شعرمناجات باامام حسین

شعرمناجات باامام حسین علیه السلام ـ مظاهرکثیری

آقا قرار حرم هست یادتان؟
آری همان شبی که زدم دل به نامتان

در دفتر دلم گل واژه ها شکفت
گفتم حسین وشدم من غلامتان

من شیر با شهد عزای تو خورده ام
مادر برید ناف مرا در عزایتان

در کودکی که سیه پوش تو شدم
دستی نوشت پشت لباسم فدایتان

مارا به بهشت چه کار است با شما
جنت همان بود همان بارگاهتان

عمرم گذشت و ندیدم ضریح تو
من لحظه لحظه پیر شدم در هوایتان

آقا مرا به لحظهء مردن شفاعتی
جان علی و عنبر وعود گلابتان

گفتم به سنگ تراشان که حک کنند به سنگ
دیوانهء حسین بودم وکلب سرایتان

***********

شعرمناجات باامام حسین علیه السلام ـ صمدعلیزاده

هرکس که گفت حسین بوی خدا گرفت
دردیدگان حــــضرت صدیقه جاگرفت

درچشم شیعه شعبه ای از حوض کوثر است
این رزق را ز حضـــــرت خیرالنسا گرفت

وقتی دلم به سنگ زمانه شکسته شد
من اســــــمه دوا شد قلبم شفا گرفت

محتاج خوان لطف تو هستیم و والسلام
‏ هرسائل تو شهرت حاجــــتروا گرفت

هرکس که ایستاده میان دو تا حــــــرم
دل از طواف ومروه وسعی صفا گرفت

افتاده باز کار دلم با نوای تو
این بینوا نوا ز نی نینوا گرفت

بایدبرای سجده به تربت رکوع کرد
شاید که پای تذکره مهررضا گرفت‎

هرکس دخیل پنجره فولاد طوس شد
حتما برات یک سفر کربلا گرفت

دستم ز دامن همه عالم جدا که شد
دست مرا دو دست ز پیکرجدا گرفت

خون خدا که از رگ تو ریخت یا حسین
قلب زمین شکست قلب خــــــــدا گرفت

دشمن برای بردن انگشــــــــــــتری تو
روزه گرفت و ختم هزارهل اتا گرفت

قـــرآن به زیر سمّ ستوران ورق ورق
والفجر آن جدا شد و بر نیزه جا گرفت

جسمت به خَاک و برسرنیزه سرت فراز
بی سر شدی و سروری شیعه پا گرفتَ

****
شعرمناجات باامام حسین علیه السلام ـ جعفرابوالفتحی

طی میکنم راهی که تو ترسیم کردی
قلب مرا از عاقبت پر بیم کردی
تنها نخوردی سیب خوش بوی حرم را
شکر خدا این سیب را صد نیم کردی
دوری ز صحنت غده ای در قلب من شد
این غده را آقا چرا بدخیم کردی؟
میم الفبای دل من مادرت شد
دل را اسیر حرف خوب میم کردی
خیری نمی بینم در این دوری حسین جان
با دوری از آغوش خود آسیم کردی
آقا شدم پیر و ندیدم کربلا را
آیا نگه بر صفحه ی تقویم کردی؟
من مرغ وحشی بودم و در یک لجن زار
من را شما با عشق خود تسلیم کردی
الحق برای تو برازنده است عباس
همچون ابوفاضل که را تعلیم کردی ؟
مرد خدا یعنی شما ای جنت العشق
حتی سر خود را به او تقدیم کردی

****

شعرمناجات باامام حسین علیه السلام ـ یحیی نژاد سلامتی

حسین!گوشه ی چشمی٬که حرفها دارم:
دلم گرفته٬فقط شوق “کربلا” دارم
تو سر پناه منی٬یک نگاه کن آقا!
مگر به غیر حسینیه من کجا دارم؟!
حرم نرفتم و حال دلم وخیم شده
خدا به خیر کند من هنوز جا دارم
دلم گرفته٬ولی وقتی کربلا دور است
دلم خوش است که من “مشهد الرضا” دارم
چقدر فاصله افتاد و مشهدی نشدم…
دلم شکسته٬ببین که منم خدا دارم!
حسین!ماه محرم شروع عشق من است
وگرنه من همه ی سال هم عزادارم
تمام دلخوشی ام این شده که هیئتی ام
قسم به حضرت زهرا س٬فقط تو را دارم…
به زیر دین حسینم ولی خدا را شکر
که صاحبی چو ابالفضل با وفا دارم…

