمر فقط اشتباه دارم من

بیا مرا ادب کن ولی نگو که برو
کجا به غیرِ درِ تو پناه دارم من؟

تو را به حق سه ساله بگیر دست مرا
برای من پدری کن، گناه دارم من

همیشه ردِ کبودی به سینه‌ام دارم
همیشه غصه‌ی یک قتلگاه دارم من

***********************

اشعارمناجات محرمی امام زمان  عجل الله تعالی فرجه الشریف ـ  شاعرناشناس

مانند نی که بی‎نوا، ارزش ندارد
چشمان محروم از بکا، ارزش ندارد

وقتی امیدت را به مردم بسته باشی
هر صبح وشب اشک و دعا، ارزش ندارد

باید که سبکِ زندگی را مهدوی کرد
یک عمر حرف و ادعا، ارزش ندارد

تا آن زمان که قلب ما دار معاصی‎ست
هی گفتن یا لیتنا، ارزش ندارد

این شهر جای یوسف زهرا نشد، پس
آقا بیا آقا بیا، ارزش ندارد

مظروف می‎بخشد به ظرفش آبرو را
بی‎انتظار این جمعه‎ها، ارزش ندارد

تحسین مردم می‎برد اخلاصِ ما را
خیراتِ توام با ریا، ارزش ندارد

یک شب سر این سفره، یک شب جای دیگر
این‎گونه گر باشد گدا، ارزش ندارد

من از شهیدان آخرش فهمیدم این را
طی طریقت بی‎ولا، ارزش ندارد

این را خود آقا به اهلِ روضه فرمود
گریه به غیر از کربلا، ارزش ندارد

در ناحیه گفتید سر آقا جدا شد
ای وای من حمله به سوی خیمه‎ها شد

***********************

اشعارمناجات محرمی امام زمان  عجل الله تعالی فرجه الشریف ـ  شاعرناشناس

اگر چه نامه‌ی جرمی، سیاه دارم من
به دست‌های کریمان نگاه دارم من

میان مردم شهرم به گریه معروفم
به پای یار فقط اشک و آه دارم من

عریضه‌ای که نوشتم بهانه‌ی وصل‌ست
امید دیدن یوسف ز چاه دارم من

همیشه صبح سه‌شنبه دلم هوایی توست
هزار شکر دلی سر به راه دارم من

گهی اسیر توام، گهی اسیر گناه
حیا به محضرتان گاه گاه دارم من

تمام عمر به نفسم اهمیت دادم
تمام عمر فقط اشتباه دارم من

بیا مرا ادب کن ولی نگو که برو
کجا به غیرِ درِ تو پناه دارم من؟

تو را به حق سه ساله بگیر دست مرا
برای من پدری کن، گناه دارم من

همیشه ردِ کبودی به سینه‌ام دارم
همیشه غصه‌ی یک قتلگاه دارم من

**********************

اشعارمناجات محرمی امام زمان  عجل الله تعالی فرجه الشریف ـ  شاعرناشناس

من بال و پر شکسته ام آقا پرم بده
آقا بیا و بال و پر دیگرم بده

بار دگر غلامی ما را قبول کن
ارباب من به من صله از مادرم بده

راضی شو از گدا و بیا آبرو بخر
با لطف خود عنایتی از داورم بده

با یک نظر طبابت صدها بلا کنی
پس ای طبیب، کام دل مضطرم بده

گریه میان روضه به ما چشم دل دهد
اینک بصیرتی تو به چشم ترم بده

خواهم تمام عمر شوم پیش مرگ تو
بهر سپر شدن به ولایت سرم بده

ایمان نینوایی ما را زیاد کن
ازخیمه حسین کمی باورم بده

بر عاقبت بخیری خود میکنم دعا
بامرگ سرخ،زندگی برترم بده

این امتحان سخت که دارم به پیش رو
آمادگی روز و شب آخرم بده

*******************

اشعارمناجات محرمی امام زمان  عجل الله تعالی فرجه الشریف ـ  سیدپوریا هاشمی

از فراغ تو نمردیم مسیحا نشدیم

چشم ما تار نشد از غم و بینا نشدیم


جای تو دست به دامان طبیبان بودیم

حقمان بود اگر باز مداوا نشدیم


بی تو یک عمر پی هرکس و ناکس رفتیم

گم شدیم آخر ازین غفلت و پیدا نشدیم


نام مجنون بروی ماست ولی کو مجنون؟

وقتی از هجرتو آواره صحرا نشدیم


درد اینست که ما محض رضای دل تو

بیخیال خوشی فانی دنیا نشدیم


خاک عالم به سر ما که دراین عمر دراز

لحظه ای مشتری یوسف زهرا نشدیم


گریه کردیم ولی گریه ی بی فکر چه سود؟

قطره بودیم ولی وصل به دریا نشدیم


پیش ما آمدی اما همه غفلت کردیم

لحظه ای پای قدم رنجه ی تو پا نشدیم


قصدمان بود همه سنگ صبورت باشیم

قصدمان بود که از بخت بداما نشدیم


همه رفتند حرم ماکه نرفتیم هنوز

زائر مرقد شش گوشه آقا نشدیم


کاش میشد که تو مارا به زیارت ببری

یک شب جمعه به پابوسی حضرت ببری

*******************

اشعارمناجات محرمی امام زمان  عجل الله تعالی فرجه الشریف ـ  محمدفردوسی

من که در پیچ و خم جاده ی دنیا ماندم
دردم این است چرا این همه تنها ماندم؟!

یک نفر نیست به داد منِ تنها برسد؟
در پی «راه بلد» در دل صحرا ماندم

حلّ این مشکل امروز به دست فرداست
چند سالی است که در حسرت فردا ماندم

در حقیقت شده آیا که بپرسم از خود
چه قدَر منتظر یوسف زهرا ماندم؟!

