زندگینامه حضرت علی اصغر

زندگینامه حضرت علی اصغر علیه السلام

مقدمه:

حادثه کربلا، نماد ظلم اموی و مظلومیت خاندان پیامبر (ص) است. در این واقعه اسفناک، مظلومیت کودکان کربلا، تصویری مجزا و غمناک ایجاد کرده است. یکی از ابهاماتی که در تاریخ زندگی حضرت سیدالشهداء (ع) به چشم می‌خورد، تعداد فرزندان ایشان و نحوه زندگی آنان می‌باشد. مثلاً در رابطه با طفل یا اطفال سیدالشهداء (ع) در کربلا که به درجه رفیع شهادت رسیده‌اند، مورخین یا سخن نگفته‌اند و یا اگر سخن رانده‌اند، بسیار متفاوت است. که نمونه آن حضرت علی اصغر یا عبدالله است، که آیا آنها دو نفر بوده‌اند، یا آنکه علی‌اصغر همان عبدالله شیرخوار است. در اینجا بحث را در چند محور باید بسط و گسترش داد.
 
نام کودک:
  منابع تاریخی نام این کودک را متفاوت ذکر کرده‌اند، در برخی منابع عبدالله[۱] در برخی منابع علی اصغر[۲] ذکر شده است. و برخی از منابع دو کودک برای حضرت ذکر کرده‌اند به نامهای “عبدالله” و “علی‌اصغر”.[۳]  “ابن اعثم” (م ۳۱۴هـ)، نخستین مورخی است که از طفل شیرخوار با نام علی یاد کرده و از او با نام (علی فی الرضاع) تعبیر کرده است.[۴] و اولین کسی که نام یکی از فرزندان امام حسین (ع) را افزون بر علی‌اکبر (ع)، امام سجاد (ع)، عبدالله و علی‌اصغر دانسته است، “طبری” شیعی از علمای قرن چهارم است. و پس از وی “ابن خشاب” (م ۵۶۷هـ) و “ابن شهر آشوب” (م ۵۸۸ هـ) نام این طفل را “علی‌اصغر” نگاشته‌اند و پس از آن این نام به منابع متأخرتر راه پیدا کرده است. بعضى از مقتل نگاران از على اصغر (علیه السلام) به نام «عبدالله» نیز یاد کرده اند; البته بسیارى مى گویند: این عبدالله (على اصغر)، غیر ازعبدالله رضیع است که درروز عاشورا به دنیا آمد.
آرى، على اصغر، غیر از نوزادى است که به عنوان عبدالله رضیع از او یاد مى شود. در اقبال آمده است:«... وَ عَلى وَلَدِکَ عَلِىّ اْلأَصْغر الّذی فَجَعْتَ بِهِ».( اقبال، ص۵۷۲)

 
سن کودک:
  سن کودک نیز در منابع مختلف است عده‌ای او را صغیر[۵] و بعضی مثل یعقوبی می‌گوید قد وَلَدَ له فی تلک الساعه فَاذنَ فی اُذُنه وجعل یحنکه[۶] «بچه در آن ساعت به دنیا آمد پس حضرت در گوش او اذان گفت و کام او را برداشت» بعضی نیز مانند محمدبن سعد (م ۲۳۰هـ) و ذهبی از پسری سه ساله برای امام حسین (ع) سخن به میان آورده‌اند که او را با تیری شهید کرده‌اند.[۷]
 
نام مادر حضرت علی اصغر علیه السلام:
  درباره نام مادر طفل اکثر منابع بر یک عقیده هستند و می‌گویند مادر عبدالله یا علی‌اصغر رکاب دختر امری‌القیس بن عدی و از طائفه کلب بوده، و این رباب همان زنی است که حضرت سید‌الشهداء (ع) درباره‌اش فرمود:

لَعَمْرُک اِنِّنی لَاُحِبُّ دارا         تَحُلُّ بها سکینهُ و الربابُ
اُحبِّهما وَ اَبْدُلُ جُلَّ حالی         وَ لَیسَ لِلاَئمی فیها عِتابُ [۸]