*****

شعرمناجات باامام حسین علیه السلام ـ علیرضاعنصری

برای مثل منی،خاک پای تو،کافیست
برای مرده ی عشقت صدای تو کافیست
برای اینکه بفهند،تو،کیستی آقا
نظر به حال و هوای گدای تو کافیست
برای اینکه بیابی گدای هر شب را
صدای گریۀ سائل،برای تو کافیست
هوار میزنم آقا وصیتم این است
کفن نبود،نبود،بوریای تو کافیست
هوای خاکی اینجا زمینی ام کرده
برای پر زدنم،کربلای تو کافیست

****

شعرمناجات باامام حسین علیه السلام ـ محسن حنیفی

گرفته بوی تو را پیکرم تمام تنم
دوچشم و سینه ی من، هر دو دست سینه زنم

برای روضه ی تو زندگی کنم آقا
دلیل زندگی ام، بودنم، نفس زدنم

شناسنامه ی من صادره ز کرببلاست
به تربت تو گشودند کام من،دهنم

من اهل شهر شمایم دلیل هم دارم
گرفته لهجه ی روضه زبان من، سخنم

نماز در حرمت کامل است یعنی که
دیار کرببلا بوده از ازل وطنم

ز کودکی به نگاه تو مبتلا شده ام
غلام روضه ی تو،پادشاه بیکفنم

همیشه خادم این آستانه میمانم
حسین أمیری و نعم الأمیر میخوانم

*****
شعرمناجات باامام حسین علیه السلام ـ رضارسولی

بر درگه این و آن گدایم نکنی
وز طوف حریم خود جدایم نکنی
محتاج به یک نیمه نگاهت هستم
ای بی کفن ارباب رهایم نکنی

*

چون دُر بریزد از دهنم یا حسین حسین
زینت دهد به هر سخنم یا حسین حسین

امروز در مجالس او سینه می زنم
تا روز حشر سینه زنم یا حسین حسین

تا گریه رزق دیده ی من در عزای اوست
تا مشکی است پیرهنم یا حسین حسین

باور نمی کنم جلوی دیده های دوست
سوزد به شعله ها بدنم یا حسین حسین

سوزم اگر بلند شود در قیامت از
خاکستر تمام تنم یا حسین حسین

از اولین نفس به غمش گریه کرده ام
تا آخرین نفس زدنم یا حسین حسین

جوشن کبیر اگر که نوشتید حک کنید
با تربتی روی کفنم : “یا حسین حسین”