من به دنبال تو امّا تو کنارم هستی
آه … من با لب تشنه، لب دریا ماندم

چه کسی گفته که تو غایبی آقا؟! غلط است
منِ آلوده در این غیبت کبری ماندم

نوکری روسیهم … جای تعجّب دارد
با تمام بدی ام باز هم «آقا» ماندم

یا بگویید:«بیا» یا که بگویید: «برو»
خسته ام بس که در این «شاید و امّا» ماندم

پسر فاطمه! نگذار که ناکام شوم
جلوه کن منتظر جلوه ی طاها ماندم

کربلا … پای پیاده … چه قدَر می چسبد
من که امسال هم از کرب و بلا جا ماندم

*********************

اشعارمناجات محرمی امام زمان  عجل الله تعالی فرجه الشریف ـ  سیدپوریا هاشمی

زودتر آمده‎ام زودتراحسان بکنی
اول صبح نگاهی به گدایان بکنی

باز هم مثل همیشه شده‎ام مهمانت
رسم این است پذیرائی مهمان بکنی

روحِ من از بدنم، جانِ تو بیمارتر است
آمدم گریه کنم تا که تو درمان بکنی

بی تو درزندگی‎ ما اثری ازدین نیست
باید این بار مرا از نومسلمان بکنی

آنقدر مردم این شهر به تو بد کردند
تا که مجبور شدی رو به بیابان بکنی

تا نمردم برس  وداغ به قلبم نگذار
نکند نام مرا مرده‎ء هجران بکنی

بارم افتاد زمین از تو خجالت زده‎ام
می‎شود لطف به این سر به گریبان بکنی

روضه‎ی عمه به پا شد نظری کن آقا
دیده را باید از این مرثیه گریان بکنی

دختری گم‎شده از گم شدنش می‎ترسد
کمکی کاش به این طفل هراسان بکنی

گریه می‎کرد به چشمان ترش خندیدند
به کبودی روی بال و پرش خندیدند

*********************

اشعارمناجات محرمی امام زمان  عجل الله تعالی فرجه الشریف ـ  سیدپوریا هاشمی

تا آمدم کاری کنم عمرگران رفت
عمر گرانم پای این و پای آن رفت


گفتم که توبه میکنم این ماه اما

توبه نکردم آخر از دستم زمان رفت

پرحرفی من آتشی بر جانم انداخت
اعمال من پای گناهان زبان رفت


دل را به هرکس جزتو دادن روسیاهیست
باید برای تو فقط تا پای جان رفت

دنیا تمام لحظه هایم را گرفت و
سعی و تلاشم در پی یک لقمه نان رفت

فیض سحرها رفت و ما درخواب بودیم
غافل شدیم و روزها از دستمان رفت

باهر گناهم چشم آقا تار ترشد
آه دل پرناله اش تا آسمان رفت

پیر علی اکبر شدم در روضه هایش
عمرم بپای زخمهای این جوان رفت..


یوسف شد و پیراهنش را پاره کردند

لبهای بابا گفتنش را پاره کردند..

*********************

اشعارمناجات محرمی امام زمان  عجل الله تعالی فرجه الشریف ـ  سیدپوریا هاشمی

گرچه در پای ظهور تو بکا کافی نیست
روضه و اشک نباشند دعا کافی نیست..

روضه خوبست به ما ترک معاصی بدهد
درس تقوا بدهد شور و نوا کافی نیست

باید این دغدغه ی روز و شب ما باشد
ساعتی سوختن از هجر شما کافی نیست

نرسد فرصت دیدار به پابند گناه
ابر باید برود حال و هوا کافی نیست..

عذر و توجیه و بهانه که بدردی نخورد
عاشق یار شدن جز به بها کافی نیست

توبه وقتیست موثر که به همت باشد
صرف خسته شدن از خبط و خطا کافی نیست

درد ما قلب سلیم است خدا میداند
حاجت دنیوی و دست گدا کافی نیست..

باید از طایفه عشق اطاعت آموخت
زدن کوچه بنام شهدا کافی نیست

آخرش پیر شدم از غم دوری حرم
تا به کی دوری از کرببلا؟کافی نیست؟

همه عمر به جد تو اگر گریه کنم
خون ببارد ز دوچشمم بخدا کافی نیست

گریه صبح و مسائت ز دل زینب بود
علت اشک مدام تو غم زینب بود..

********************

اشعارمناجات محرمی امام زمان  عجل الله تعالی فرجه الشریف ـ  علیرضا خاکساری

ای روضه خوان روضه بخوان گریه ای کنیم
مقتل بخوان لطمه زنان گریه ای کنیم

آقا بگو که لشگرشان تار و مار شد
آقا بگو سنان حرام زاده هار شد
آقا بگو که حرمله هم دست به کار شد
وقتی سه شعبه ای به کمانی سوار شد

دشداشه رفت کنار کثیفی اشاره کرد
قلب عزیز فاطمه را پاره پاره کرد

اقا بگو که حیله و نیرنگ می زدند
با تیر و تیغ و نیزه هماهنگ می زدند
اقا بگو به صورت او سنگ می زدند
آقا بگو به پیرهنش چنگ می زدند

حیوان صفت به قتل حسین تیغ میکشید
بالای تل خواهر او جیغ میکشید

***********

اشعارمناجات محرمی امام زمان  عجل الله تعالی فرجه الشریف ـ  علیرضاشریف

سـلام مـاه مُحـرّم، مُحـرّم آوردی
دوبـاره بویِ عـزا، بویِ ماتم آوردی
چه شورشی همه زانویِ غم بغل دارند
چـه رستخیزِ عظیمی فراهـم آوردی
دوباره هیـأت و خیمه، کتیبه و پـرچم
بـرای گریـه بساطی فـراهم آوردی
به رویِ شانه¬ی تو کوله باری از اشک است
بـرای زخـمِ تنـش باز مَرهم آوردی
دوازده نـفسِ آهِ محتشم بـس نیست؟
کـه قـابِ مقتلِ سُـرخِ مُـقرّم آوردی
ز هر طرف به تنش ابـرِ زخـم می بارد
یکی به شِـمر بگویـد که دست بـردارد

*****************

اشعارمناجات محرمی امام زمان  عجل الله تعالی فرجه الشریف ـ  علیرضاشریف

سـلام مـاه مـحرّم چـه محشری داری
بـه سیـنه بُغضِ گلوگیـرِ مـادری داری
بـیـا و نـوحـه¬ی حَیَّ علی العزا بردار
کـه حُزنِ دلشکـن و گریه آوری داری
لـهـوفِ سینه¬ی خـود را ورق بزن آخر
چـقدر غربـتِ نـا گفته از سَـری داری
چقدر روضه¬ی مکشوف از گلوئی خشـک
برای لـطمـه زدن هـای خواهری داری
چـقدر قـصه¬ی آتـش گـرفته، آشـفـته
ز وضعِ دامـن و گیـسویِ دخـتـری داری
در اوجِ نـیـزه نـسیـمِ حـضـور می آید
شـبِ بهـشت بـه خـوابِ تـنـور می آید

