شعرمناجات محرمی حضرت مهدی  عجل الله تعالی فرجه الشریف ـ مهدی نظری

آقا به ما هم سر بزن ما هم گدائیم
در این بیابان گم شدیم اصلاً کجائیم؟

نوری بده در این شب تار جهن
تا پا برهنه، سینه زن، پیشت بیائیم

در روضه ها گرچه به دنبال تو هستیم
اما پس از گریه فراموشت نمائیم

قطعاً اگر اینجا نمی آیی دلیلش
این است که ما مثل کاهی بی بهائیم

ما را به جرم عشقبازی دست بستند!
آقا خدایی جان تو ما بی حیائیم؟

اصلاً کنار تو نشستن کار ما نیست
اما به راه دوستانت خاک پائیم

فردا به روی سینه های ما نوشته:
ما سینه زن های عموجان شمائیم

آقا بگو تا زیر پای تو بیافتیم
با روسیاهی باز اما بی ریائیم

هرشب میان خواب و رؤیا با پَر دل
از زائران سرزمین کربلائیم

************************
شعرمناجات محرمی حضرت مهدی  عجل الله تعالی فرجه الشریف ـ علیرضالک

تو نیستی دردم به اینجاها رسیده
کارم به شاید باید و امّا رسیده

اشک یتیمم سوخته دامانش… انگار
تنگ غروب روز عاشورا رسیده

می ترسم از روزی که بر قبرم بخوانند
برخیز از جا و ببین آقا رسیده

نامه بر خوبی نشد گنجشک اشکم
پیغام هایم دست تو آیا رسیده؟

من ، مِنّ و مِن کردم برای خدمت امّا
تا اسم حاجت برده ام در جا رسیده

خورشید فصل پنجم دنیا کجایی؟
بی تو قسم اینجا فقط سرما رسیده

یکبار دیگر جمعه ی با تو نیامد
یکبار دیگر شنبه های ” نا رسیده “

********************
شعرمناجات محرمی حضرت مهدی  عجل الله تعالی فرجه الشریف ـ مجتبی حاذق

زمین و مردم درد آشنای پوسیده
رسوم مرده و این شیوه های پوسیده
وبال مردم بی دست و پای پوسیده
هزار و یک بت چوبی، خدای پوسیده

تبر فدای سرت چون خلیل گم گشته
میان آتش و گل جبرئیل گم گشته

فدای مرد غریبی که یار می خواهد
فقط دو دیده ی در انتظار می خواهد
دلم گرفته از این روزگار، می خواهد…
فقط ز دست تو یک یادگار می خواهد

کنار پنجره گاهی نشسته ام بی تو
و خیره مانده به راهی نشسته ام بی تو

بدون رؤیت رویت به دیده غم دارم
فقط تویی که در این زندگیم کم دارم
همیشه حسرت یک لحظه از حرم دارم
و از تو فاصله ای مثل یک قدم دارم

و گاه منتظرت مانده ام که برگردی
دعای ناحیه را خوانده ام که برگردی

به آن عبارت شیب الخضیب ای آقا!
قسم به ناله ی امن یجیب ای آقا!
و می وزد همه جا بوی سیب ای آقا!
بیا طبیب، بیا ای غریب، ای آقا!

بهار می وزد از سمت خانه ات هر شب
ببین گرفته دلم تا بهانه ات هر شب…

…رسیده باز به آخر تمام رویاها
کشیده کار مرا باز هم به این جاها
کشانده عشق تو خورشید را به بلواها
رسیده کار به تبخیر آب دریاها

