زندگینامه امام جعفرصادق

زندگینامه امام جعفرصادق علیه السلام

امام جعفر صادق(ع) در پگاه روز جمعه یا دوشنبه هفدهم ربیع الاول که مقارن است با روز ولادت حضرت رسول(ص) و یا غرّه رجب سال ۸۰ هجری، معروف به سال قحطی، در مدینه دیده به جهان گشود. اما بنا به گفته شیخ مفید و کلینی[۱]و شهید، ولادت آن‌حضرت در سال ۸۳ هجری اتفاق افتاده است. لکن ابن طلحه روایت نخست را صحیح تر می داند و ابن خشاب نیز در این باره گوید: چنان که ذراع برای ما نقل کرده، روایت نخست، سال ۸۰ هجری، صحیح است[۲]؛ ولی بعض مورّخان و تذکره نویسان ولادت ایشان را در سال هشتاد هجری قمری نوشته‌اند.[۳]

پدر بزرگوار حضرت صادق (ع)، امام محمدباقر (ع) فرزند حضرت زین العابدین (ع) امام چهارم شیعیان می باشد. مادر آن حضرت، اُمّ فَروِه، دختر قاسم بن محمد بن ابی بکر است. امام صادق (ع) درباره مادر خود فرمود: «مادر من، از کسانی است که ایمان آورد و تقوای الهی پیشه ساخت و کار نیک انجام داد، و خدا نیکوکاران را دوست می دارد». امام صادق (ع) در دامن رسالت و مرکز وحی تولد یافت و رشد کرد و بخشی از دوران زندگی خود را تحت توجهات و عنایات جدّ خود، امام زین العابدین (ع) و نیز پدر بزرگوار خویش، امام باقر (ع) سپری کرد..[۴] مدت زندگانی حضرتش نیز شصت و پنج سال بوده است.[۵]

دوران کودکی و نوجوانی امام صادق علیه السلام
حضرت صادق تا سن ۱۲ سالگی معاصر جد گرامی‌اش حضرت سجاد (ع) بود و مسلماً تربیت اولیه او تحت نظر آن بزرگوار صورت گرفته و امام (ع) از خرمن دانش جدش خوشه چینی کرده است. پس از رحلت امام چهارم مدت ۱۹ سال نیز در خدمت پدر بزرگوارش امام محمد باقر (ع) زندگی کرد و با این ترتیب ۳۱ سال از دوران عمر خود را در خدمت جد و پدر بزرگوار خود که هر یک از آنان در زمان خویش حجت خدا بودند، و از مبدأ فیض کسب نور می‌نمودند گذرانید؛ بنابراین صرف نظر از جنبه الهی و افاضات رحمانی که هر امامی آن را دارا می‌باشد، بهره مندی از محضر پدر و جد بزرگوارش موجب شد که آن حضرت با استعداد ذاتی و شم علمی و ذکاوت بسیار، به حد کمال علم و ادب رسید و در عصر خود بزرگ‌ترین قهرمان علم و دانش گردید.[۶]

ازدواج امام صادق علیه السلام
عکاشه بن محصن گوید: روزی خدمت امام باقر(ع) عرض کردم: چرا برای اباعبداللّه[۷] همسر نمی گیرید؟ زمانش فرا رسیده است.
جلوی امام کیسه ای سربسته و مهر زده قرار داشت.
امام فرمود: به زودی برده فروشی از اهالی بربر به اینجا رسیده، در منزل میمون ساکن می شود. با این کیسه پول از او کنیزی خریداری می کنیم …
مدتی از این جریان گذشت. روزی خدمت امام باقر(ع) رسیدم. امام فرمود: آیا می خواهید در مورد آن برده فروش که ماجرایش را برای شما ذکر کردم، سخن بگویم؟ او اکنون آمده است. بروید و با این کیسۀ پول از او کنیزی بخرید.
عکاشه گوید: ما پیش برده فروش رفتیم.
برده فروش گفت: هر چه داشتم، فروخته ام مگر دو کنیز که یکی، از دیگری بهتر است.
گفتیم: آنان را بیاور تا ببینیم.
او آنها را آورد، ما گفتیم: آن کنیز بهتر را به چه قیمتی می فروشی؟
گفت: به هفتاد دینار.
گفتیم: به ما خوبی کرده از قیمتش کم کن.
گفت: کمتر از هفتاد دینار نمی دهم.
گفتیم: در مقابل پولی که در این کیسه است و ما نمی دانیم چقدر می باشد، می خریم.
پیرمردی که کنار او بود، گفت: مهر کیسه را بگشایید و پولها را بشمارید.
برده فروش گفت: این کار را نکنید! چون اگر یک حبه[۸] هم از هفتاد دینار کمتر باشد، نمی فروشم.
پیرمرد گفت: بگشایید و بشمارید.
ما کیسه را گشوده و دینارها را شمردیم. با کمال تعجب دیدیم هفتاد دینار است، نه کمتر و نه بیشتر.
کنیز را خریده و به محضر امام باقر(ع) مشرف شدیم. امام صادق(ع) هم نزد ایشان ایستاده بود. ماجرا را عرض کردیم، امام شکر الهی را به جا آورد و به آن کنیز فرمود: نامت چیست؟
گفت: حمیده.
امام فرمود: «حمیده فی الدنیا محموده فی الاخره»؛ در دنیا پسندیده و در آخرت ستایش شده ای. بگو ببینم دوشیزه ای یا بیوه؟
گفت: دوشیزه …
امام باقر(ع) به امام صادق(ع) فرمود: جعفر، او را برای خود بپذیر.[۹]