**********
اشعارمناجات محرمی امام زمان  عجل الله تعالی فرجه الشریف ـ  علیرضاشریف

سـلام مـاه مـحرّم ربـاب آمـده است
سه شعبـه ی سفرِ قَـحطِ آب آمـده است
چقـدر هجمه¬ی شمشیرهای بـی احساس
چقدر نیـزه¬ی پـا در رکاب آمـده است
بـرای غارتِ خیـمه سپاهی از خـورجین
برای سـنگ پـران ها نقـاب آمـده است
ببین چـه خُرد شـده زیـر نعلِ مرکب ها
بـرای مانـدنِ در آفـتـاب آمـده است
چقـدر کعـبِ نی و تـازیـانـه و زنـجیر
بـرای زیـنـتِ بـزمِ شـراب آمـده است
مرا بـه شام غـروبِ ستاره خواهـد کُشت
حراجِ روسـری و گوشواره خواهـد کُشت

***********

اشعارمناجات محرمی امام زمان  عجل الله تعالی فرجه الشریف ـ  حسن لطفی

بد جور دل شکسته ای و گریه می کنی
از اشک چهره شسته ای و گریه می کنی

بگذار تا عبایِ تو را ما تکان دهیم
بر خاکها نشسته ای و گریه می کنی

امشب به صبح امر به فرما طلوع مکن
امشب عجیب خسته ای و گریه می کنی

خونِ جگر برای شما قوت شب شده
با ناله عهد بسته ای و گریه می کنی

زنجیرها که پشت تو را زخم کرده اند
هر روز بین دسته ای و گریه می کنی

هیات تمام شد همه رفتند و تو هنوز
یک گوشه ای نشسته ای و گریه می کنی

آبی بزن به صورت مادر،ز دست رفت
چون مادرت شکسته ای و گریه می کنی

********

اشعارمناجات محرمی امام زمان  عجل الله تعالی فرجه الشریف ـ  علیرضاشریف

بـرای آخـرِ شـعـرم گـریـز آوردم
شـراره هـای غـمِ گریـه خیـز آوردم
بـه ایـن بضاعـتِ مُّزْجَاهٍ در بـساطم آه
هـر آنـچـه بـود حسینِ عزیز آوردم
بـبـخش تـا حـرمِ شعـر قـدِ اکبر را
اگـر مـیـان عـبـا ریـز، ریـز آوردم
اگـر بـرای گلـوی تو بـود خَنجر کُنـد
بـبخـش نـیـزه و شمشیرِ تـیـز آوردم
خـراب از چه نشد بیـتِ شـعرِ مـن وقتی
کـنـارِ اسـمِ رقیـه کـنـیـز آوردم

**************

اشعارمناجات محرمی امام زمان  عجل الله تعالی فرجه الشریف ـ  محسن حنیفی

درمانده ام به پای شکسته توان ببخش
وقت دعاشده ؛ به من از نو زبان ببخش

لالم ،صدای من به تو گویا نمی رسد
غیر از تو را صدا زده ام،… مهربان ببخش

فطرس برای خیمه سبزت شفابده
بر بال زخم خورده من آسمان ببخش

سفیانی ام ،مرا تو ، حسین بن روح کن
این مرده را به یک نفس خویش، جان ببخش

حال و هوای مسجد سهله سرم زده
بر من دعای ندبه در آن آستان ببخش

أین الحسین…سینه من غرق آه شد
شد صحبت از یزید و لب و خیزران ببخش

***********

اشعارمناجات محرمی امام زمان  عجل الله تعالی فرجه الشریف ـ  علی عباسی

تفسیر عشق، درس الفبای کربلاست
لب تشنه، خضر در پی صحرای کربلاست
باز این چه شورش است که درخلق عالم است
نیل فرات تشنه موسای کربلاست
عیسی به عرش رفت ولی روضه خواند و گفت
عریان به روی خاک، مسیحای کربلاست
باید علی شود زکریای کربلا
وقتی که روی نی سر یحیای کربلاست
مجنون کجاست تا که ببیند چه چشم ها
دنبال ردّ محمل لیلای کربلاست
بعد از گذشت این همه سال از شهادتش
خلقت هنوز مات معمّای کربلاست

ای با خبر ز سرّ معما ،شما بگو
ای روضه خوانِ ناحیه ،آقا ،شما بگو

آهی بکش، به باد بده دودمان ما
شعری بخوان که شعله بیفتد به جان ما
صمصام انتقام خدا صبرمان دهد
یک شب اگر شما بشوی روضه خوان ما
تاریخ را ورق بزن، از کربلا بگو
برگرد چارده سده پیش از زمان ما
این خون نوشته ای که تو خواندیش «ناحیه»
این بی کسی که باد فدایش کسان ما
این روضه های باز که با السلام هاش
لکنت گرفته است سراپا زبان ما
شأن نزول کیست که خون گریه می کنی؟
ای کاش کارد بگذرد از استخوان ما

ارباب مقتل، عازم آن سوی نیزه هاست
ای وای بر دلم… سندش روی نیزه هاست

آقا نوشته اند که جدت کفن نداشت
گیرم کفن نبود، چرا پیرهن نداشت!
از پایکوب اسب سواران شنیده ام
بردند روی نیزه، سری را که تن نداشت
پیچیده بود در خودش از آتش عطش
داغی که داشت در جگر خود، حسن نداشت
انگشتری که با خودش آورده بود کو؟
ای کاش هیچ وقت عقیق یمن نداشت
چشمی به چشم قاتل و چشمی به خیمه ها
همراه کاروان خود، ای کاش زن نداشت

حق با شماست، شام و سحر گریه می کنید
جای سرشک خون جگر، گریه می کنید…

**********************

اشعارمناجات محرمی امام زمان  عجل الله تعالی فرجه الشریف ـ  تاسوعا – حسن لطفی

با غمت می خرم آقا خوشی عالم را
و به عالم ندهم تا به ابد این غم را

چشم بر راه تو و روز نهم هم آمد
قسمتم کرد خدا سینه زدن با هم را

ریشه ی بیرقتان عزتمان بخشیده
از سرم باز مکن سایه ی این پرچم را

دم من هست حسن بازدمم هست حسین
تا نفس هست نگیر از نفسم این دم را

نمک روضه ما را خود زینب داده
شور ما زنده کند خیل بنی آدم را

علم رایت العباس بلندم کرده
مادرت داده به من این سند محکم را

مادرت جان مرا نذر عمو جانت کرد
حرمم بخش علاجی بکنی دردم را

********************

اشعارمناجات محرمی امام زمان  عجل الله تعالی فرجه الشریف ـ  علی ناظمی

بوی ظهور می رسد از کوچه های ما
نزدیک تر شده به اجابت دعای ما

دیگر دو بال آرزویمان شکسته است
از انتظار پر شده حال و هوای ما

این هفته هم سه شنبه شب جمکران گذشت
پاسخ نداشت این همه ، آقا بیای ما

ما از ندیدنت به خدا شکوه می کنیم
ای امتداد هرشب یا ربنای ما

دیگر به آخر خط دوری رسیده ایم
ای انتهای غیبت تو ابتدای ما

این پنج روزه نوبت ما ، کاش با تو بود
بر روی رد پای تو می بود پای ما

یک جمعه گریه های تو را درک می کنیم
عجل ، امام منتقم کربلای ما

********************

اشعارمناجات محرمی امام زمان  عجل الله تعالی فرجه الشریف ـ  هشتم محرم – عباس احمدی