همیشه منتظرت مانده ام، تو می آیی
دعای ناحیه را خوانده ام… تو می آیی

********************

شعرمناجات محرمی حضرت مهدی  عجل الله تعالی فرجه الشریف ـ حسن لطفی

برای شانۀ افتاده ام پری بدهید
دلِ شکستۀ ما را به دلبری بدهید

محبتی بکنید و مرا حرم ببرید
نشان راه به چشم کبوتری بدهید

کجاست خیمۀ سبزت؟ مسافرم برگرد
برای درکِ شما کاش باوری بدهید

شنیده ایم که شب پای روضه ها هستی
نشسته ایم بنالیم حنجری بدهید

چقدر مثل شما می شویم این شب ها
اگر به سینه زنت دیدۀ تری بدهید

برای شور گرفتن بهشت هم تنگ است
چه می شود که به ما جای بهتری بدهید

نمی رود به خدا جای دور جان شما
اگر برات حرم را به نوکری بدهید

خبر رسیده خرابه شکسته ای می گفت
چه می شود که به ما چند روسری بدهید

**********************

شعرمناجات محرمی حضرت مهدی  عجل الله تعالی فرجه الشریف ـ صابرخراسانی

ساحل چشم من از شوق به دریا زده است
چشم بسته به سرش، موج تماشا زده است
جمعه را سرمه کشیدیم، مگر برگردی
با همان سیصد و فرسنگ نفر برگردی
زندگی نیست، ممات است تو را کم دارد
دیدنت ارزش آواره شدن هم دارد
از دل تنگ من، آیا خبری هم داری؟
آشنا، پشت سرت مختصری هم داری؟
منتی بر سر ما هم بگذاری، بد نیست
آه، کم چشم به راهم بگذاری، بد نیست
نکند منتظر مردن مایی، آقا؟
منتظرهات بمیرند، میایی آقا؟
به نظر می رسد این فاصله ها کم شدنی ست
غیر ممکن تر از این خواسته ها هم شدنی ست
دارد از جاده صدای جرسی می آید
مژده ای دل که مسیحا نفسی می آید
منجی ما به خداوند قسم آمدنی ست
یوسف گم شده، ای اهل حرم ! آمدنی ست