فرزندان امام صادق علیه السلام
آن حضرت ده فرزند داشت. هفت پسر و سه دختر. برخى فرزندان آن حضرت را یازده تن ذکر کرده‏اند که هفت نفر از آنان پسر و باقى دختر بوده‏اند. نام فرزندان آن حضرت چنین بوده است: اسماعیل اعرج که او را اسماعیل امین نیز خوانده‏اند، عبد الله، ام فروه، وى همان کسى است که با پسر عموى خود که همراه با زید بن على قیام کرده بود ازدواج کرد.
شیخ مفید گوید: مادر آنان فاطمه، دختر حسین بن على بن حسین بن على بن ابى طالب بوده است. عبد العزیز بن اخضر جنابذى گوید: مادر آنان فاطمه، دختر حسین اثرم بن حسن بن على بن ابى طالب نام داشته است.
فرزندان دیگر آن امام (ع) عبارت بودند از: امام موسى کاظم، محمد دیباج و اسحاق و فاطمه کبرى، که از کنیزى به نام حمیده بربریه، زاده شده بودند. عبد العزیز بن اخضر جنابذى گوید: وى به همسرى محمد بن ابراهیم بن محمد بن على بن عبد الله بن عباس درآمد و در خانه او نیز وفات یافت.
دیگر از فرزندان آن حضرت عبارت بودند از: عباس، على عریضى، اسماء و فاطمه صغرى، که هر یک از کنیزى متولد شده بودند. کسانى که فرزندان امام (ع) را ده تن دانسته‏اند از ذکر نام فاطمه کبرى خوددارى کرده‏اند و آنان که اولاد وى را یازده نفر کرده‏اند فاطمه کبرى را جزو فرزندان امام صادق (ع) قلمداد کرده‏اند.
از عبارت ابن شهر آشوب در کتاب مناقب چنین برمى‏آید که ام فروه همان اسماء بوده است. چنان که مى‏گوید: «اسماء ام فروه، کسى است که پسر عمویش که در رکاب زید بن على قیام کرده، او را به زنى گرفت». صحت این نظر بعید نیست. چرا که ام فروه، کنیه به حساب مى‏آید نه اسم. با این ترتیب اگر فاطمه کبرى را جزو فرزندان امام ذکر کنیم و ام فروه و اسماء را یک تن بدانیم، اولاد آن امام همان ده تن خواهد بود.[۱۰]