آنکه دائم هوس سوختن ما میکرد
کاش می آمد و از دور تماشا میکرد

فال من ،یوسف گمگشته اگر می آمد
با دل مرده ی من کار مسیحا میکرد

گرچه پرونده ی اعمال سیاهی دارم
کاش می آمد و با این همه امضا میکرد

من اگر منتظر واقعه ی او بودم
کِی قرار دل ما امشب و فردا میکرد

کاش می آمد و یک شب وسط سینه زنی
در عزای پدرش ناحیه نجوا میکرد

شب هشتم وسط روضه ی اربا اربا
گریه بر تشنگی اکبر لیلا میکرد

من یقین دارم اگر کرب و بلا داشت حضور
بر سر نعش علی یاری بابا میکرد

یا که در هلهله ی آن همه نامحرم هرز
مهدی ما کمک زینب کبری میکرد

*******************

اشعارمناجات محرمی امام زمان  عجل الله تعالی فرجه الشریف ـ  حسن لطفی

بکش به رویِ سرِ خسته ام پَرِ خود را
به این دو چشم، عبایِ معطّرِ خود را

میانِ گریه کُنانت رسیده ام شایـد
به کربلا برسانی کبـوترِ خـود را

به ما بهشت نوشتند ما نمی خواهیم
کنارِ خویش نگه دار نوکرِ خود را

کنارِ شانه ی لرزان تو چه می چسبد
به پای تو بگذارم شبی سـرِ خود را

بصیرت است همین روضه و به این بیرق
گـره زدیـم تمـامیِ بـاورِ خود را

به جمعِ سینه زنانت رسیده ام هر شب
به پـا کنید همه شورِ محـشرِ خود را

حسین گفتنِ ما دستِ ما نبود از توست
بگو به زمـزمـه، ذکرِ مـکرر خود را

بـرای عمّه تان نـذر کرده ایم آقـا
بیاوریم نـفسهای آخرِ خود را

********************

اشعارمناجات محرمی امام زمان  عجل الله تعالی فرجه الشریف ـ  ششم محرم – عباس احمدی

گفتند میایی ؛خودت هم بی قراری
ما منتظر ماندیم و طی شد روزگاری

در جستجوی خیمه ی سبزی که گفتند…
آواره ایم آواره ی کوه و صحاری

بچه که بودم مادرم هر جمعه میگفت :
می آید از سمت مدینه تک سواری

چشم دلم افسوس که کور است و دیری ست
فهمیده ام باید بسازم با نداری

ما بی شما خیلی دوامی هم نداریم
این عمرها را نیست دیگر اعتباری

مُردند پیران و جوانان پیر گشتند
خیلی مصیبت دارد این چشم انتظاری

آقا بیا از این جهان رفع ستم کن
بر هم بزن رسم و رسوم برده داری

آل خلیفه تا به کی باید بگیرد
با کُشته های شیعه عکس یادگاری

آقا نمیخواهم که وقتت را بگیرم
میدانم  امشب با عمویت وعده داری

میدانم امشب آمدی با یاد قاسم
بر زخم جان مجتبی مرهم گذاری

قاسم که خود شیواترین نوع غزل بود
حالا شده چون جمله های اختصاری

*******************

اشعارمناجات محرمی امام زمان  عجل الله تعالی فرجه الشریف ـ  ششم محرم ـ شاعرناشناس

ما که در فطرت ذاتی به خدا محتاجیم
بیشتر از همه بر کرببلا محتاجیم

به همین سینه زدن، ناله زدن، گریه و شور
ما به این نوکریِ بزم عزا محتاجیم

به دم نوحه، به مظلوم کشیدن، به دعا
به حسینیه و این حال و هوا محتاجیم

روزمان شب نشود تا که نگوییم حسین
ما به ذکر تو به همراه بکاء محتاجیم

شهدا سینه‌زن اکبر لیلا بودند
ما به فرهنگ اصیل شهدا محتاجیم

ما به آن‌کس که در این خیمه‌ی تو جان داده
تا شفاعت کند او روز جزا محتاجیم

زشت باشد که سر نوکرت از تن نرود
تا رود این سر ما پای شما محتاجیم

ما فقط نه، که همه خیل رسل می‌گویند
یابن‌زهرا ،به تو ای خون خدا محتاجیم

ما گدای حسن و نسل کریمش هستیم
ریزه خوار کرم طفل یتیمش هستیم

اگر شاعر این شعر را میشناسید لطفا اطلاع دهید

********************

اشعارمناجات محرمی امام زمان  عجل الله تعالی فرجه الشریف ـ  شاعرناشناس

مُحرمِ غـم شـدم ای یار مـرا یاری کن
این دو ماه از دلِ ما خوب نگهداری کن

یـوسفانه خبـری پخش کـن از آمدنت
و مرا در پـیِ خود راهیِ بـازاری کـن

ظاهراً دستِ دعـای فرج مـن فلج است
بر نیاید از من کار ، خودت کاری کن

ایـن مُحرّم بـرس از راه دراز فـرجت
سینه را خالی از این قصه ی تکراری کن

ای عـزادارترین صاحب ایـن بزم عزا
کمی از لطف در این جمع عزاداری کن

نوحه ای دم بده تا پای تو سینه بـزنیم
یا که با روضه ی خود اشک مرا جاری کن

اگر شاعر این شعر را میشناسید لطفا اطلاع دهید

*********

اشعارمناجات محرمی امام زمان  عجل الله تعالی فرجه الشریف ـ  ششم محرم – حسن لطفی

هر که محروم است از تو مَحرم مِیخانه نیست
هر که با آتش نمی جوشد دلش پروانه نیست

من اویسم قسمتم انگار دیدارت نشد
از قَرَن می آیم و ارباب امّا خانه نیست

گشتم و گفتند بر این روضه ها سر می زنی
بانی این اشک ها جز چشم صاحب خانه نیست

من حسینی زاده ام از شیر و اشکِ مادرم
سینه ام با آتشِ عشق شما بیگانه نیست

حس این دیوانگی تقصیر خاک کربلاست
سال ها در کربلا گشتیم جز دیوانه نیست

باز هم موی شما با ناله ها آشفته شد
کار گیسوی پریشان شما با شانه نیست

مثل زن های پسر از دست داده آمدیم
خانه ی چشمان ما از سیل جز ویرانه نیست

بس که امشب گل به غم های یتیمت ریختیم
آه دیگر لاله ای در گوشه ی گلخانه نیست

*******************

اشعارمناجات محرمی امام زمان  عجل الله تعالی فرجه الشریف ـ  پنجم محرم – حسن لطفی

سوختیم از هق هق ات ؛از گریه هایت سوختیم
دور از دیدار ، امّا در هوایت سوختیم

باز با چشمانِ خود گشتیم دنبالِ شما
باز گم کردیم عطرِ ردِّ پایت سوختیم

ابن طاووس از مناجاتِ تو در سرداب گفت…
رو زدن هایت شنیدیم …از دعایت سوختیم

کاش با هارون مکّی نسبتی ما داشتیم
در تنور عشق میدیدی برایت سوختیم

می چکد از دستمالِ گریه ات خون آبه تا
مادرت از هوش رفت؛ از های هایت سوختیم

چَشم زخم و چهره سرخ و جامه هایت خاکی اند
یک دهه شرمنده از حالِ عزایت سوختیم

کربلا یک روز ما را قسمتِ خود می کند
کربلا دیدی که از طفلی به پایت سوختیم

دستهامان را گرفته دست های یک یتیم
باز هم با روضه های مجتبایت سوختیم

********************

اشعارمناجات محرمی امام زمان  عجل الله تعالی فرجه الشریف ـ  علی اکبر لطیفیان

نوشته اند دلم را برای خون جگری
بدون گریه زمانه نمی شود سپری

نیازمند تکامل به گریه محتاج است
درخت آب ندیده نمی دهد ثمری

دو فیض، توشۀ راه سلوک عاشق هست
توسل سحری و عنایت سحری

هزار نافله خواندن چه فایده دارد
اگر نداشته باشد به عاشقان نظری

به هر دری که زدم باز پشت در ماندم
بس است در زدن من، بس است در به دری

برای بنده خریدن بیا سر بازار
چه خوب می شود این مرتبه مرا بخری

بدون تو چه بلاها که بر سرم آمد
چه حاجت است به گفتن، خودت که با خبری

همیشه خیر قنوت تو می رسد به همه
اگر چه نام مرا در نوافلت نبری

خودت برای ظهورت دعا کن و برگرد
دعای من به خودم هم نمی کند اثری

یگانه منتقم خون کربلا برگرد
قسم به عمه مظلومه ات بیا برگرد

*******************

اشعارمناجات محرمی امام زمان  عجل الله تعالی فرجه الشریف ـ  چهارم محرم ـ شاعرناشناس