«به جان تو سوگند! من خانه ای را دوست دارم که سکینه و رباب در آن باشند.آن‌ها را دوست دارم و تمامی دارایی ام را در راه آنان می‌بخشم و عتاب و سرزنشی در این دوست داشتن بر من نیست.»
رباب دختر امرؤالقیس بن عدی، است. پدرش از اعراب شام و نصرانی بود و در خلافت عمر مسلمان شد. از مادر رباب هم با نام هند الهنود دختر ربیع بن مسعود بن مصاد بن حصن بن کعب یاد شده است.( اعیان الشیعه، ج۶، ص۴۴۹)
اما در بعضی منابع نام همسری دیگر به نام امّ اسحاق برای سیدالشهداء (ع) که در روز عاشورا در کربلا حضور داشته ذکر شده است. و عبدالله نام یکی از فرزندان او می‌باشد. ام اسحاق دختر طلحه بن عبدالله تیمیه است که در ابتدا همسر امام حسن (ع بود. امام حسن (ع) در وقت شهادت فرمودند: برادر، من از این زن راضی هستم نگذارید که او از خانه‌هایتان خارج شود.[۹] حضرت سیدالشهداء (ع با ام‌اسحاق ازدواج کردند و خداوند فاطمه و عبدالله را به ایشان عنایت کرد.[۱۰]
 
زندگینامه حضرت علی اصغر علیه السلام

ولادت حضرت علی اصغر علیه السلام:

حضرت علی اصغر(علیه السلام) نام کوچک‌ ترین فرزند امام حسین (علیه السلام) است که مادرش رباب بنت امرئ القیس بوده ودر ۱۰ رجب سال ۶۰ هجری در مدینه متولد شد(تقویم الائمه علیهم السلام،ص۷۳و۷۸٫،سحاب رحمت،ص۵۳۵٫)درمورد روز ولادت حضرت گرچه تاریخ دقیقی یافت نشد اما ذکر این داستان خالی ازلطف نیست آنجا که نویسنده کتاب سحاب رحمت نقل میکند که:
آقای علی‌اکبر تبریزی – ساکن تهران که مورد اعتماد است – نقل می‌کرد که در یکی از سفرهای خود به مشهد مقدس در حرم مولا علی بن موسی الرضا علیه‌السلام صحن پائین پا، با تعدادی از رفقا نشسته بودیم، من از حضرت رضا علیه‌السلام درخواست نمودم که چیزی به من بدهند که تا بحال به احدی عطا نکرده‌اند، و خیر آن به همه برسد. رفقایم خندیدند و گفتند: ادعای بزرگی کرده‌ای. گفتم: أولا؛ چیز بدی نخواسته‌ام ثانیا چیزی خواستم که خیرش به همه برسد.شروع به توسل نمودیم در این حال سید جلیل القدر و بسیار زیبا و نورانی تشریف آوردند و به آرامی پیش من نشستند، مرا به اسم صدا زدند و فرمودند: علی‌اکبر، شب نهم ماه رجب که تولد حضرت علی‌اصغر است جشن بگیر که خیرش به همه می‌رسد، و هیچکس از این قضیه خبر ندارد. و آنچنان در من تصرف کرده بود که غافل بودم، اسم مرا از کجا می‌دانند، و از کجا درخواست مرا خبر دادند، بعد ازچند لحظه تشریف بردند، آن وقت من به خود آمدم که این آقا که بود؟ اسم مرا از کجا می‌دانست! حاجت مرا خبر داد. به رفقا گفتم: آقا جواب مرا دادند. و شروع به گریه کردم و از خود بیخود شدم و حال عجبی به من دست داده بود.از این موهبت خوشحال شدم و چون به آیهالله اثنی‌عشری – از علماء تهران – و آقای سقازاده نقل کردم، آقای سقازاده بعد از تحقیق مدرکی هم پیدا کرده بودند) (متأسفانه آقای سقازاده فوت کرده‌اند و موفق نشدم مأخذ را جویا شوم). چون شب تولد آن شاهزاده فرارسید، مجلس جشنی در منزل گرفتم. همان شب همسرم حضرت زهرا علیهاالسلام را در خواب دید که گویا از ایشان تشکر کرده و فرمودند:دل شکسته‌تر از من در آن زمانه نبود در این زمان دل فرزند من (مهدی) شکسته‌تراست‌و فرمودند: این جمله را قاب بگیرید.آنچه در زبانها مشهور است و عده‌ای هم نقل کرده‌اند، که حضرت علی‌اصغر علیه‌السلام شش ماهه بوده، موافق با این قضیه است.ابی‌مخنف می‌نویسد:«و له من العمر سته أشهر»«عمر آن کودک شش ماه بود».سحاب رحمت ص : ۵۳۶

قاتل کودک:
  در مورد نام قاتل کودک امام حسین (ع) نیز آراء مورخین متفاوت است. چنانکه برخی قاتل را هانی بن ثبیت حضرمی  می دانند.[۱۱] و برخی مورخین عقبه بن بشر را قاتل طفل می‌دانند[۱۲] و برخی حرمله بن کاهل اسدی[۱۳] و عده‌ای دیگر درباره قاتل کودک سکوت کرده‌اند.