یک روضه ی وداع بخوانید دوستان
در لحظه ی کفن شدنم… یا حسین حسین

*****
شعرمناجات باامام حسین علیه السلام ـ محمودژولیده

با احتیاج آمده ام هیئت حسین
اعجاز می کند بخدا محنت حسین

سائل کجاست تا بدهد سلطنت به او
اقبال کرده است به من دولت حسین

آری نیاز من فقط ارباب با وفاست
مثل غلام ترک کِشم منّت حسین

آرامشم به سایه ای از خیمه اش رسد
این گونه هر کسی نَبَرد لذّت حسین

رنجورم و طبابت ارباب چاره ام
غم می کشم که من نکشم حسرت حسین

آتش ندیده ای که بدانی چه می کشم
عاشق کُش است روزوشب غربت حسین

عریان بدن به زیرسم اسب می رود
شاید کمی تکان بخورد امّت حسین

چون عقلها جواب خدارا نداده اند
با عاطفه قیام کند نهضت حسین

هل من معین سرود که لبّیک بشنود
لبیک یا حسین همان نصرت حسین

فرزند او صَلا به لثارات می زند
پس خط اول است همین هیئت حسین

نوکراگر وفا نکند عهدخویش را
بر می خوری به روحیه غیرت حسین

سینه زدن بهانه سینه شکستن است
یعنی که هست ، هیئت او جنت حسین

*****
شعرمناجات باامام حسین علیه السلام ـ امیرحسین حیدری

ای کاش برای تو اثر داشته باشم
باری ز سر دوش تو برداشته باشم

بی شک تو به دیدار دل خسته می آیی
از آمدنت کاش خبر داشته باشم

سر نذر قدومت نشود بار گران است
ای وای اگر پیش تو سر داشته باشم

بی دینم اگر پیش دو ابروی کمانت
من سجده به محراب دگر داشته باشم

ازشوق زیارت دل من بال درآورد
بگذار که در صحن تو پر داشته باشم

تا کرببلا قبله ی عشاق جهان است
حیف است که بر کعبه نظر داشته باشم

من خواسته ام تا که به چشمم رمقی هست
در روضه ی تو دیده ی تر داشته باشم

بگذار که من در عوض آن همه زخمت
یک داغ اقلاً به جگر داشته باشم

*****
شعرمناجات باامام حسین علیه السلام ـ علی اکبرلطیفیان

وداع بامحرم

دارد تمام می شود آقا عزای تو
کم گریه کرده ایم محرم برای تو

دارد چه زود سفره تو جمع می شود
تازه نشسته ایم بخوریم از غذای تو

شبهای آخر است… گدا را حلال کن
این هم بساطِ نوکر بی دست و پای تو

ما را ببخش گریه ی سیری نکرده ایم
چشمانِ خشکِ ما خجل از این عزای تو

هر روز روز تو همه جا محضر شما
یعنی که هست هر چه زمین کربلای تو

میل دوبارگی بهشت آدمی نداشت
وقتی شنید گوشه ای از روضه های تو

کی دست خالی از در این خانه رفته است
دست پر است تا به قیامت گدای تو

تنها بلد شدیم تباکی کنیم و بس
گریه کند برای تو صاحب عزای تو

گریه کن تو حضرت زهراست والسلام
جانم فدای فاطمه و جانم فدای تو

تازه به شام می رسد از راه قافله
تازه رسیده نوبت تشت طلای تو

****

شعرمناجات باامام حسین علیه السلام ـ حسین صیامی

ﺣﺎﻟﻢ ﺧﺮﺍﺏ، ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺍﻡ ﺭﻭﺑﺮﺍﻩ ﻧﯿﺴﺖ
ﺩﺭ ﮐﻮﻟﻪ ﺑﺎﺭ ﻋﻤﺮ،ﺑﻪ ﻏﯿﺮ ﺍﺯ ﮔﻨﺎﻩ ﻧﯿﺴﺖ

ﺳﻮﺯﺍﻧﺪﻥ ﺩﻟﺖ ﺷﺪﻩ ﮐﺎﺭﻡ ﺷﺒﺎﻧﻪ ﺭﻭﺯ
ﺍﯾﻦ ﺭﺳﻢ ﻧﻮﮐﺮﯼ ﺩﺭ ﭘﺎﺩﺷﺎﻩ ﻧﯿﺴﺖ

ﺭﻭﺯﯼ ﮐﻪ ﻣﻬﺮ ﻣﺎﺩﺭﯼ ﺍﺯ ﺑﯿﻦ ﻣﯽ‌ﺭﻭﺩ
ﻏﯿﺮ ﺍﺯ ﻣﺤﺒﺖ ﺗﻮ ﻣﺮﺍ ﺳﺮﭘﻨﺎﻩ ﻧﯿﺴﺖ

ﺑﯿﭽﺎﺭﻩ ﺁﻥ ﺳﺮﯼ ﮐﻪ ﻧﺪﺍﺭﺩ ﻫﻮﺍﯼ ﺗﻮ
ﺍﯼ ﻭﺍﯼ ﺑﺮ ﺩﻟﯽ ﮐﻪ ﺩﺭﻭ ﺳﻮﺯ ﻭﺁﻩ ﻧﯿﺴﺖ

ﻫﺮﮐﺲ ﮐﻪ ﺩﺭﭘﯽ ﺗﻮﻫﻤﻪ ﻋﻤﺮﺭﺍﮔﺬﺍﺷﺖ
ﯾﮏ ﻟﺤﻈﻪ ﺍﺯﺗﻤﺎﻣﯽ ﻋﻤﺮﺵ ﺗﺒﺎﻩ ﻧﯿﺴﺖ

ﺩﺭ ﺑﯿﻦ ﻧﻮﮐﺮﺍﻥ ﺩﺭﺗﻮ ﮐﺴﯽ چو من
ﭘﺮﻭﻧﺪﻩ اش ﺧﺮﺍﺏ ﻭﺧﻮﺩﺵ ﺭﻭﺳﯿﺎﻩ نیست

ﺍﻓﺘﺎﺩﻩ بر ﺩﻟﻢ ﺗﻮ ﻣﺮﺍ ﺁﻓﺮﯾﺪﻩ ﺍﯼ
ﺁﻗﺎ ﺑﮕﻮ ﮐﻪ ﺣﺮﻑ ﺩﻟﻢ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﻧﯿﺴﺖ

ﺟﺎﯾﯽ ﺷﻨﯿﺪﻩ ﺍﻡ ﺳﻔﺮ ﮐﺮﺑﻼﯾﺘﺎﻥ
ﺑﺴﺘﻪ ﺑﻪ ﻟﻄﻒ ﻓﺎﻃﻤﻪ ﺍستﺩل ﺑﺨﻮﺍﻩ نیست

ﺭﻭﺯﯼ ﺑﻪ ﺭﻭﯼ ﺩﻭﺵ ﻧﺒﯽ خانه ﺩﺍﺷﺘﯽ
ﺍﺭﺑﺎﺏ ﺟﺎﯼ ﺗﻮ ﻭﺳﻂ ﻗﺘﻠﮕﺎﻩ ﻧﯿﺴﺖ

ﻋﺒﺎﺱ ﺭﻓﺖ،ﺍﮐﺒﺮ ﻭﻗﺎﺳﻢ ﻓﺪﺍ ﺷﺪﻧﺪ
ﺩﯾﮕﺮ ﺑﺮﺍﯼ ﺗﻮ ﺧﺒﺮﯼ ﺍﺯ ﺳﭙﺎﻩ ﻧﯿﺴﺖ

ﺭﻓﺘﯽ ﭘﻨﺎﻩ ﺍﻫﻞ ﺣﺮﻡ ﺑﻌﺪ ﺗﻮ ﺩﮔﺮ
ﺭﺣﻤﯽ ﺑﻪ ﮐﻮﺩﮐﺎﻥ ﺩﻡ ﺧﯿﻤﻪ ﮔﺎﻩ ﻧﯿﺴﺖ

****
شعرمناجات باامام حسین علیه السلام ـ غلامرضاسازگار

من کیستم گدای گدایان این درم
گر پانهم به جای دگر خاک بر سرم

روزی اگر بناست از این در جدا شوم
از هم جدا شوند سر و جان و پیکرم

محتاج دام و شیفته ی دانه ی توأم
هر چند در حریم تو کم از کبوترم

زوّار عارفند به حق تو یا حسین
ای وای من که از همه بی معرفت ترم

بر پادشاهی دو جهان ناز می کنم
از آن خوشم که بر در این خانه نوکرم

مهر توگشت شیره ی جان و روان روح
از لحظه ای که شیر به من داد مادرم

فیض زیارت تو و آلوده ای چو من
گر لطف تو نبود نمی گشت یاورم

هر کس که دشمن است تو را دشمنش منم
حتی اگر بود پدرم یا برادرم

از صدق و پاکی پدر و مادرم بود
گر عاشق پیمبر و آل پیمبرم

یک عمر از تو گفتم و خواهم که وقت مرگ
خیزد حسین حسین ز نفس های آخرم

پای مرا ببند که پا بند خود کنی
دست مرا بگیر که مسکین این درم

من میثمم که با همه بی دست و پائیم
جز دار عشق تو نبود دار دیگرم
***

شعرمناجات باامام حسین علیه السلام ـ حبیب الله موحد

من مشتری ثابت بازار حسینم
هرچند تهی دست خریدار حسینم

گرد رخ او نیک دلانند فراوان
بیچاره منم عبد گنه کار حسینم

در چنته ی خود هیچ ندارم به جز اینکه
عمری است سیه پوش و عزادار حسینم

من وحشتی از تاریکی قبر ندارم
آن لحظه پی دیدن رخسار حسینم

آتش به من غرق گنه کار ندارد
من گریه کن دست علمدار حسینم

تا سخت نگیرند به من لحظۀ مردن
گویم به همه شاعر دربار حسینم

****
شعرمناجات باامام حسین علیه السلام ـ شاعرناشناس

در بساطِ جگرم ناله و آهی دارم
مثل ِ گیسویِ تو من روز ِ سیاهی دارم

شرط عاشق شدن اصلاً به جگر داشتن است
من سراپا جگرم ، هر چه بخواهی دارم

عاشقت بودن اگر معصیت است باکی نیست
روز و شب شکر که من کوهِ گناهی دارم

همه یِ چشم امیدم به کریمان باشد
صبح ِ فردا به نگاهِ تو نگاهی دارم

سر ِ من نذر ِ گدایانِ علی و زهرا
سر به راه هستم و احوالِ به راهی دارم

نوکری کردنِ این قوم مرا بالا بُرد
با گداییِّ حسین مَنسَب شاهی دارم

به حسین بن علی پشت و پناهم گرم است
ای خدا شکر ، عجب پشت و پناهی دارم

تا نفس هست مرا کرب و بلا مهمان کن
عُمر ِ من میرود و چند صباحی دارم…

****
شعرمناجات باامام حسین علیه السلام ـ حسین صیامی

رسیده میوه قلبم به پای مجلستان
دوباره پر زده ام در هوای مجلستان

خدا گواه به نان و نمک قسم آقا
که میدهم سر خود را برای مجلستان

گمان کنم که همان روز خلق من زهرا