امامت امام صادق علیه السلام
پس از درگذشت پدر بزرگوارش ۳۴ سال دوره امامت ایشان بود که در این مدت «مکتب جعفری» را پایه ریزی فرمود و موجب بازسازی و زنده نگاهداشتن شریعت محمدی (ص) گردید.در مورد امامت امام صادق (ع) گفتار های زیادی از سوی علمای شیعه نقل و به رشته تحریر درآمده است که به پاره ای از آن ها اشاره خواهد شد.
ابى نضره گفت هنگام درگذشت امام باقر (ع) که شد فرزند خود حضرت صادق را خواست تا به او وصیت کند؛ برادرش زید بن علی عرض کرد آقا اگر روش امام حسن و امام حسین را به کار می بردى گمان نمی کنم کار بدى انجام داده بودى (منظورش این بود که مقام امامت را به برادر خود زید واگذار می کرد).
فرمود: برادر! امانت پروردگار را نمی توان به راه و رسم این و آن رفتار نمود، پیمانى است که خدا گرفته و دستورى است که پیشوایان قبل داده‏اند از جانب خداى بزرگ.[۱۱]
محمّد بن مسلم گفت خدمت حضرت باقر (ع)  بودم که پسرش جعفر (ع)  وارد شد بر سرى گیسوانى داشت و در دست چوبى با آن چوب بازى می‌کرد حضرت باقر او را در آغوش گرفته فرمود پدر و مادرم فدایت بازى نکن بمن رو کرده فرمود محمّد این پیشواى تو است بعد از من از او پیروى کن و از علم و دانش او استفاده نما به خدا سوگند این همان صادقى است که پیامبر مژده او را داده که پیروانش در دنیا و آخرت پیروزند و دشمنانش بزبان پیامبران لعنت شده‏اند.
حضرت جعفر (ع)  از شنیدن این سخنان لبخندى زده صورتش قرمز شد امام باقر (ع)  بمن توجه نموده فرمود از او سؤال کن عرض کردم یا ابن رسول اللَّه خنده از کجا است؟ فرمود: محمّد! عقل از دل است و اندوه از کبد و نفس از ریه و خنده از طحال است از جاى حرکت کردم و پیشانیش را بوسیدم.[۱۲]،[۱۳]

سیره اخلاقی و عبادی امام صادق علیه السلام
جلوه های صدق اهل بیت علیهم السلام در صادق این خاندان به صورت ویژه بروز یافته است. این جلوه ها را در رفتار آن حضرت بهترمی توان درک کرد. آنچه بیش تر رواج یافته، ذکر «قال الصادق »ها است که به حق زیر ساخت فکری، فقهی و کلامی شیعه را تشکیل داده است اما در کنار توجه به گفته های آن حضرت، فصل دیگری را هم باید گشود؛ فصلی برای تامل وتوجه در رفتارهای آن امام (ع) وبهره گیری عملی از این رفتارها.
آنچه دراین نوشتار می آید، بخشی ازکردارهای امام صادق (ع) را منعکس می سازد.

۱ – انفاق
هشام بن سالم می گوید: امام صادق (ع) هنگامی که تاریکی شب فرا می رسید، انبانی از نان و گوشت و پول را بر می داشت و بردوش می نهاد و به سوی نیازمندان شهر مدینه می شتافت و آن ها را میانشان تقسیم می کرد.آن ها او را نمی شناختند. زمانی که امام صادق (ع) رحلت کرد و آن انفاق های شبانه ادامه پیدا نکرد، نیازمندان فهمیدند که چه کسی هرشب به آن ها غذا و پول می داد[۱۴].
معلی بن خنیس می گوید: امام صادق (ع) با انبانی از نان بیرون آمد و من همراه او بودم. به اقامتگاه بنی ساعده رسیدیم. در آن جاگروهی خوابیده بودند. آن حضرت یک یا دونان بر بالین هرکدام نهاد. به آخرین فرد که رسید، برگشتیم. پرسیدم: من به فدایت! آیا این ها حق را می شناسند (یعنی شیعه هستند)؟ امام (ع) فرمود: اگر حق را می شناختند، نمک را نیز با آن ها به صورت مساوی تقسیم می کردم.[۱۵]
در روایتی آمده است:
« کَانَ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ ع یُطْعِمُ حَتَّى لَا یَبْقَى لِعِیَالِهِ شَیْ‏ءٌ »[۱۶]
امام صادق (ع) به فقیران اطعام می کرد تا آن جا که برای خانواده اش چیزی باقی نمی ماند.

۲ – میانه روی
امام صادق (ع) – در ایام قحطی – دستورمی داد برای تهیه آرد، گندم را با جو مخلوطکنند و می فرمود: من می توانم برای خانواده ام آرد گندم خالص تهیه کنم ولی دوست دارم درزندگی اندازه و حساب و کتاب را خوب رعایت کنم.[۱۷]

۳ – دعا هنگام پیش آمد ناگوار
«کان الصادق علیه السلام: إِذَا حَزَّ بِهِ أَمْرٌ جَمَعَ النِّسَاءَ وَ الصِّبْیَانَ ثُمَّ دَعَا وَ أَمَّنُوا »[۱۸]
امام صادق (ع) هرگاه به پیش آمد ناگواری برمی خورد، زنان و اطفال را جمع می کرد ودعا می کرد و آن ها آمین می گفتند.