زندگینامه حضرت علی اصغر علیه السلام 

کیفیت شهادت و عکس‌العمل سیدالشهداء (ع) بعد از شهادت حضرت علی اصغر علیه السلام:

درباره چگونگی شهادت طفل شیرخوار نیز منابع اولیه شهادت او را در آغوش یا در دامان حضرت ذکر کرد‌ه‌اند.
یعقوبی نوشته  است: در این حال حضرت سوار اسب خویش بود که نوزادی را که در همان ساعت برای او تولد یافته بود بدست وی دادند. پس در گوش او اذان گفت و کام او را برمی‌داشت که ناگهان تیری در  گلوی کودک نشست و او را سر برید. امام حسین (ع) تیر را از گلوی کودک کشید و او را به خونش آغشته ساخت و گفت:
« وَاللّه ِ لَأَنتَ أکرَمُ عَلَى اللّه مِنَ النّاقَهِ، ولَمُحَمَّدٌ أکرَمُ عَلَى اللّه ِ مِن صالِحٍ! ثُمَّ أتى فَوَضَعَهُ مَعَ وُلدِهِ وبَنی أخیهِ. »
«بخدا سوگند که تو از ناقه صالح نزد خدا گرامی‌تر هستی و محمد (ص) هم از صالح (ع) گرامی‌تر است سپس آمد و او  را پهلوی فرزندان و برادرزادگان خود نهاد.»[۱۴]
ابی‌مخنف می‌گوید: در حالی که حسین (ع) نشسته بود فرزند کوچکش را نزدش آوردند. عبدالله بن حسین بود، حضرت او را در دامن خویش نشاند. در همان حال که در دامنش بود شخصی از بنی‌اسد به نام حرمله بن کاهل یا هانی بن ثبیت حضرمی تیری بسویش پرتاب کرده گلویش را برید. حسین (ع) خونش را گرفت و وقتی کف دستش پر شد خون را روی زمین ریخت و گفت پروردگارا اگر نصرت آسمانیت را از ما برداشته‌ای آن را مقدمه خیر قرار بده و انتقاممان را از این گروه ظالم  بگیر.[۱۵] اما ابوالفرج اصفهانی می‌گوید: حضرت خون را بسوی آسمان پاشید و قطره‌ای از آن بر زمین نریخت.[۱۶] سید بن طاووس گوید: زینب خواهر امام حسین (ع) کودک را بیرون آورد و گفت، برادرم این کودک تو است که سه روز آب نخورده پس جرعه‌ای آب برایش بخواه. امام (ع) او را روی دست گرفت و فرمود: ای مردم! شما پیروان و خانواده‌ام را کشتید و فقط این طفل شیرخوار باقی مانده است که به خاطر تشنگی لَه لَه می‌زند! پس جرعه‌ای از آب به او بنوشانید. حضرت در حال سخن گفتن با آنها بود که مردی از لشکر کفر تیری انداخت و کودک را ذبح کرد.[۱۷] در نقل دیگرسید بن طاووس در لهوف مى نویسد: پس از آن که نداى طلب یارى امام (علیه السلام) بلند شد، صداى شیون زنان خیام برخاست. امام (علیه السلام) کنار خیمه آمد و فرمود: خواهرم زینب!

«ناوِلینى وَلَدِىَ الصَّغیر حَتّى أُوَدِّعَهُ، فَأَخَذَهُ وأَوْمَأَ إِلَیْهِ لِیُقَبِّلَه، فَرَماهُ حَرْمَلهُ بْنُ کاهِل اَلأَسَدی(لعنه الله)(*)بِسَهْم فَوَقَعَ فی نَحْرِهِ فَذَبَحَهُ فَقالَ لِزَیْنَبَ: خُذیهِ، ثُمَّ تَلْقَّى الْدَّمَ بِکَفَّیْهِ فَلَمّا امْتَلأتا; رَمى بِالدَّمِ نَحْوَ السَّماءِ ثُمَّ قالَ: هَوْنٌ عَلَیَّ ما نَزَلَ بی أَنَّهُ بِعَیْنِ اللهِ».
«فرزند خردسالم را بیاورید تا ـ به عنوان وداع ـ او را ببوسم، در این هنگام مردى به نام حرمله، فرزند کاهل اسدى، با تیر گلوى او را درید. امام (علیه السلام) خطاب به زینب فرمود: این کودک را از من بگیر و سپس مشت خود را از خون آن نازنین پر کرد و به آسمان پاشید و فرمود: تحمل آن بر من آسان است ، زیرا خداوند می‌بیند».

