اشعار میلاد حضرت زینب سلام الله علیها – علی اکبر لطیفیان
 

آن قدر عاشقیم که املا نمی شود
مستی ما که در قلمی جا نمی شود
 
زلف مرا به پنجره های ضریح عشق
طوری گره زدند ، دگر وا نمی شود
 
باید که ناز داشت ، کمی نیز غمزه داشت
هر دختر قبیله که لیلا نمی شود
 
آن کس که خاک پای مریدان میکده ست
محتاج معجزات مسیحا نمی شود
 
«تاک» مرا به عشق تو در خم گذاشتند
حالا شراب می شود و یا نمی شود
 
ما مثل باده ایم شبی امتحان کنید
انگور زاده ایم شبی امتحان کنید
 
شکر خدا که نام مرا مبتلا نوشت
از حاجیان کعبه سبز شما نوشت
 
شکر خدا که دست قدر ، دست سرنوشت
نام مرا شریف ترین خاک پا نوشت
 
صبح ازل به خاک تو پیشانی ام رسید
این سجده را فرشته به پای خدا نوشت
 
از ما سوال شد که اسیر تو می شویم؟
ما خواستیم و آیه ی «قالو بلی» نوشت
 
بالای سر در حرم کبریاییش
نام تو را به خط خودش با طلا نوشت
 
یعنی تمام جلوه آل عبا تویی
آیینه تمام نمای خدا تویی
 
اعجاز بی مثال شما تا ادامه داشت
موسی ادامه داشت مسیحا ادامه داشت
 
ای بارش همیشه سجاده های نور
در امتداد چشم تو دریا ادامه داشت
 
بانو اگر به آینه ها سر نمی زدید
تاریکی همیشه ی دنیا ادامه داشت
 
در آسمان چهارم افلاک جا زدیم
آیات رد پای تو اما ادامه داشت
 
تا زندگی ات را به تماشا گذاشتی
آن عمر جاودانه زهرا ادامه داشت  
 
ای آفتاب روشن شبهای کربلا
ای زینب مدینه و زهرای کربلا
 
گفتیم آسمانی و دیدیم برتری
گفتیم آفتابی و دیدیم بهتری
 
گفتیم دختر اسد الله غالبی
ایام کوفه آمد و دیدیم حیدری
 
تو از زمان کودکیت تا بزرگیت
شیوا ترین مفسر الله اکبری
 
تو از کدام طایفه هستی که مستقیم
فیض از حضور علم خداوند می بری
 
بر شانه های سبز تو باز رسالت است
تو اولین پیمبر بعد از پیمبری
 
خورشید روی تو شرف مشرقین شد
یک نیمه ات حسن شد و نیمت حسین شد
 
ای ماورای حد تصور کمال تو
بالاتر از پریدن جبریل بال تو
 
از مادری چنین-چنین دختری شود
هم خوش به حال فاطمه هم خوش به حال تو
 
غیر از حسین فاطمه، چیزی ندیده ایم
در انعکاس آینه های زلال تو
 
نزدیک سایه های عبورت نمی شویم
نامحرمان عشق کجا و خیال تو ؟
 
از گوشه های چشم تو ساحل درست شد
محض رضای پای تو محمل درست شد
 
تو زینبی و شیر زن بعد کربلا
تفسیر نفس مطمئن بعد کربلا
 
زهرا، نبی ،حسین و علی و حسن تویی
بانو تویی تو «پنج تن » بعد کربلا
 
گاهی که طعنه می شنوی صبر میکنی
یعنی تویی همان حسن بعد کربلا
 
ای گریه غریبی عریان بی کفن
حالا تویی و پیرهن بعد کربلا
 
قلبت تپید وسوره مریم شروع شد
غمگین ترین غروب محرم شروع شد
 
ای سایه بلند اباالفضل بر سرت
ای بال جبرئیل گلستان معبرت
 
عباس هم رشیدی قد تو را ندید
از بس که سر بزیر بود در برابرت
 
شب زنده دار شام غریبان کربلا
دل بسته بر نماز شب تو برادرت
 
ای خطبه صدای تو نهج البلاغه ات
وی محمل بدون جهاز تو منبرت
 
هجده سربریده به دنبال چشم تو
هجده سر بریده نگهبان معجرت
 
ای قله نجابت توحید ، جای تو   
عطر حضور فاطمه دارد حیای تو
 