*************************

شعرمناجات محرمی حضرت مهدی  عجل الله تعالی فرجه الشریف ـ حسن لطفی

با غمت می خرم آقا خوشی عالم را
و به عالم ندهم تا به ابد این غم را

چشم بر راه تو و روز نهم هم آمد
قسمتم کرد خدا سینه زدن با هم را

ریشه ی بیرقتان عزتمان بخشیده
از سرم باز مکن سایه ی این پرچم را

دم من هست حسن بازدمم هست حسین
تا نفس هست نگیر از نفسم این دم را

نمک روضه ما را خود زینب داده
شور ما زنده کند خیل بنی آدم را

علم رایت العباس بلندم کرده
مادرت داده به من این سند محکم را

مادرت جان مرا نذر عمو جانت کرد
حرمم بخش علاجی بکنی دردم را

*****************

شعرمناجات محرمی حضرت مهدی  عجل الله تعالی فرجه الشریف ـ رحمان نوازنی

آقا سلام ماه محرم شروع شد
بازاین چه شورش است و چه ماتم شروع شد

آقا سلام تحفه اشکی به من دهید
ماه گدایی من و چشمم شروع شد

یادم نرفته است نگاه شما به ما
از گریه های ماه محرم شروع شد

قد قامت الحسین که تشنه شهید شد
شد قامت العزا غم عالم شروع شد

ده روز اعتکاف دوچشمم برایتان
در روضه مثل مسجد اعظم شروع شد

هاجر به پای روضه اصغر نشسته است
تا این که جوشش زمزم شروع شد

آقا سلام نیت گریه نموده ام
شیرین ترین عبادت ما هم شروع شد

*******************

شعرمناجات محرمی حضرت مهدی  عجل الله تعالی فرجه الشریف ـ حسن لطفی

همیشه کوچه ما عطری از شما دارد
که آشنا به دلش میل آشنا دارد

بگو که جسم که را در بغل گرفتی که
دوباره روضه ما بوی بوریا دارد

هزار شکر که مژگان به ما حواله شده
غبار پای تو تأثیر کیمیا دارد

شبیه چشم شما سرخ میشود چشمش
کسی که چشم بر آن ریشه ی عبا دارد

علاج تشنگی ام را فرات هم نکند
تنور سینه من داغ کربلا دارد

به سینه میزنم و حلقه میزنم بر در
در این معامله یک دست هم صدا دارد

دلم هوای حرم کرده خوب میدانم
برات کرب و بلا را فقط رضا دارد

دوباره خرجی ما بی حساب زهرا داد
همیشه سفره ی گرمش هوای ما دارد

*****************

شعرمناجات محرمی حضرت مهدی  عجل الله تعالی فرجه الشریف ـ مهدی رحماندوست

حالا بیا که آمدنت آرزوی ماست
بغض هزار جمعه میان گلوی ماست

شرمنده ایم اینهمه یادت نبوده ایم
عکست غروب جمعه فقط روبه روی ماست

ما فکر می کنیم که او گم شده ولی
هر لحظه لحظه اوست که در جستجوی ماست

ماهِ مُحَرَمی که می  آید کنار تو
مُحرم شدن به کرب وبلا آرزوی ماست

ما گریه می کنیم که پاکیزه تر شویم
اشک است در نماز که آب وضوی ماست

یا صاحب الزمان به خدا ذکر ما تویی
وقتی که “یاحسین” همه یِ های و هوی ماست

هر شب کنار روضه ی تو مست می شویم
آب دو دیده یِ تو شراب سبوی ماست

ما سینه می زنیم که دل را تکان دهیم
نام تو در حسینیه ها گفتگوی ماست

سینه زدن برای علمدار واجب است
این دست و سینه روز جزا آبروی ماست

گفتی که زود میرسم آقا به سر زنان
هر جا به پا، عزای دو دست عموی ماست

“آقا دعای ما که به جایی نمی رسد”
زینب میان ندبه یِ ما روضه گوی ماست

***************

شعرمناجات محرمی حضرت مهدی  عجل الله تعالی فرجه الشریف ـ شاعرناشناس

در کار ِ عشق دوری و هجران به ما رسید
یوسف که رفت غُصّه ی کنعان به ما رسید

ما سال ها پای وصالت گریستیم
یعقوب وار دیده ی گریان به ما رسید

با زلفِ خویش زلفِ دلم را گِره بده
شاید هوای زلفِ پریشان به ما رسید

باید کویر میشدم و خشک میشدم
کردی دعا و این همه باران به ما رسید

یک لحظه چشم از دلِ بی تاب برندار
دور از تو غم، به سرعتِ طوفان به ما رسید

از ما همیشه دردسر ما به تو رسید
از تو همیشه رحمت و احسان به ما رسید

دل های ما کنار ِ شما آبرو گرفت
آقا  چقدر از کرَمَت نان به ما رسید

ما بابِ میل تو نشدیم عاقبت ولی
لطف تو هر دقیقه و هر آن به ما رسید

خوب است وقت روضه تو مارا خبر کنی
شاید نوای آن دلِ سوزان به ما رسید

یکبار هم از نیابت ما کربلا برو
توفیق هرچه هست ز جانان به ما رسید

کار ِ تو و دعایِ تو و رحمتِ تو بود
حبِّ رقیه ای شدن آسان به ما رسید

****************

شعرمناجات محرمی حضرت مهدی  عجل الله تعالی فرجه الشریف ـ حسن لطفی

برای شانه ی افتاده ام پری بدهید
دلِ شکسته ی ما را به دلبری بدهید

محبتی بکنید و مرا حرم ببرید
نشان راه به چشم ِ کبوتری بدهید

کجاست خیمه ی سبزت؟ مسافرم برگرد
برای درکِ شما کاش باوری بدهید

شنیده ایم که شب پای روضه ها هستی
نشسته ایم بنالیم حنجری بدهید

چقدر مثل شما میشویم این شبها
اگر به سینه زنت دیده ی تری بدهید

برای شور گرفتن بهشت هم تنگ است
چه میشود که به ما جای بهتری بدهید

نمیرود به خدا جای دور جانِ شما
اگر برات حرم را به نوکری بدهید

خبر رسیده خرابه شکسته ای میگفت:
چه میشود که به ما چند روسری بدهید

*******************

شعرمناجات محرمی حضرت مهدی  عجل الله تعالی فرجه الشریف ـ محمد رسولی

قسمت نشد که گاه به گاهی ببینمت
حتی به قدر ِ نیم نگاهی ببینمت

تکلیفِ بیقراری این دل چه میشود؟!!!
اصلاً شما اگر که نخواهی ببینمت…

ای کاش یک سه شنبه شبی قسمتم شود
در راهِ جمکران سر راهی ببینمت

یا که مُحَرَمی شود و بین کوچه‌ای
در حالِ کار ِ نصبِ سیاهی ببینمت

آقا خدا نیاوَرَد آن روز را که من
سرگرم میشوم به گناهی ببینمت

با این دلِ سیاه و تباهم چه دلخوشم
بر این خیالِ کهنه یِ واهی: ببینمت!