 (*)   فی حکایه المختار: لمّا نظر المختار إلى حَرمَله قال: الحمد لله الذی مکّننی منک یا عدوّ الله ثمَّ أحضر الجزّار فقالَ له: إقطع یدیه وَ رجلیه فأحضرت بین یدیه فأخذ قضباً من حدید وَ جعله فی النّار حتّى إحمرّ ثُمَّ ابیضّ، فوضعه عَلى رقبته فصارت رقبته تُقَلقِلُ مِن النّار. سیأتی فی ترجمته الفارسیه فی آخر الکتاب تحت عنوان «فرجام قاتلان إمام حسین(علیه السلام)».

امام باقر (ع) می‌فرمایند:
قطره‌ای از آن خون به زمین بازنگشت.[۱۸]
ابن اعثم کوفى نیز در «الفتوح» آورده است که امام (علیه السلام) در کنار خیمه، در حال وداع و بوسیدن کودک شیرخوار بود که تیرى آمد و بر سینه اش نشست و او جان داد و امام (علیه السلام) بدن او را دفن کرد.(ص۹۸، چاپ۱۳۷۲)
وى همچنین مى نویسد: امام (علیه السلام) على اصغر را به میدان آورد و فرمود:«یا قَوم إِنْ لَمْ تَرْحَمُونی فَارْحَمُوا هذا الطِّفْلَ»اى قوم، اگر من به زعم شم ـ گناهکارم، این طفل گناهى نکرده است، او را جرعه اى آب دهید. در این هنگام تیرى از سوى آن قوم آمد و بر گلوى طفل شیرخواره اصابت کرد و از آن سوى بر بازوى امام خورد. آن حضرت با دست خود تیر را از گلوى طفل بیرون آورد و او در دم جان داد. امام (علیه السلام) طفل رابه مادرش داد و فرمود: بگیر که از حوض کوثر سیراب گردید
خورازمی می‌گوید: و حضرت با غلاف شمشیر گودالی کوچک برای آن کودک بکند. آنگاه بر جنازه خون‌آلودش نماز گذارد و او را دفن کرد.[۱۹]
سبط بن جوزی می‌گوید: بعد از شهادت طفل امام حسین (ع) شروع کرد به گریستن و گفت ای خدا حکم کن بین ما و بین قومی که خواندند ما را تا یاری کنند بر ما پس کشتند ما را، پس ندایی از آسمان آمد که ای حسین (ع) او را رها کن، چرا که برای او شیر دهنده‌ای در بهشت است.[۲۰] در برخی منابع آمده است که پس از شهادت طفل شیرخوار حضرت سید الشهداء (ع) ایستاد و اشعاری این چنین فرمود:

۱-   این قوم کافر شدند و از دیر باز از (ایمان به) پاداش خدا، پروردگار جن و انس روبرتافتند.
۲- درگذشته، علی و فرزندش حسن  نیک سیرت را که از سوی پدر و مادر نسبتی با کرامت دارد کشتند.
۳- به سبب کینه‌ای که از خاندان پیامبر(ص) به  دل داشتند: اینک گرد هم آیید تا همگی حسین را بکشیم.
۴- آه از دست مردم فرومایه که جماعت را برای (کشتن ساکنان) دو حرم (مکه و مدینه) گرد آوردند.[۲۱]

علاّمه ملاّ احمد نراقى در طاقدیس،درباب حضورعلى اصغر(علیه السلام) در مقابل دشمن و چگونگى برخورد آنان با آن حضرت، چنین مى سراید:

هان! بیارید آن یکى فرزند من      وان یکى نوباوه دلبند من
هین بیاریدش به قربانگه برم        بهرمهمانى به سوى شه برم
مادرش راگربه پستان نیست شیر   شیر جوشد از دم پیکان تیر
پس نهادآن طفل برقرپوس زین     با نشاط آمد سوى میدان کین
پس به کف بگرفت آن دُردانه را   سوخت هم دل خویش و هم بیگانه را
شربت آبى طلب کرد از عدو        تامگر تر سازد آن کودک گلو
جانب صد تیر او را راست کرد     عشق خونریزآنچه خود مى خواست کرد
شه گرفت آن طفل را بر روى دست    گَرد خجلت بر رخ گردون نشست
چون پى قربانى اش بر کف نهاد      شست دشمن از کمان تیرى گشاد
هین بگیر این جرعه آب زلال       دیگر از بى شیرى اى کودک منال
آمد آن تیر و نشستن در گلو          اى جهان دون، تفو بر تو، تفو
بر گرفت آن طفل خون آلود را        آن ذبیح کعبه مقصود را
طفل خون آلوده در آغوش شاه        شه عنان گرداند سوى خیمه گاه
کى پرستاران بگیرندش زمن         دادم از پستان پیکانش لَبَن(۱۵)

بعضى از مورخان نوشته اند زینب (علیه السلام) کودک رابه حسین (علیه السلام) داد و گفت: این بچه سه روز است که آب نخورده است، از این قوم برایش آب طلب کن.امام (علیه السلام) او را گرفت و گفت:

«یا قَوْمُ قَدْ قَتَلْتُمْ شیعَتی وَ أَهْلَ بَیْتی وَقَدْ بَقى هذَا الطِّفْلُ، وَیْلَکُمْ اُسْقُوا هذا الرَّضِیعَ أَما تَرَونَهُ یَتَلَظّى عَطَشاً مِنْ غَیْرِ ذَنْب أَتاهُ إِلَیْکُمْ…».( خیابانى، وقایع الأیام، صص ۵۱۹ ـ ۵۱۸ ; معانى السبطین، ج۱، ص۲۵۹)
«اى مردم، یاران و اهل بیت مرا به قتل رساندید و تنها این کودک باقى مانده است. این شیرخواره را سیراب کنید، مگر نمى بینید که از فرط عطش بى تاب است و حال آن که هیچ گناهى حتى از نظر شما ندارد.»و افزود:«از او که به شما چیزى نرسیده است.»
ولى متأسفانه آنان به جاى دادن آب، تیرى حواله کردند و گلوى على اصغر را دریدند. امام (علیه السلام) در آن هنگام خواهرش زینب (علیه السلام) را صدا کردند و جسد کودک شهیدش را به ایشان دادند.
در دمع السجوم(ص۳۷۲)نوشته علاّمه شعرانى و منتهى الآمال(ج۱، ص۳۸۹)نوشته محدث قمى، از سبط بن جوزى نقل کرده است که امام این فرزند را بالاى دست گرفت و فرمود:«یا قَوم إِنْ لَمْ تَرْحَمُونی فَارْحَمُوا هذا الطِّفْلَ».

محمّدبن سلیمان تنکابنى در اکلیل المصائب، از قول سکینه، دختر امام حسین (علیه السلام) نقل مى کند که آن حضرت فرمود: در روز نهم، ظرف هاى آب ما خالى شد. تشنگى بر من غلبه کرد. به خیمه عمّه ام زینب پناه بردم، بر خلاف انتظار دیدم زنان به گونه اى حزن آلود، گرد او جمع شده اند. برادرم على اصغر در آغوش اوست و از شدّت تشنگى بى تابى مى کند. حالت او به گونه اى بود که تشنگى خود را از یاد بردم و به عمّه ام گفتم: شاید در خیمه هاى سایر زنان آبى مانده باشد، بدین خاطر او در حالى که على اصغر را در آغوش داشت، به حرکت در آمد و این خبر در میان اطفال پیچید، آنان نیز از فرط تشنگى ناله سرداده، همراه او به حرکت در آمدند. حدود ۲۰ نفر از اطفال گرد او را گرفته بودند و اشک مى ریختند. عمّه ام زینب به در خیمه یکى از انصار نشست و پیشنهاد داد ظروف آب را بکاوند تا شاید کمى آب بیابند اما نیافتند.( اکلیل المصائب، بخش روز نهم، متوفاى ۱۳۰۲)