همیشه شامل الطاف بیکران هستیم
چرا که تحت نظرهای آسمان هستیم

تو یاد مائی و ما یاد هرکسی جز تو
تو فکر مائی و ما فکر آب و نان هستیم

نه از تو حرف شنفتیم و نه سخن گفتیم
هماره مایه ی ننگیم ما ؛زیان هستیم

اگر که ابر تویی ما کویر بی آبیم
اگر بهار تویی ما همه خزان هستیم

کسی که گمشده پشت گناه ماهاییم
تو آشکاری و ماییم که نهان هستیم

به انتظار خودت امتحان مکن ما را
که ما رفوزه ی هر روز امتحان هستیم

اباالرحیم تو هستی و با وجودت ما
همیشه صاحب بابای مهربان هستیم

به یاد عمه ی سادات اشک میریزیم
برای عمه ی سادات روضه خوان هستیم

به یاد محمل عریان و کوچه و بازار
به یاد نیزه ی خورشید کاروان هستیم

اگر شاعر این شعر را میشناسید لطفا اطلاع دهید

*******************

اشعارمناجات محرمی امام زمان  عجل الله تعالی فرجه الشریف ـ  کاظم بهمنی

از تو یک عمر شنیدیم و ندیدیم تو را
به وصالت نرسیدیم و ندیدیم تو را

روزی ما فقرا شربت وصل تو نبود
زهر هجر تو چشیدیم و ندیدیم تو را

شاید ایام کهن سالی ما جلوه کنی
در جوانی که دویدیم و ندیدیم تو را

چه قدَر چلّه نشستیم و عزادار شدیم
چه قدَر شمع خریدیم و ندیدیم تو را

گاهی اندازه ی یک پرده فقط فاصله بود
پرده را نیز کشیدیم و ندیدیم تو را

سعی کردیم که شبی خواب ببینیم تو را
سحر از خواب پریدیم و ندیدیم تو را

مدتی در پی تو رند و نظر باز شدیم
همه را غیر تو دیدیم و ندیدیم تو را

فکر کردیم که مشکل سر دلبستگی است
از همه جز تو بریدیم و ندیدیم تو را

لا اقل کاش دم خیمه ی تو جان بدهیم
تا بگوییم : رسیدیم و ندیدیم تو را

*******************

اشعارمناجات محرمی امام زمان  عجل الله تعالی فرجه الشریف ـ  سوم محرم ـ شاعرناشناس

در کارِ عشق دوری و هجران به ما رسید
یوسف که رفت غصّه کنعان به ما رسید

ما سال ها پای وصالت گریستیم
یعقوب وار دیده ی گریان به ما رسید

با زلف خویش زلف دلم را گِره بزن
شاید هوای زلفِ پریشان به ما رسید

باید کویر می شدم و خشک می شدم
کردی دعا و این همه باران به ما رسید

یک لحظه چشم از دلِ بی تاب بر ندار
دور از تو غم، به سرعت طوفان به ما رسید

از ما همیشه درد سر ما به تو رسید
از تو همیشه رحمت و احسان به ما رسید

دل های ما کنارِ شما آبرو گرفت
آقا چقدر از کرَمَت نان به ما رسید

ما بابِ میل تو نشدیم عاقبت ولی
لطف تو هر دقیقه و هر آن به ما رسید

خوب است وقت روضه تو ما را خبر کنی
شاید نوای آن دلِ سوزان به ما رسید

یکبار هم از نیابت ما کربلا برو
توفیق هرچه هست ز جانان به ما رسید

کارِ تو و دعایِ تو و رحمتِ تو بود
حبِّ رقیه ای شدن آسان به ما رسید

اگر شاعر این شعر را میشناسید لطفا اطلاع دهید

********************

اشعارمناجات محرمی امام زمان  عجل الله تعالی فرجه الشریف ـ  محمد رسولی

درونِ طالعِ امسالِ ما خدا بنویس
هر آنچه خیر که باشد برای ما بنویس

ببین گناه دلم را ز پا در آورده
برایِ این دلِ درمانده ام شِفا بنویس

درونِ دفترِ خود از میانِ منصب ها
همیشه روبرویِ اسمِ من، گدا بنویس

بیا و یکسره کن کار را دگر امسال
خودت ظهورِ خودت را دگر بیا بنویس

بیا برایِ من و اربعینِ امسالم
اگر که زحمتِتان نیست، کربلا بنویس

دوباره کرب و بلا گفتم و دلم لرزید
خودت کمک کن و باقیِ روضه را بنویس

اگر که حرفِ سر و پیکر است و انگشتر
همه جدا شده ها را جدا جدا بنویس

کفن به دردِ تنِ زخمی اش نمی خورده
برای ما کمی از رازِ بوریا بنویس

ببخش خاطرتان را اگر می آزارم
اگر که صحبتِ سیلی است بی هوا بنویس

********************

اشعارمناجات محرمی امام زمان  عجل الله تعالی فرجه الشریف ـ  دوم محرم – حسن لطفی

اگر عبورِ تو یک شب نصیبِ ما گردد
نصیبِ چشمِ ترم خاکِ کربلا گردد

حسین گفتنِ تو می کند حسینیه ام
حسین گو که حرم در دلم بنا گردد

حسین گو که مرا اوّلِ دهه بکُشی