*******************
 
اشعار میلاد حضرت زینب سلام الله علیها – قاسم نعمتی

 
السلام ای ملیکه ی دنیا
السلام ای شفیعه ی عقبی
 
السلام ای زلال تر از اشک
السلام ای مطهر والا
 
نوه ی دختری پیغمبر
نور چشمان سید بطحا
 
مثل آیینه ی تمام نما
روی تو شد خدیجه در زهرا
 
خوش به حال علی که گردیده…
…نام پاک تو زینت بابا
 
صد هزاران فرشته می خواهد
تا کشد ناز دختر مولا
 
بال جبریل بالش سر تو
سایه بان تو قامت طوبی
 
دور گهواره ات چه می بینم
لشگری صف کشیده از حورا
 
همه در نوبت اند تا گیرند
بوسه از خاک زیر پای شما
 
قدری آهسته وحی نازل شد
بر وجود مقدس طاها
 
کلیات کلام حق گردد
بی کم و بیش این چنین معنا
 
واجب الاحترام شد زینب
دختر ارشد کنیز خدا
 
هرکه گرید برای این دختر
اجر آن می شود معادل با…
 
…گریه بر غربت امام حسن
گریه بر داغ سیدالشهدا
 
مادر عشق دختر حیدر
لب کنم باز بهر مدح و ثنا
 
در طریق تو مست باید شد
از طهوران باده ی الا
 
هر دلی شد دخیل کوی تو
در قیامت نمی شود رسوا
 
ما گدایان بین راه توایم
علیا حضرتا تصدقنا
 
کرم ار توست ورنه کاسه ما
به خدا نیست مستحق عطا
 
من چه گویم که آیه ی قرآن
ز کراماتتان بود گویا
 
قرص نان تو می کند نازل
هل اتی بر سرای آل کسا
 
چه سحرها نماز شب خواندم
تا که شاید تو را کنم پیدا
 
همه شب های تو مسیحه ی عشق
می دهد بوی لیله المحیا
 
در قنوت تهجدت دیدم
رتبه های مقام محمودا
 
در رکوع تو جلوه های خضوع
سجده ات مست ربی الاعلی
 
در نماز شبت چه ها می دید
که حسین گفت التماس دعا
 
نفحات مقدست بانو
زنده سازد دو صد مسیحا را
 
شصت و نه بار ذکر یا زینب
رمز توحید را کند افشا
 
هرکه آواره ی حسینت شد
در حریم تو می کند ماوا
 
خاطرت را ز بس خدا می خواست
با حسین آفرید قلب تو را
 
السلام ای شریکه الارباب
فانیا للحسن سر تا پا
 
تا که مهر تو در دلم باشد
سایه ی عشق بر سرم بادا
 
دستگردان شدی میان حرم
تا رسیدی به دامن لیلا
 
کشتی ارباب عشق بازان را
ناز دار خدا دودیده گشا
 
بین هر تار معجرت بینم
آیه ی کاملی ز حجب و حیا
 
چادرت محترم تر از کعبه
صورتت در حجاب بی همتا
 
در چهل سال گفته همسایه
که ندیده است سایه ات حتی
 
کسب فیض از تو کرده ام بنین
تا که گردیده مادر سقا
 
آمدی تا که پر کنی جای
مادرت را میان بیت ولا
 
آمدی و چه زود می پیچد
بین خانه صدای «وا اُمّا»
 
کاش این جا تمام می شد کار
تازه آغاز می شود غمها
 
دومین داغ داغ محراب است
فرق منشق و ناله ی ابتا
 
سومین غربتت به یک تشت است
لب خونین و ذکر واحسنا
 
مادر درد السلام علیک
صاحب هر مصیبت عظما
 
جبرییل دلم خبر داده
می شوی ار حبیب خود تو جدا
 
چه می آید سرت خدا داند
الامان الامان ز عاشورا
 
بین گودال بنگری زینب
یک گلویی که گشته منحورا
 
ناله هایی ضعیف می آید
گوییا در میان هلهله ها
 
هاله ی نور گوشه ی مقتل
ناله های غریب واغوثا
 
مادرت بود و دور تا دورش
آسیه، مریم، هاجر و حوا
 
ناله می زد حسین را کشتند
با لب تشنه بر لب دریا
 
یک سوالی برای من مانده
بی جواب ای عقیله ی دنیا
 
تو چه دیدی کسی نمی داند
که زدی ناله آه «یا جدا»
 