دارم یقین که روز ِ وصالِ تو میرسد
ذکر ِ لبم شده که الهی ببینمت

****************

شعرمناجات محرمی حضرت مهدی  عجل الله تعالی فرجه الشریف ـ شاعرناشناس

مُحَرَم آمد و این دل هنوز مَحرَم نیست
هنوز قلبِ من آماده یِ مُحَرَم نیست

همه ز سستی ِ این بی اراده میباشد
اگر که عهد من و آن نگار محکم نیست

همیشه دیر رسیدم به وعده گاه ، برفت
برای ِ اینکه هنوز این گدا منظم نیست

ز بی وفائی و ظلم و جفای ما باشد
اگر شرائط روز فرج فراهم نیست

به سود ماست نه سود نگار، این خدمت
و گرنه نوکر مخلص به درگهش کم نیست

به قطره قطره یِ اشکی که داده ممنونم
که بر طهارت این اشک، آبِ زمزم نیست

میان غفلتم اما به یادِ او هستم
هنوز جزگل نرگس کسی نگارم نیست

********************

شعرمناجات محرمی حضرت مهدی  عجل الله تعالی فرجه الشریف ـ شاعرناشناس

هر چند پای گریه سبکبارتر شدیم
از اشکهای چشم تو بیمارتر شدیم

هر چند زیر بیرقتان سینه می زنیم
هر چند یاد داغ علمدار ، تر شدیم

ما را ببخش ، پای شما کم گذاشتیم
امسال آمدیم و گنهکارتر شدیم

امسال هم که خرجی شبهای ما رسید
امسال هم دوباره بدهکارتر شدیم

الطاف بی دریغ تو ما را جریح کرد
تقصیر ما نبود طلبکارتر شدیم

دل نه ، میان سینه ی مان زینبه هست
معلوم شد چه شد که گرفتارتر شدیم

ما را گره زدند به غمهای عمه ات
امشب برای کیست عزادارتر شدیم

******************

شعرمناجات محرمی حضرت مهدی  عجل الله تعالی فرجه الشریف ـ شاعرناشناس

هزار شکر که از خونِ دل وضویی هست
لباس مشکی ما هست ، آبرویی هست

بیا حسین بگو تا که ما به سر بزنیم
میان شاه و گدا ، راه گفت و گویی هست

همیشه سنگ غمت را به سینه ام زده ام
خوشم برای شکستن ، مرا سبویی هست

دوباره چشم شما زخم می شود ، دیر است
مرا ببین ، که به چشمت هنوز سوئی هست

مرا برای محرم دوباره مُحْرِم کن
منای کرب بلا هست و آرزویی هست

مرا بکش به همان روضه های ناگفته
همیشه پیش شما روضه ی مگویی هست

گمان کنم نرسم تا به شام عاشورا
فقط برای همین چند شب گلویی هست

******************

شعرمناجات محرمی حضرت مهدی  عجل الله تعالی فرجه الشریف ـ شاعرناشناس

با نور خور سرشت مرا ناب ناب کن
من را برای نوکری ات انتخاب کن

هر چند بد حساب شدم ، بی وفا شدم
اما مرا ز گریه کنانت حساب کن

من را به حق مادرت ارباب رد مکن
امشب بیا به خاطر زهرا ثواب کن

اول به دست خالی من یک نگاه ، بعد
درمانده را اگر دلت آمد جواب کن

در فتنه خیز غفلت و آفات و ابتلاء
قلبم ز دست می رود آخر ، شتاب کن

یک گوشه از تجلی خود را نشان بده
یک شب برای عاشق خود فتح باب کن

در آتش فراق حریم الهی ات
این قلب بی‌شکیب مرا کم عذاب کن

من را ببر به جنه الاحرار کربلا
با مسلم و حبیب و وهب هم رکاب کن

ما تشنه ی بصیرت عباس گونه ایم
در قلب های سینه زنان انقلاب کن

شیب الخضیب فاطمه ، من کشته ی توام
این چهره را ز خون گلویم خضاب کن

*******************

شعرمناجات محرمی حضرت مهدی  عجل الله تعالی فرجه الشریف ـ یوسف رحیمی

شبهای بی قراریِ چشمم سحر نشد
دلواپسی و غربت و اندوه سر نشد
آهم کشید شعله ولی بال و پر نشد
اصلاً کسی ز حال دلم با خبر نشد

فرموده ای که شرط وصالت صبوری است
وقتی زمان زمانه‌ی هجران و دوری است

ای طلعه الرشیده‌ی من أیها العزیز
ای غره الحمیده‌ی من أیها العزیز
ای نور هر دو دیده‌ی من أیها العزیز
خورشید من سپیده‌ی من أیها العزیز