بگو که حق عزایت کمی ادا گردد

تو می رسی که سلامی کنی به گریه کُنش
اگر برای شما روضه ای به پا گردد

کمی ز شانه ی خود این غُبار را بتکان
که تربت حرمش خرج این عزا گردد

قرار بود مرا عاقبت به خیر کنند
نوشت مادرتان سهم ما گدا گردد

غرض ز مجلستان درکی از بصیرت هاست
مباد آن که به یک ناله اکتفا گردد

ز ما گذشت عزیزم ولی خدا نکند
فراق هم به فراق تو مبتلا گردد

جراحتی به جگر داری و از آن ترسم
به یادِ عمّه تان زخم بسته وا گردد

********************

اشعارمناجات محرمی امام زمان  عجل الله تعالی فرجه الشریف ـ  حسن لطفی

بوی سیبِ حرم از سمتِ سحر می آید
قطعِ این فاصله از دستِ تو بر می آید

روز و شب کارِ شما گریه شده می دانم
باز از دامنتان بویِ جگر می آید

کاشکی قدر بدانیم جوانی ها را
زود بر شاخه در این فصل ثمر می آید

تا نشستیم در این حلقه سرِ مجلسمان
مادرت دست شکسته به کمر می آید

روزها سایه نشینِ قَدمش خورشید است
هر که در سایه ی این بیرق اگر می آید

می رسد جمعه ای و پیشِ‌تو دم می گیریم
عاقبت غُربتِ این جمع به سر می آید

تا که آبی بزند بر لبِ ‌لب تشنه ی ما
مادرِ سینه زنان زود ز در می آید

کفنم پیرهنِ مشکیِ من کاش شود
رنگِ مشکی به کفن هم چقدر می آید

علت اول دیوانگی ماست حسین
باز از مستیِ دیوانه خبر می آید

******************

اشعارمناجات محرمی امام زمان  عجل الله تعالی فرجه الشریف ـ  اول محرم ـ شاعرناشناس

اگر چه چشمِ تری زیر آن قدم داریم
دوباره مثل دو چشمت هوای غم داریم

نگاهِ فاطمه ما را رعیتت کرده
هزار شکر که ما نسبتی به هم داریم

دوباره مادرتان چای روضه را دم کرد
دوباره بین حسینیه و تو دم داریم

دوباره وقتِ زمین خوردنِ تو آمده است
دوباره یک دهه غم های پشتِ هم داریم

تو بوی کرب و بلا می دهی… بیا بنشین
تو شالِ خاکی و ما حسرتِ حرم داریم

از آن زبانِ مقدس از آن لبانِ کبود
امید گفتنِ یک بار نوکرم داریم

برای آنکه بسوزیم شعله می خواهیم
برای آنکه بمیریم گریه کم داریم

بیا به خاطر ام البنین بده اذنی
که کشته گانِ شب روضه ی علمداریم

اگر شاعر این شعر را میشناسید لطفا اطلاع دهید

*********************

اشعارمناجات محرمی امام زمان  عجل الله تعالی فرجه الشریف ـ  اول محرم – عباس احمدی

دیدم به خواب ، آن آشنا دارد می آید
دیدم که بر دردم دوا دارد می آید

دیدم که با شال عزا و چشم گریان
مولایمان صاحب عزا دارد می آید

تو بانی این روضه ای دریاب ما را
آغوش خود بگشا گدا دارد می آید

امشب نمی دانم چه سریّ هست کاینجا
بوی شهیدان خدا دارد می آید

در این دهه خط مقدم هیئتِ ماست
از جبهه بوی کربلا دارد می آید

اینجا صدای گریه و عطر و مناجات
از سنگر رزمنده ها دارد می آید

آقا سوالی داشتم، از سمت گودال
آوای وا اُمّا چرا دارد می آید

آقا بگو جدّت مراقب باشد آخر
یک خنجر تیز از قفا دارد می آید

آتش به جان خیمه ها افتاده از درد
پایان تلخ ماجرا دارد می آید

همراه با آن قافله با دست بسته
یک خانم چادر سیا دارد می آید

*********
اشعارمناجات محرمی امام زمان  عجل الله تعالی فرجه الشریف ـ  شهادت حضرت رقیه(س) – حسن لطفی

بیا به حلقه ما دم بده که دم گیریم
برای سجده کمی تربت حرم گیریم

بیا که با نفست بوی کربلا پیچد
نشان قبله خود را از آن قدم گیریم

حسین جانِ تو با ما ببین چه ها کرده
بیا حسین بگو جان دم به دم گیریم

بنا نبود از اول بهشت قسمت ما
بناست جای کمی گوشه حرم گیریم

لباس خاکی تان را تکان دهیم امشب
از آن عبای مبارک غبار غم گیریم

خرابه گردی تان ارث عمه های شماست
بیا سراغ یتیم خرابه هم گیریم

و کاش چند عروسک کنار او ببریم
میان شب خبر از پای پر ورم گیریم

**********

اشعارمناجات محرمی امام زمان  عجل الله تعالی فرجه الشریف ـ  گریز به روضه امام حسین(ع) ـ شاعرناشناس