از چه بر جد خود نشان دادی
تن بی سر دو بار با هذا
 
این حسینت مرمل بدما
گشته جسمش مقطع الاعضا
 
مو کنان سوی خیمه گاه مرو
بهر بوسیدن گلو بازآ
 
سر خود را بلند کن بنگر
روی نیزه سری رود بالا
 
کاش دشمن دگر حیا می کرد
ختم می شد مصیبتت اینجا
 
بوی جسم حسین می آید
ازچهل نعل تازه در صحرا
 
بعد از آن شد رسالتت آغاز
ای علمدار صبر روح وفا
 
تویی آن اولین ولی فقیه
در زمان امام کرب و بلا
 
این قصیده دگر کنم کوتاه
با تمام قصور ای والا
 
دامنت را به گریه می گیرم
تا نمایی برات ما امضا
 
نذر کردم اگر رسیدم من
زنده در آن حریم و صحن و سرا
 
هر قدم نام تو فقط ببرم
تا کنم در حرم به پا غوغا
 
در شب عید خواهشی دارم
می پذیری ز نوکرت آیا؟
 
آبرودار بر گل نرگس
بنما تو سفارش ما را
 
از حبیبم بخواه برگردد
از سفر آن امام خوبی ها
 
با تمام وجود می گویم
اعتقادم میان لوح قضا
 
کافر عشقم و خراب خراب
عاشق زینبم به اذن شما
 

 
*******************
 
اشعار میلاد حضرت زینب سلام الله علیها – علی اکبر لطیفیان

 
یا که خدا به خلق پیمبر نمی دهد
یا گر دهد پیمبر ابتر نمی دهد
 
حتی اگر چه فیض الهی به هیچ کس
غیر از رسول سوره ی کوثر نمی دهد
 
دختر در این قبیله تجلی کوثر است
بی خود خدا به فاطمه دختر نمی دهد
 
زینب یگانه است خدا هم به فاطمه
تا زینب است دختر دیگر نمی دهد
 
زینب رشیده ای است که بر شانه ی کسی
تکیه به غیر شانه ی حیدر نمی دهد
 
زینب شکوه خواهری اش را در عالمین
دست کسی به غیر برادر نمی دهد
 
او مظهر صفات جلالی حیدر است
یعنی به راحتی به کسی سر نمی دهد
 
زینب همان کسی است که در راه عفتش
عباس می دهد نخ معجر نمی دهد
 

 
*******************
 
اشعار میلاد حضرت زینب سلام الله علیها – یوسف رحیمی
 

 
بر آل عبا تو نور عینی زینب
تو پشت و پناه عالمینی زینب
در فضل و شرافتت همین بس باشد
اینکه تو شریکه الحسینی زینب
*
خورشید نجابت و ادب یا زینب
با فضل و وقار، منتجب یا زینب
در اوج شکوه مثل کوهی بانو
هستی تو عقیله العرب! یا زینب
*
ای آینه عصمت زهرا زینب
در صبر و وفا بدون همتا زینب
تو محرم رازهای مولا بودی
چون فاطمه ای ام ابیها زینب
*
تو مهر قبول کربلایی زینب
زهرای بتول کربلایی زینب
ای وارث نهضت حسین بن علی
در شام، رسول کربلایی زینب
 

*******************
 
اشعار میلاد حضرت زینب سلام الله علیها – غفور زاده

 
در عشق دلیل کاروان زینب
در همت و صبر قهرمان زینب
 
بر صدق و صفا رساترین آیت
بر شرم وعفاف ترجمان زینب
 
زهرای عزیز را جگر گوشه
دلبند امیر مومنان زینب
 
دلسوختگان وادی غم را
دلسوز و انیس و مهربان زینب
 
تا داد به پاکی و صفا ی دل
در عشق و صبوری امتحان زینب
 
با دشمن دین به استقامت داشت
همواره  نبرد بی امان زینب
 
در راه عقیده با سرافرازی
کوشید از ابتدا بجان زینب
 
شورید به هستی ستمکاران
با تیغ برنده ی زبان زینب
 
در پرتو همت بلند او
افراشته سر بر آسمان زینب
 
تاریخ نمی رسد به گرد وی
چون رفت فراتر از زمان زینب
 
تا هست نشانی از وفا بادا
جاوید حسین و جاودان زینب
 
اسلام از این دو سر فراز آمد
چون روح به جسم خفته باز آمد 

 

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.