این جمعه هم غروب شد اما نیامدی
ای آخرین سلاله‌ی زهرا نیامدی

وقتی که هست چشم تر تو مطاف اشک
گم می شود دوباره دلم در طواف اشک
چشمان بی قرار من و اعتکاف اشک
آقا بخر مرا به همین دو کلاف اشک

این اشک ها شده همه‌ی آبروی من
چشمی گشا به روی من ای آرزوی من

آمد محرم و غم عظمای کربلا
خون می تراود از دل صحرای کربلا
چشمان توست مصحف غم های کربلا
داری به دوش پرچم آقای کربلا

هر صبح و شام غرق عزا گریه می‌کنی
با روضه های کرب و بلا گریه می‌کنی

در حیرتم که با دلت این غم چه می‌کند
شب های داغ و شیون و ماتم چه می‌کند
با چشمهات اشک دمادم چه می‌کند
زخمی ترین غروب محرم چه می‌کند

امشب بیا که روضه بخوانی برایمان
صاحب عزای خون خدا صاحب الزمان

امشب بیا و با دل خونین جگر بخوان
از ماه خون گرفته و شق القمر بخوان
از شام بی کسی و شب بی سحر بخوان
از روضه های عمه تان بیشتر بخوان

وقتی که چشمهای تو از غم لبالب است
آئینه‌ی غریبی و غمهای زینب است

این خاک غرق ندبه و آه است العجل
هر صبح جمعه چشم به راه است العجل
آل عبا بدون پناه است العجل
بر روی نیزه ها سر ماه است العجل

یا این دل شکسته‌ی ما را صبور کن
یا لا اقل به خاطر زینب ظهور کن

***************

شعرمناجات محرمی حضرت مهدی  عجل الله تعالی فرجه الشریف ـ شاعرناشناس

از بس حجاب هاست به چشمان تار ما
ما بی خبر که یار نشسته کنار ما

غیر از مزاحمت که برایش نداشتیم
او می کشد ز مرحمت خویش، بار ما

گیرم نشد به کرب و بلا دفنمان کنند
خوب است در حسینیه باشد مزار ما

بیرون شود بدون شک از جنه الحسین
گر گندم گناه برد اعتبار ما

هر ماه بر اسیر غمت چون محرم است
شد وقف روضه های تو لیل و نهار ما

روزی که هست لحظه ” أین المفر ” ، حسین
آغوش وا کند به زمان فرار ما

ما قرص نان ز گندم شهر تو می خوریم
چرخد ز آسیاب شما روزگار ما

از آن زمان که خون تو شد خرج ملک ری
شد خانه ی عزات دل بی قرار ما

****************

شعرمناجات محرمی حضرت مهدی  عجل الله تعالی فرجه الشریف ـ محمد سهرابی

خاصیت نگاه تو ما را خراب کرد
این آفتاب، غوره یِ ما را شراب کرد

آدم که گریه را پدرانه به ارث داد
یادش به خیر باد که کار ِصواب کرد

اندازه یِ حساب شده باده می خورد
هر کس که رفت و آمد خود را حساب کرد

ترسیدم اینکه یار جوابم کند ولی
دیدم کریم بود و مرا مستجاب کرد

روی سپید اوست چراغ هدایتی
پیری که عشقبازی خود در شباب کرد

دیگر دلی نمانده که دلبر بخوانمت
هجرانِ روی تو دل ما را مذاب کرد

گریه امان دیدن روی تو را نداد
این آب را جمال تو بر خود حجاب کرد

جاری کن از دو دیده فراتی که غیر از این
باید طهارتی ز رخ آفتاب کرد

پاسخ بده به جای من از لابلای خلق
وقتی خدا به روز جزایم خطاب کرد

تا من،منم،ضمیر تو پیدا نمی شود
باید برای دیدن تو انقلاب کرد

***************

شعرمناجات محرمی حضرت مهدی  عجل الله تعالی فرجه الشریف ـ شاعرناشناس

از غم ِ هجر دلم شوق گریبان دارد
دل هجران زده آیا سر و سامان دارد؟

نه فقط در غم ِ دلبر دلِ من میسوزد
هرطرف مینگرم عاشق حیران دارد

چند سال است که من منتظرم برگردی
ای مسافر! سفر هجر تو پایان دارد؟!