۴ – عزاداری برای امام حسین (ع)
طفلی شیرخوار را در مجلس عزاداری امام حسین (ع) نزد امام صادق (ع) آوردند.امام صادق (ع) طفل را بغل کرد و گریه اش شدت یافت.[۱۹]
امام صادق (ع) به ابوهارون شاعر فرمود:شعری درباره حسین (ع) بخوان. او شعری درباره آن حضرت خواند. امام فرمود: آن گونه که در جمع خود می خوانی، بخوان. ابوهارون قصیده ای را با سوز خاصی خواند. امام باصدای بلند گریست. صدای زنان نیز از پس پرده برخاست.[۲۰]

۵ – حضور قلب در نماز
ابوایوب می گوید: «کَانَ أَبُو جَعْفَرٍ وَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع إِذَا قَامَا إِلَى الصَّلَاهِ تَغَیَّرَتْ أَلْوَانُهُمَا حُمْرَهً وَ مَرَّهً صُفْرَهً کَأَنَّمَا یُنَاجِیَانِ شَیْئاً یَرَیَانِهِ »[۲۱]
امام باقر و امام صادق علیهما السلام آن گاه که به نمازمی ایستادند، رنگ چهره آنان تغییر می کرد؛ گاه سرخ می شد و گاه زرد. گویا با کسی که او رامی بینند، سخن می گویند.
امام صادق (ع) در نماز، قرآن تلاوت کرد وبیهوش شد. بعد از به هوش آمدن، از امام سؤال شد: چرا بی هوش شدی؟ امام فرمود:معنای آیات مرا بی هوش کرد. من آیات راتکرار کردم و در حالتی قرار گرفتم که گویاآیات را از کسی که آن را نازل کرده است،می شنیدم.[۲۲]
امام صادق (ع) هنگامی که برای نماز خارج می شد، می گفت:
«ِ اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِحَقِّ السَّائِلِینَ بِکَ وَ بِحَقِّ مَخْرَجِی هَذَا فَإِنِّی لَمْ أَخْرُجْ أَشِراً وَ لَا بَطِراً وَ لَا رِیَاءً وَ لَا سُمْعَهً وَ لَکِنْ خَرَجَتُ ابْتِغَاءَ رِضْوَانِکَ وَ اجْتِنَابَ سَخَطِکَ فَعَافِنِی بِعَافِیَتِکَ مِنَ النَّارِ »[۲۳]

شهادت امام صادق علیه السلام
مشهور است که امام صادق (ع) در سال ۱۴۶ هجری قمری به شهادت رسیدند و پیکر مطهرشان در قبرستان بقیع به خاک سپرده شد.
در اصول کافی، ارشاد شیخ مفید، کشف الغمه و برخی کتابهای دیگر، از رحلت امام صادق (ع) به لفظ «مضی » «مات» و «قبض » تعبیر شده است. ظاهر این لفظ‌ها نشان می دهد امام به مرگ طبیعی جهان را بدرود گفته است، اما در فصول المهمه و مصباح کفعمی (به نقل مجلسی در بحار) نیز در کتاب‌های دیگری آمده است: امام را زهر خوراندند.[۲۴]
ابن شهر آشوب در مناقب نوشته است ابو جعفر منصور او را زهر خورانید[۲۵] و بایست چنین باشد، زیرا با کینه ای که منصور از او داشت و بیمی که از روی آوردن مردم بدو در دل وی راه یافته بود، آسوده نمی نشست. آنان که با تاریخ زندگی این مرد آشنایند، می دانند او به کسانی که برای رساندنش به مسند خلافت هر کوشش را به کار بردند، رحم نکرد و از جمله آنان ابومسلم بود که برپایی دولت عباسیان مرهون رنج‌هایی است که او در این باره بر خود نهاد. گناه ابو مسلم چنان که از اسناد تاریخی بر می آید، این است که هنگام خلافت سفاح، به منصور چنان که باید حرمت نمی نهاد، پس طبیعی است کسی را که از او می ترسد و از علاقه و احترام مردم بدو آگاه است آسوده نگذارد و تحمل نکند. ولی چنان که خواهیم دید، به ظاهر از رحلت آن امام بزرگوار دریغ می خورد.
کلینی به اسناد خود از ابو ایوب روایت کند: نیم شبی منصور مرا خواست. چون بر او در آمدم، بر کرسی نشسته بود و شمعی پیش روی داشت و نامه ای می خواند و می گریست. بر او سلام کردم. نامه را به سوی من انداخت و گفت: از محمد بن سلیمان است. از مرگ جعفر بن محمد خبر می دهد و سه بار «انا لله و انا الیه راجعون » را بر زبان آورد و گفت: کجا مانند جعفر یافت می شود؟ سپس گفت: بنویس! در بالای نامه نوشتم اگر شخص معینی را وصی قرار داده گردن او را بزن. چون پاسخ نامه رسید، معلوم شد پنج تن را وصی خود کرده است: منصور، محمد بن سلیمان، عبدالله، موسی و حمیده. و در روایت دیگری به جای محمد بن سلیمان، محمد بن جعفر است و به جای حمیده، مولایی از موالی ابو عبد الله و اضافه دارد: منصور گفت اینان را نمی توان کشت.[۲۶]
ابن فضال روایت کند: نزد ام حمیده رفتم تا او را به رحلت امام تعزیت دهم. گریست و من از گریه او به گریه در آمدم. پس گفت: اگر ابو عبد الله را هنگام مرگ می دیدی چیزی شگفت مشاهدت می کردی. چشم خود را گشود و گفت: هر کس را با من خویشاوندی دارد گرد آورید. همه را گرد آوردیم. بدان‌ها نگریست و گفت: شفاعت ما به کسی نمی رسد که نماز را سبک بدارد.[۲۷]
 