از فراقت چشم هایم غرق باران می شود
عاشق هجران کشیده زود گریان می شود

درد غفلت یک طرف، درد جدایی یک طرف
مشکلاتم یک به یک دارد فراوان می شود

از خودم ناراضی ام از بس که دنیایی شدم
دل اگر شد جای غیر از یار، ویران می شود

داروی این درد بی درمان فقط در دست توست
درد من با بوسه بر پای تو درمان می شود

یابن الزهرا چاره ای کن مرگ دارد می رسد
آفتاب روی تو پس کی نمایان می شود؟

خوش به حال نوکری که پاک و بی آلایش است
این چنین شخصی در آغوش تو مهمان می شود

هر که از فعل حرام و شُبهه دوری می کند
مور هم باشد اگر، روزی سلیمان می شود

سربلند از امتحان عاشقی آید برون
عاشقی که همّت وصلش دو چندان می شود

کوری چشم حسودانی که طعنه می زنند
عاقبت می آیی و دنیا گلستان می شود

جزء بکّائین شدی با گریه بر جدّت حسین
اشک می ریزی و قلبت بیت الاحزان می شود

هر کسی که مُنکِر گریه برای جدّ توست
شک ندارم تغذیه از دست شیطان می شود

تا نفس در سینه ام باقی ست گریه می کنم
گریه ام خرج غم شاه شهیدان می شود

**********

اشعارمناجات محرمی امام زمان  عجل الله تعالی فرجه الشریف ـ  موسی علیمرادی

خراب کرده ام آقا خودت درستش کن
امید آخر دنیا خودت درستش کن
نمانده پشت  سر من پلی که برگردم
خراب کرده ام آقا خودت درستش کن
ببین چگونه به هم  خورده کار من ماندم
به حق حضرت زهرا خودت درستش کن
گرفت دست مرا هرکسی ، زمینم زد
شکست بال و پرم را خودت درستش کن
سفال توبه خود را شکسته ام از بس
تر ک ترک شده اما خودت درستش کن
اگرچه پیش تو در خلوت آبرویم رفت
برای محشر کبری خودت درستش کن
ثمر نداده درخت الهی العفوم
به پیش  صاحب نجوا خودت درستش کن
شکسته بال و پر من ولی دلم تنگ است
سفر به کرببلا را خودت درستش کن

**********

اشعارمناجات محرمی امام زمان  عجل الله تعالی فرجه الشریف ـ  استادسازگار

ندیده برده دل ز ما صورت دلربای تو
جلوه‌گر از نقاب، هم روی خدانمای تو
مصلح کل عالمی منجی نسل آدمی
دست خداست سیدی! دست گره‌گشای تو
پیش‌تر از ولادتم مهر تو بوده عادتم
تو بودی آشنای من، من شدم آشنای تو
همدم سینه‌خستگان! یاور دل‌شکستگان!
ای همه جا کنار من بگو کجاست جای تو
تو کعبه‌‌ای تو زمزمی ذکر بگو مگر دمی
رسد به گوش عالمی زمزمۀ دعای تو
چه می‌شود که دل برد دیدۀ تو ز دست ما
چه می‌شود که گل کند بوسۀ ما به پای تو
خوش آن دمی که بنگرد شهید دشت کربلا
پرچم سرخ خویش را بر سر شانه‌های تو
رو به سوی مطاف کن طواف کن طواف کن
تا ببرد دل از حرم چهرۀ دلربای تو
صدایت از حرم رسد به گوش عالمی، ولی
خوشا کسی که در حرم می‌شنود صدای تو
سلطنت بهشت را خنده زنان رها کند
“میثم” اگر شبی شود پشت دری گدای تو

***********

اشعارمناجات محرمی امام زمان  عجل الله تعالی فرجه الشریف ـ  علی عباسی

تفسیر عشق، درس الفبای کربلاست
لب تشنه، خضر در پی صحرای کربلاست

باز این چه شورش است که درخلق عالم است
نیل فرات تشنه موسای کربلاست

عیسی به عرش رفت ولی روضه خواند و گفت
عریان به روی خاک، مسیحای کربلاست

باید علی شود زکریای کربلا
وقتی که روی نی سر یحیای کربلاست

مجنون کجاست تا که ببیند چه چشم ها
دنبال ردّ محمل لیلای کربلاست

بعد از گذشت این همه سال از شهادتش
خلقت هنوز مات معمّای کربلاست

ای با خبر ز سرّ معما ،شما بگو
ای روضه خوانِ ناحیه ،آقا ،شما بگو

آهی بکش، به باد بده دودمان ما
شعری بخوان که شعله بیفتد به جان ما

صمصام انتقام خدا صبرمان دهد
یک شب اگر شما بشوی روضه خوان ما

تاریخ را ورق بزن، از کربلا بگو
برگرد چارده سده پیش از زمان ما

این خون نوشته ای که تو خواندیش «ناحیه»
این بی کسی که باد فدایش کسان ما

این روضه های باز که با السلام هاش
لکنت گرفته است سراپا زبان ما

شأن نزول کیست که خون گریه می کنی؟
ای کاش کارد بگذرد از استخوان ما

ارباب مقتل، عازم آن سوی نیزه هاست
ای وای بر دلم… سندش روی نیزه هاست

آقا نوشته اند که جدت کفن نداشت
گیرم کفن نبود، چرا پیرهن نداشت!

از پایکوب اسب سواران شنیده ام
بردند روی نیزه، سری را که تن نداشت

پیچیده بود در خودش از آتش عطش
داغی که داشت در جگر خود، حسن نداشت

انگشتری که با خودش آورده بود کو؟
ای کاش هیچ وقت عقیق یمن نداشت

چشمی به چشم قاتل و چشمی به خیمه ها
همراه کاروان خود، ای کاش زن نداشت

حق با شماست، شام و سحر گریه می کنید
جای سرشک خون جگر، گریه می کنید…

********************

اشعارمناجات محرمی امام زمان  عجل الله تعالی فرجه الشریف ـ  محسن حنیفی

درمانده ام به پای شکسته توان ببخش
وقت دعا شده به من از نو زبان ببخش
لالم ،صدای من به تو گویا نمی رسد
غیر از تو را صدا زده ام،… مهربان ببخش
فطرس برای خیمه سبزت شفا بده
بر بال زخم خوردۀ من آسمان ببخش
سفیانی ام ،مرا تو حسین بن روح کن
این مرده را به یک نفس خویش، جان ببخش
حال و هوای مسجد سهله سرم زده
بر من دعای ندبه در آن آستان ببخش
أین الحسین…سینۀ من غرق آه شد
شد صحبت از یزید و لب و خیزران، ببخش