گر که یوسف نکند میل به دیدار وطن
دلِ یعقوب به برگشتنش ایمان دارد

کرم توست که ما را بخری ورنه گدا
چه متاعی جهت عرضه به سلطان دارد

هرچه گفتیم ، کمی از غمتان هم نشده
کربلایت چقدر رنج فراوان دارد

شب و روز تو شده گریه به غمهایِ حسین
چشمهایت خبر از سینه ی سوزان دارد

عالم از گفتن یک نام دگرگون شده است
چه سروشی است که این ذکر حسین جان دارد

***************

شعرمناجات محرمی حضرت مهدی  عجل الله تعالی فرجه الشریف ـ شاعرناشناس

طوری نگاهِ لطفِ تو تحویلمان گرفت
اصلاً نشان نداد ، دل آزار تر شدم

بیش از همیشه باز تو ستّار تر شدی
من هرچقدر هم که گنهکار تر شدم

من که لیاقت کرمت را نداشتم
جایِ خجالت از تو طلبکار تر شدم

شرمنده ام که وصله ی ناجور بوده ام
شرمنده ام که از همه سربار تر شدم

یک بار هم بیا پدرانه مرا بزن
شاید به یک اشاره ات هوشیار تر شدم

بار مرا دوباره به مقصد رساندی و
آقای من دوباره بدهکار تر شدم

باید برای واسطه آید امام رضا
شاید که از صفای تو  سرشار تر شدم

*****************

شعرمناجات محرمی حضرت مهدی  عجل الله تعالی فرجه الشریف ـ جواد پرچمی

خدا کند به سر این انتظارها برسد
زمانِ مرگ خزانِ بهارها برسد

نشد اگر برسم من به پای بوسی ِتو
خدا کند که از آن سو غبارها برسد

خدا کند خبر همسفر نداشتن تو
به گوش پر ز هیاهوی یارها برسد

توجهی نظری گوشه چشمی ای آقا
یکی به دادِ دلِ بی قرارها برسد

به سوی منزل و مقصد بدون یاری تو
گمان نمی کنم آخر که بارها برسد

بمان که شاید اُویسی که وقت کم دارد
برای دیدنت از این دیارها برسد

غروبِ جمعه تو را خوانده ایم و فردا صبح
دوباره هر که رَوَد تا به کارها برسد

سحر ندارم و باید دعا کنی که دلم
به میهمانی شب زنده دارها برسد

گناه کاریِ من را ببخش جانِ حسین
همیشه رحمتِ شه بر ندارها برسد

دلم عجیب دوباره محرمی شده است
خدا کند که سبو بر خمارها برسد

اگر که عمر وفایم نکرد پایِ تو کاش
شبی چو رهگذری بر مزارها برسد

***************

شعرمناجات محرمی حضرت مهدی  عجل الله تعالی فرجه الشریف ـ محمد علی رحیمی

دل بی قرار نیست ادا در می آوریم
چشم انتظار نیست ادا در می آوریم

عمریست در تلاطم دنیا و لذّت است
وقف نگار نیست ادا در می آوریم

مرغی که هر زمان سر یک بام می پرد
دنبال یار نیست ادا در می آوریم

قلبی که دل به صحبت سر ما سپرده است
فکر بهار نیست ادا در می آوریم

اصلاً دلی که مست ریا و ربا شود
گوشش به کار نیست ادا در می آوریم

بر لب دعای ندبه و دل غرق شهوت است
این انتظار نیست ادا در می آوریم

آقا محبّ واقعی ات در میان ما
یک از هزار نیست ادا در می آوریم

**************

شعرمناجات محرمی حضرت مهدی  عجل الله تعالی فرجه الشریف ـ علی اکبر لطیفیان

تو میشوی مسیح که بیمار نیستم
دیگر از این به بعد گرفتار نیستم

از نان دست رنج خودم لقمه می خورم
شغلم”گدایی”است نه بیکار نیستم

با هر گداکریم شدن ،عادت شماست
ورنه من از شما که طلبکار نیستم

هست من از گدا شدنم آب می خورد
وقتی فقیر نیستم انگار نیستم

دیدی اگر کبوتر دیوار تو شدم
بالم شکسته بود نه سربار نیستم!