*********************

برای مشاهده سبکهای مداحی،مقتل،متن روضه و… شهادت امام صادق علیه السلام اینجا کلیک فرمایید

________________________________________

منابع:

[۱] کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج ۱، ص ۴۷۲٫
[۲] امین، سید محسن، اعیان الشیعه، ج ۱، ص ۶۵۹٫
[۳] اربلی، علی بن عیسی، کشف الغمه، ج ۲، ص ۱۵۵٫
[۴] اسد حیدر، یوسفی اشکوری، حسن، امام صادق و مذاهب چهارگانه، ص ۵۵٫
[۵] مفید، محمد بن محمد بن نعمان، ارشاد، ج ۲، ص ۱۷۴،
[۶] قمی، شیخ عباس، منتهی الآمال، ج ۲، ص ۱۳۴۴ به بعد.
[۷] کنیه شریف امام صادق(ع).
[۸] یعنی ۶۰۱ دینار.
[۹] کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج۱، ص۴۷۶ و ۴۷۷؛ مامقانی، عبدالله بن حسن، تنقیح المقال، ج۳، قسم ۲، ص۷۶؛ قمی، شیخ عباس، منتهی الامال، ج۲، ص۳۳۶٫
[۱۰] امین عاملى، سید محسن، سیره معصومان ، ج ۶، ص ۴۹٫
[۱۱] صدوق، محمد بن علی بن بابویه، عیون اخبار الرضا، ج ۲، ص ۴۰٫
[۱۲] خزاز قمی، علی بن محمد، کفایه الاثر، ص ۳۲۱٫
[۱۳] مجلسی، محمد باقر، زندگانى امام جعفر صادق(ع)، ترجمه خسروی، موسی، ص ۹-۱۱٫
[۱۴]محمدی ری شهری، محمد، میزان الحکمه، ج ۵، ص ۳۳۲٫
[۱۵]حرعاملی، محمد بن حسن، وسایل الشیعه، ج ۹، ص ۴۰۸٫
[۱۶]مجلسی، محمد باقر،  بحار الانوار، ج ۴۷، ص ۳۳٫
[۱۷]محدث نوری، مستدرک، ج۲، ص ۱۶۲٫
[۱۸]بحارالانوار، ج ۹۰، ص ۳۹۴٫
[۱۹]مجله کوثر، شماره ۲۶، ص ۲۶٫
[۲۰]وسایل الشیعه، ج ۱۴، ص ۵۹۳٫
[۲۱]میزان الحکمه، ج ۵، ص۳۸۵٫
[۲۲]بحارالانوار، ج ۸۱،  ص ۲۴۸
[۲۳]همان، ص ۱۹٫
[۲۴] مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج ۴۷، ص ۲-۱٫
[۲۵] ابن شهر آشوب، المناقب، ج ۴، ص ۲۸۰٫
[۲۶] کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ج ۱، ص ۳۱۰٫
[۲۷] صدوق، محمد بن علی بن بابویه، ثواب الاعمال، ص ۲۰۵؛ بحار الانوار، ج ۴۷، ص ۲٫

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.