****************
اشعارمناجات محرمی امام زمان  عجل الله تعالی فرجه الشریف ـ  حسن لطفی

همیشه کوچه ما عطری از شما دارد
که آشنا به دلش میل آشنا دارد

بگو که جسم که را در بغل گرفتی که
دوباره روضه ما بوی بوریا دارد

هزار شکر که مژگان به ما حواله شده
غبار پای تو تأثیر کیمیا دارد

شبیه چشم شما سرخ میشود چشمش
کسی که چشم بر آن ریشه ی عبا دارد

علاج تشنگی ام را فرات هم نکند
تنور سینه من داغ کربلا دارد

به سینه میزنم و حلقه میزنم بر در
در این معامله یک دست هم صدا دارد

دلم هوای حرم کرده خوب میدانم
برات کرب و بلا را فقط رضا دارد

دوباره خرجی ما بی حساب زهرا داد
همیشه سفره ی گرمش هوای ما دارد

******************
اشعارمناجات محرمی امام زمان  عجل الله تعالی فرجه الشریف ـ  قاسم نعمتی

این من و هجر تو و حال به هم ریخته ام
رحم کن بر من و احوال به هم ریخته ام

منم آن عاشق جامانده ی روز عرفه
سر به زیرم سر اعمال به هم ریخته ام

آرزو داشتم امسال بیایم عرفات
گریه دار از غم هر سال به هم ریخته ام

هر دل آشفته پی هم نفسی می گردد
چند وقتی است به دنبال به هم ریخته ام

به گمانم که قرار است نبینم رویت
با غمت خورده رقم فال به هم ریخته ام

درد، بالاتر از این نیست برایم انگار
دوری از توست در اقبال به هم ریخته ام

خوش به حال شهدایی که سبکبال شدند
به پریدن نرسد بال به هم ریخته ام

همه دلشوره ی من ماه محرم باشد
مادرت با خبر از حال به هم ریخته ام

به تو و گریه هنگام غروبت سوگند
فکر جدّ تو و گودال به هم ریخته ام

چه کنم دست خودم نیست دلم بی تاب است
وقت آوارگی قافله ی ارباب است

**********************

اشعارمناجات محرمی امام زمان  عجل الله تعالی فرجه الشریف ـ  عباس احمدی

گفتند میایی ؛خودت هم بی قراری
ما منتظر ماندیم و طی شد روزگاری

در جستجوی خیمه ی سبزی که گفتند…
آواره ایم آواره ی کوه و صحاری

بچه که بودم مادرم هر جمعه میگفت :
می آید از سمت مدینه تک سواری

چشم دلم افسوس که کور است و دیری ست
فهمیده ام باید بسازم با نداری

ما بی شما خیلی دوامی هم نداریم
این عمرها را نیست دیگر اعتباری

مُردند پیران و جوانان پیر گشتند
خیلی مصیبت دارد این چشم انتظاری

آقا بیا از این جهان رفع ستم کن
بر هم بزن رسم و رسوم برده داری

آل خلیفه تا به کی باید بگیرد
با کُشته های شیعه عکس یادگاری

آقا نمیخواهم که وقتت را بگیرم
میدانم  امشب با عمویت وعده داری

میدانم امشب آمدی با یاد قاسم
بر زخم جان مجتبی مرهم گذاری

قاسم که خود شیواترین نوع غزل بود
حالا شده چون جمله های اختصاری

*********************

اشعارمناجات محرمی امام زمان  عجل الله تعالی فرجه الشریف ـ  شاعرناشناس

ما که در فطرت ذاتی به خدا محتاجیم
بیشتر از همه بر کرببلا محتاجیم

به همین سینه زدن، ناله زدن، گریه و شور
ما به این نوکریِ بزم عزا محتاجیم

به دم نوحه، به مظلوم کشیدن، به دعا
به حسینیه و این حال و هوا محتاجیم

روزمان شب نشود تا که نگوییم حسین
ما به ذکر تو به همراه بکاء محتاجیم

شهدا سینه‌زن اکبر لیلا بودند
ما به فرهنگ اصیل شهدا محتاجیم

ما به آن‌کس که در این خیمه‌ی تو جان داده
تا شفاعت کند او روز جزا محتاجیم

زشت باشد که سر نوکرت از تن نرود
تا رود این سر ما پای شما محتاجیم

ما فقط نه، که همه خیل رسل می‌گویند
یابن‌زهرا ،به تو ای خون خدا محتاجیم

ما گدای حسن و نسل کریمش هستیم
ریزه خوار کرم طفل یتیمش هستیم

اگر شاعر این شعر را میشناسید لطفا اطلاع دهید

***********************
اشعارمناجات محرمی امام زمان  عجل الله تعالی فرجه الشریف ـ  حسن لطفی

بکش به رویِ سرِ خسته ام پَرِ خود را
به این دو چشم، عبایِ معطّرِ خود را

میانِ گریه کُنانت رسیده ام شایـد
به کربلا برسانی کبـوترِ خـود را

به ما بهشت نوشتند ما نمی خواهیم
کنارِ خویش نگه دار نوکرِ خود را

کنارِ شانه ی لرزان تو چه می چسبد
به پای تو بگذارم شبی سـرِ خود را

بصیرت است همین روضه و به این بیرق
گـره زدیـم تمـامیِ بـاورِ خود را

به جمعِ سینه زنانت رسیده ام هر شب
به پـا کنید همه شورِ محـشرِ خود را

حسین گفتنِ ما دستِ ما نبود از توست
بگو به زمـزمـه، ذکرِ مـکرر خود را

بـرای عمّه تان نـذر کرده ایم آقـا
بیاوریم نـفسهای آخرِ خود را

*******************

اشعارمناجات محرمی امام زمان  عجل الله تعالی فرجه الشریف ـ  عباس احمدی

آنکه دائم هوس سوختن ما میکرد
کاش می آمد و از دور تماشا میکرد

فال من ،یوسف گمگشته اگر می آمد
با دل مرده ی من کار مسیحا میکرد

گرچه پرونده ی اعمال سیاهی دارم
کاش می آمد و با این همه امضا میکرد

من اگر منتظر واقعه ی او بودم
کِی قرار دل ما امشب و فردا میکرد

کاش می آمد و یک شب وسط سینه زنی
در عزای پدرش ناحیه نجوا میکرد

شب هشتم وسط روضه ی اربا اربا
گریه بر تشنگی اکبر لیلا میکرد

من یقین دارم اگر کرب و بلا داشت حضور
بر سر نعش علی یاری بابا میکرد

یا که در هلهله ی آن همه نامحرم هرز
مهدی ما کمک زینب کبری میکرد

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.