زندگینامه حضرت علی اصغر علیه السلام

بررسی و نتیجه :
  از آنجایی که در منابع دسته اول تا قرن چهارم وپنجم تفاوت‌های زیادی در نقل مطالب است و نام، سن، نام مادر، قاتل، طریقه شهادت، و عکس‌العمل سیدالشهداء (ع) بعد از شهادت کودک متفاوت است . و از طرفی در بعضی منابع مانند دلائل الامامه . محمدبن جریر طبری (م قرن ۴) تعداد پسران سیدالشهداء (ع) را در کربلا چهار نفر ذکر کرده‌اند  و علی‌اصغر را که کودک است غیر از عبدالله رفیع می‌دانند و نیز تفاوتی که در نام کودک در زیارات وارد شده است از جمله در زیارت ناحیه مقدسه آمده است:

«السلام عَلَی الترضیعِِ الصغیر»
«سلام بر آن شیرخوار کوچک»

و در کتاب اقبال[۲۲] در ذکر زیارت روز عاشورا آمده است:
«…. صلی الله علیک وعلیهم اجمعین و علی الشهداء الذین استشهدوا معک وبین یدیک صلی الله علیک و علیهم اجمعین و علی ولدک علی الاصغر الذی فجعت به»
«…درود بر تو و بر همه (شهداء) و بر فرزندت علی‌اصغر که تو بواسطه (مصیبت او) (اندوهگین شدی)»
شاید بتوان به ظن غالب گفت، علی‌اصغر غیر از عبدالله شیرخوار است و این دو کودک سیدالشهداء (ع) هر دو در کربلا به درجه رفیع شهادت نائل آمده‌اند.

 
ازآنجاکه بعضی درزندگینامه این باب الحوایج کربلا ایجاد شبهه میکنند در چگونگى شهادت على اصغر، دانستن چند نکته ضرورى است:

۱ ـ آیا امام(علیه السلام)على اصغر را به میدان برد؟ که مفصل این مورد توضیح داده شد
۲ ـ آیا تقاضاى آب براى على اصغر، برخلاف روحیه والاى امام (علیه السلام) بود؟

در این باره اختلاف نظریه فراوان است; بعضى نوشته اند که امام(علیه السلام) خطاب به لشکر عمر سعد فرمودند:«اُسْقُوا هذا الرَّضِیعَ»;(۲۳)«این کودک را سیراب کنید.»
استاد شهید مطهرى(رحمه الله)تقاضاى آب را برخلاف روحیه والاى امام (علیه السلام) مى دانند .(۲۴)
ولى مرحوم آیتى که شهید مطهرى در کتاب هایش به او عنایت ویژه اى دارد و از ایشان به عنوان فردى برجسته در تاریخ اسلام در روزگار ما یاد مى کند«مى نویسد: امام کودک تشنه کامى را به دست گرفت و گفت:«یا قَوم إِنْ لَمْ تَرْحَمُونی فَارْحَمُوا هذا الطِّفْلَ».(۲۵)بعید نیست که امام (علیه السلام) على اصغر را به سوى سپاه عمربن سعد آورد به مردمان زمان خود و نسل هاى آینده بفهماند که حکومت طاغوتىِ اموى انسان ها را مسخ کرده و از هویت انسانى وانسانیت دور ساخته است، تا آنجاکه به جاى دادن آب به کودک تشنه لب، گلویش را با تیر دریدند.

۳ ـ قبر على اصغر کجاست؟
نوشته اند که امام (علیه السلام) پیکر بى جان فرزند خردسالش را با خون گلوى او آغشت و با نوک شمشیر قبرى حفر کرد و او را در آن دفن نمود;(۲۶)البته بر بدن او نماز نیز خواند .(۲۷)وى همچنین یادآور مى شود:«فَنَزَلَ الْحُسَین (علیه السلام) فَرَسه، وَ حَفرَ لَه بِطرف السیف، و رَماه بِدَمه، وَ صَلّى عَلَیهِ وَ دفنه».(۲۸)

۴ ـ چه مدت از عمر على اصغر مى گذشت؟
در ناسخ التواریخ آمده است،على اصغر شش ماهه بود و مادرش ازشدّت عطش، شیرى درپستان نداشت تا به وى دهد. و در مقتل منسوب به ابى مخنف مى خوانیم:«وَ لَهُ مِنَ الْعُمُرِ سِتَّه اَشْهُر»;«سن او شش ماه بود.»