نوشته منصب من را گدای مجلستان

بهشت با همه زیبایی اش نمی ارزد
به لحظه های خوش و باصفای مجلستان

کتاب زندگی ام را اگر ورق بزنی
شروع میشود از ابتدای مجلستان

به پای منبرتان درسها گرفتم من
و سوختم وسط روضه های مجلستان

دگر نیاز ندارم به چشمه های بهشتی
که مست کرده مرا عطر چای مجلستان

به سلطنت نشود قلب نوکرت راضی
فراتر است مقام گدای مجلستان

کنار نام من ارباب جان خودت بنویس
همان گدا…که نه…ازبچه های مجلستان
****

شعرمناجات باامام حسین علیه السلام ـ حسین صیامی

در راه عشق رنج و بلا مزه می دهد
در سلک ماست بزم عزا مزه می دهد

ترجیح می دهم بشوم مبتلا ولی
چون نام تو دواست شفا مزه می دهد

یک عمر خوانده ایم تو را حضرت امیر
یک بار پاسخ تو به ما مزه می دهد

لبهای من عسل شده از گفتن حسین
آقا چقدر نام شما مزه می دهد

بعد از طواف دور حریم تو یا حسین
چای دو رنگ کرب و بلا مزه می دهد

از آن سِری که آمده ام کربلایتان
فهمیده ام که آب و هوا مزه می دهد

خوابیده استجابت حق زیر قبه ات
تنها به زیر قبه دعا مزه می دهد

پای مجالس تو عرق ریختم ولی
خسته نباشی ات به گدا مزه می دهد

جایی که نوحه خوان تو مشغول نوکری است
باید قبول کرد صدا مزه می دهد

خوردم نمک ز سفره تو حدس می زنم
این اشکهای دیده چرا مزه می دهد

دکر مصیبتت همه جا خوانده ام حسین
فرقی نمی کند همه جا مزه می دهد

شبهای جمعه حضرت عبدالعظیم هم
مانند کربلا به خدا مزه می دهد

وقت گریز روضه ارباب بی کفن
یابن الشبیب های رضا مزه می دهد

****

شعرمناجات باامام حسین علیه السلام ـ علی اکبرلطیفیان

با لبت رنگ عقیق یمن از یادم رفت
آنچنان که جگر خویشتن از یادم رفت

من اویسم بگذارید که اطراق کنم
بوی شهر تو که آمد قَرَن از یادم رفت

جذبه ی عشق بر آن است مرا ذوب کند
صحبت نام تو شد نام من از یادم رفت

قصد”رب ارنی”گفتن من دیدن توست
تا نگاهم به تو افتاد “لن”از یادم رفت

مرغ باغ ملکوتم به حرم آمده ام
بر روی گنبد زردت چمن از یادم رفت

مثل فطرس نکنم پشت به گهواره ی تو
بال من خوب که شد پر زدن از یادم رفت

“ندهد فرصت گفتار ،به محتاج ،کریم”
بی سبب نیست کنارت سخن از یادم رفت

می رود دل به همانجا که تعلق دارد
صحبت کرب و بلا شد وطن از یادم رفت

همه ی بهت من این است چرا عریانی
نکند فکر کنی پیرهن از یادم رفت
****

شعرمناجات باامام حسین علیه السلام ـ علیرضاعنصری

برای مثل منی خاک پای تو کافیست
برای مرده ی عشقت صدای تو کافیست
برای اینکه بفهند تو کیستی آقا
نظر به حال و هوای گدای تو کافیست
برای اینکه بیابی گدای هر شب را
صدای گریه ی سائل برای تو کافیست
هوار میزنم آقا وصیتم این است
کفن نبود ، نبود بوریای تو کافیست
هوای خاکی اینجا زمینی ام کرده
برای پر زدنم کربلای تو کافیست

****

شعرمناجات باامام حسین علیه السلام ـ حسین ایمانی

سلام بر شب جمعه سلام بر رویا
سلام بر حرم تو سلام بر زهرا

خوش آمدی به حرم یاس قدکمان علی
تو روضه خوان حسینی و شرح عاشورا

فدای روی کبود و شکسته پهلویت
ببر برای دعا دست زخمی ات بالا

بخوان برای حسین غریب و مظلومت
برای تشنه ی گودال روضه ای اینجا

تو دیده ای که زمین خورده شاه بی لشکر
تو دیده ای که نشسته به نیزه سر اما
….
سری به نیزه بلند است پیش آن خواهر
که قدش از غم شاه است مثل مادر تا
….
دوباره قصه ی جنگ است و سنگ و چنگ و حرم
و گوشواره ی خونین دختری تنها

تن حسین و سم اسبهای صد لشکر
رسیده جان به لب فاطمه بیا آقا

***

شعرمناجات باامام حسین علیه السلام ـ غلامرضاسازگار

ز من مپرس که عمری چه کار می کردم
گناه به محضر پروردگار می کردم

بیا و آبرویم بخر که بین همه
به دوستی شما افتخار می کردم

چو شمع سوخته در محفل محبت تو
سرشک دیده ی خود را نثار می کردم

به یاد گلشن روی تو فصل هر پاییز
خزان باغ دلم را بهار می کردم

طلوع ماه محرم غم نهانم را
به جامۀ سیهم آشکار می کردم

برای سجده ز دوران خردسالی خویش
همیشه خاک تو را اختیار میکردم

ز کودکی چو نگاهم به آب می افتاد
سلامت از جگر داغدار می کردم

اگر حرام نبود ای شهید ماه حرام
به یاد تشنگی ات انتحار می کردم

چو کودکی که به سوی پدر پناه برد
به دامن تو ز دوزخ فرار می کردم

به شوق دیدن ماه رخت به بستر مرگ
همیشه آرزوی احتضار می کردم

از آن تخلص خود را نهاده ام “میثم”
که وصف منقبت هشت و چار می کردم

****

شعرمناجات باامام حسین علیه السلام ـ علی انسانی

منِ در به در، چه دری زَنَم؛ زِ دَرَت اگر تو برانیَم
تو اگر به خانه نخوانیَم؛ چه ثمر ز مرثیه خوانیَم

مَنَمُ به گوشه مأمنت؛ من و توشه، خوشه زِ خرمنَت
چو غبارم و روی دامنت؛ تو نِشاندیَم، نَتِکانیَم!

به حضور و خلوتِ من، تویی؛ همه فخر و عزت من، تویی
چو ولیِّ نعمت من، تویی؛ پیِ این و آن، نَدَوانیَم

خجلم ز های بدون هو,چه نماز اگر نبود وضو
که نبرده ای زمن آبرو چه به پیری ام چه جوانیم

این شعر را از زبان این شاعر گرانقدر در محافل ادبی تا کنون به چند نمونه شنیده شده است که ابیات بالا
از یکی از مراسمات این شاعر گرانقدر تهیه شده است ولی تا کنون در هیچ کتابی به چاپ نرسیده است لذا به گفته خود شاعر احتمال تغییر در شعر وجود دارد

2 دیدگاه. ارسال دیدگاه جدید

  • سلام مدریت محترم این شعری که در بالای وبلاگ زدید آقا قرار حرم ……این سروده ی حسین. جهانسوز .واقعا این آقا باید جواب پس بده روز قیامت که چی با این کارا بزرگ میشه

     

    پاسخ
  • اشعار وارده اشعار نابی هست تشکر

    پاسخ

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.