زندگینامه حضرت علی اصغر علیه السلام

ویژگى هاى حضرت على اصغر(علیه السلام)

۱ ـ در توصیف او آمده است:«اَشبَهُ النّاسِ بِرَسُولِ اللهِ (صلى الله علیه وآله) » .(۲۹)
۲ ـ معروف است که سر مطهّر دو شهید از بدن جدا نشد و آن ها عبارتند از:
على اصغر و حُرّبن یزید ریاحى. لیکن بعضى نوشته اند: ابو ایّوب غنوى دستور داد تا جسد این کودک را بیابند و سرش را از تن جدا کرده، بالاى نیزه کنند و در مجلس عبیدالله سر امام حسین و سر على اصغر در یک تشت بوده است.
۳ ـ امام (علیه السلام) از میان جسدهاى شهدا، تنها جسد على اصغر را دفن کرد.
۴ ـ امام (علیه السلام) بدن على اصغر را با خون گلویش رنگین کرد و آنگاه او را دفن نمود.(۳۰)
۵ ـ على اصغر تنها شهیدى است که روى دست پدر جان داد. نوشته اند که در لحظه جان دادنش منادى از آسمان ندا داد:«دَعْهُ یا حُسَین فَإِنَّ لَهُ مُرْضِعاً فِی الْجَنَّهِ»;(۳۱)«او را به خدا بسپار; زیرا در بهشت شیردهنده اى براى اوست.»
۶ ـ امام خون او را به آسمان پاشید و قطره اى از آن به زمین نیامد.(۳۲)
۷ ـ در باره اثر تیر حرمله و اصابت آن به حلقوم او، آمده است: «فَذَبَحَهُ»(۳۳) یعنى تیر گلویش را «برید»، در حالى که تیر در محل اصابت سوراخ ایجاد مى کند. به نظر مى رسدکه نوک تیر را پهن ساخته بودند و به همین علت گلوى او را بریده است.
۸ ـ على اصغر مصداق کامل و بارز مظلومیت بود; چراکه او طفل بود و نمى توانست بر ضد سپاه دشمن کارى انجام دهد.
۹ ـ پس از شهادت او امام (علیه السلام) سر به آسمان کرد و فرمود:«وَانْتَقِمْ لَنا مِنَ الظّالِمِینَ»;(۳۴)«خدای ! انتقام ما را از جفاکاران بستان!»
۱۰ ـ شهادت مظلومانه او، یکى از حوادث کم نظیر و فراموش نشدنى تاریخ است.
۱۱ ـ تنها جنازه اى را که امام حسین (علیه السلام) تشییع کرد و از میدان تا کنار خیمه ها آورد، على اصغر بود.

نفرین امام سجاد (علیه السلام) بر قاتل چضرت على اصغر علیه السلام

امام سجاد (علیه السلام) دعا کرد که قاتل على اصغر هرچه زودتر به انتقام و عذاب الهى گرفتار شود. منهال گوید: از کوفه به سفر حج مى رفتم که خدمت امام سجاد (علیه السلام) رسیدم. امام از من پرسید: آیا حرمله زنده است؟
گفتم: آرى، امام (علیه السلام) دست به دعا برداشت و گفت: خدایا! حرارت آتش و داغى آهن را به او بچشان !
وقتى به کوفه بازگشتم و دیدارى از مختار کردم، با هم به منطقه کناسه کوفه رفتیم. آنجا بودیم که حرمله را آوردند و مختار فرمان داد تا دست و پاى او را ببندند و در آتش افکنند و من با دیدن آن صحنه «سبحان الله» گفتم.
مختار پرسید: چرا چنین گفتى؟ جریان نفرین امام سجاد (علیه السلام) را به او گفتم و او به خاطر آن که دعاى امام به دست او مستجاب شده بود به سجده افتاد.(۳۵)
بعضى نوشته اند: حرمله خطاب به مختار گفت: مهلت بده تا کارهایى را که کرده ام بیان کنم و قلبت را بسوزانم:
سه تیر سه شاخه داشتم که آنها را زهرآگین ساختم!
با یکى از تیرها گلوى على اصغر را در آغوش حسین دریدم. با دوّمى، قلب حسین را هنگامى که پیراهن خود را بالا زد تا خون پیشانیش را پاک کند هدف قرار دادم و سوّمین تیر را به گلوى عبدالله بن حسن که در کنار عمویش حسین بود زدم.(۳۶)

 

________________________________________

منابع:

[۱] .محمدبن حبیب بغدادی. المحبر ص ۴۹۱ – ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج ۷؛ ص ۲۰۹- ابن جوزی، المنتظم، ج۵، ص ۳۴۰٫ – شیخ مفید، ارشاد- ابوالفرج اصفهانی. مقاتل الطالبین، ص ۹۴۰۹۵ – تاریخ طبری، ج ۵، ص ۴۶۸٫
[۲] .ابن اعثم کوفی، الفتوح، ص ۹۷ – سید بن طاووس، بحارالانوار، ج ۴۶ ، ص ۴۵ – مقتل خوارزمی، ج ۲، ص ۳۲٫
[۳] . محمدبن جریر طبری (قرن ۴). دلائل الامامه ص ۷۴٫
[۴] .ابن اعثم کوفی، الفتوح، ج ۵، ص ۱۱۵٫
[۵] .ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبین، ص ۹۴٫
[۶] .تاریخ یعقوبی، ج ۲، ص ۲۴۵٫
[۷] .محمدبن سعد. ترجمه الحسین و مقتله ، ص ۱۸۲٫ شمس الدین ذهبی، سید اعلام النبلاء، ج۳، ص ۳۰۲٫
[۸] .ابوالفرج اصفهنی، مقاتل الطالبین، ص ۹۵ – ۹۴٫ الکامل فی التاریخ ج ۱۱، ص ۲۰۹٫ محمدبن جریر طبری، تاریخ طبری، ج ۵، ص ۴۶۸٫
[۹] .الاغانی، ج ۱۹؛ ص ۱۱۴- منتخب التواریخ ص ۲۴۱٫
[۱۰] .طریحی. المنتخب، ص ۲۷۶٫
[۱۱] .تاریخ طبری، ج ۵، ص ۴۶۸ – الکامل ج ۱۱، ص ۲۰۹٫
[۱۲] .مقاتل الطالبین. ابوالفرج اصفهانی، ص ۹۴٫
[۱۳] .شیخ مفید، ارشاد – سید ابن طاووس. لهوف
[۱۴] .تاریخ یعقوبی، ج ۲، ص ۲۴۵- شیخ مفید ارشاد، ج ۲ع ص ۱۰۸٫
[۱۵] .طبری، ج ۵، ص ۴۴۸- مقتل ابی‌مختف، تحقیق استاد محمد هادی یوسفی غروی- ترجمه وتدوین جواد سلیمانی
[۱۶] .مقاتل الطالبین، ص ۹۵٫
[۱۷] .لهوف، سید بن طاووس
[۱۸] .همان، ص ۶۹٫
[۱۹] .مقتل خوارزمی، ج ۲، ص ۳۲٫
[۲۰] .سبط بن جوزی، تذکره الخواص، ص ۲۵۲٫
[۲۱] .طبرسی. الاحتجاج، ج ۲، ص ۳۰۱- مجلسی، بحارالانوار، ج ۴۵، ص ۴۸ – ۴۷٫
[۲۲] .سید بن طاووس – اقبال الاعمال، ص ۵۷۱٫
 [۲۳]. مقتل الحسین، مقرّم، ص۲۷۲
 [۲۴]. حماسه حسینى، ج۱ و۲
 [۲۵]. گفتار عاشورا، ص۳۲
[۲۶]. طبرسى، احتجاج ; منتهى الآمال، ص۳۸۹ ; لواعج الأشجان، ص۱۸۲
[۲۷]. ابن اعثم، الفتوح، ج۵، ص۲۱۰ ; دمع السجوم، ص۳۷۳
[۲۸]. الفتوح، ج۵، ص۲۱۰
[۲۹]. ممکن است مراد امام حسین از این جمله، على اکبر باشد نه على اصغر، دقت شود.باقر شریف قرشى، حیاه الحسین، ج۳، ص۲۷۷ ; نک : مقرم، المقتل، ص۲۷۳
[۳۰]. منتهى الآمال، ج۱، ص۳۸۹ ; لواعج الاشجان، ص۱۸۱
[۳۱]. قمقام، ص۲۸۵ ; معالى السبطین، ج۱، ص۲۶۰
[۳۲]. ابن شهرآشوب، مناقب، ج۲، ص۲۲۲
[۳۳]. ابن نما، مثیرالأحزان، ص۷۰
[۳۴]. مثیرالاحزان، ص۷۰، ۲۶ ابومخنف، مقتل الحسین، ۱۷۲
[۳۵]. منتهى الآمال، ج۱ ص۴۵۱، ۵۳۵ ۵۳۶ ; عوالم، ص۶۶۵
[۳۶]. منهاج الدموع، ص۴۱۱

برای مشاهده سبکها مداحی و ر.ضه های علی اصغر علیه السلام و.. اینجا کلیک فرمایید

1 دیدگاه. ارسال دیدگاه جدید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.