از این به بعد قول بده عاشقم کنی
با من که باشد عشق نگهدار نیستم

حالا اگر کلاف بدست آمدم فقط
بازار گرمی است خریدار نیستم

از چه جواب نامه ی ما را نمی دهی
چندین شب است!! از تو خبر دار نیستم

گاهی برای آمدنت گریه می کنم
آنقدر هم به جان تو بی عار نیستم

*****************

شعرمناجات محرمی حضرت مهدی  عجل الله تعالی فرجه الشریف ـ محمد حسن بیات لو

از جمعه های بی تو چه دلگیر میشوم
جانِ خودم ز جانِ خودم سیر میشوم

با هر نفس که میکشم اقرار میکنم
از این نبودنت به خدا پیر میشوم

گر با دلِ خراب رسیدم به محضرت
چون که فقط به دست تو تعمیر میشوم

از اینکه انتظار تورا میکشم ببین
از مردمان شهر چه تحقیر میشوم

فکر ندیدنِ تو رهایم نمیکند
پس حق بده این همه درگیر میشوم

تنها نَه جمعه ها که تمامی ِ طولِ سال
از روزهای بی تو چه دلگیر میشوم

********************

شعرمناجات محرمی حضرت مهدی  عجل الله تعالی فرجه الشریف ـ رضا رسول زاده

این جمعه هم گذشت اما بدون تو
سخت است زندگی بر ما بدون تو

شد عادت همه کابوس جمعه شب
آغاز گشتن فردا بدون تو

باشی اگر شما خوش رنگ می شود
حالا که تیره است دنیا بدون تو

عالم برای ما گیرم که شد بهشت
مثل جهنم است هر جا بدون تو

آمد محرم و این روضه ها به ما
مزه نمی دهند آقا بدون تو

بی همسفر ، سفر ؟ اصلا نمی شود
کرب و بلا رویم ؟ تنها…؟ بدون تو…؟

******************

شعرمناجات محرمی حضرت مهدی  عجل الله تعالی فرجه الشریف ـ محمد فردوسی

این روزها که زمزمه ی یار می کنم
خیلی هوای دیدن دلدار می کنم

در ماه مغفرت نشد آقا ببینمت
بر بی لیاقتی خود اقرار می کنم

یک بار هم نشد بنشینم کنار تو
از بس که بر معاصی ام اصرار می کنم

این نفس سر کش از چه رهایم نمی کند؟!
این چه گناهی است که تکرار می کنم؟!

بار خطا کمیت مرا لنگ می کند
طیّ طریق را ز چه دشوار می کنم؟!

این «تحبس الدّعا» شدنم بی سبب که نیست
از بس که رو به سفره ی اغیار می کنم

گفتم به خود که حداقل ای کریم شهر
یک شب کنار سفره ات افطار می کنم …

فهمیده ای به درد تو آقا نمی خورم
زیرا خلاف امر تو رفتار می کنم

من نوکر تو هستم و محتاج لطف تو
خود را به تو همیشه بدهکار می کنم

دل را که حجم معصیت آن را گرفته است
با اشک های روضه سبک بار می کنم

خون جگر ز دیده سرازیر می شود
وقتی که یاد کوچه و دیوار می کنم

سیلی ز روی پوشیه دردش چگونه است؟!
این درد را به جان خود اظهار می کنم

********************

شعرمناجات محرمی حضرت مهدی  عجل الله تعالی فرجه الشریف ـ شاعرناشناس

آقا سبب ساز گدایی احتیاج است
پس دست خالی را عطایی احتیاج است

داد و هوارم از روی بی هم نوایی است
این بینوا را هم نوایی احتیاج است

وقتی برایم توبه ها سودی ندارد
یک توبه از جنس خدایی احتیاج است

دستم تهی بارم زیاد و فرصتم کم
آقا دعایم کن دعایی احتیاج است

یا جابر العظم الکثیر ، این پر شکسته ست
این زخمها را یک شفایی احتیاج است

ماهِ خدا هم رفت و  من سودی نبردم
یا ربنا یا ربنایی احتیاج است

باید که بر حال خودم قدری بگریم
اما برای گریه جایی احتیاج است

من پیرو ِدستور فَبکِل لِلحسینم
آقا برات کربلایی احتیاج است

*******************

شعرمناجات محرمی حضرت مهدی  عجل الله تعالی فرجه الشریف ـ علی صالحی

فکری به حال این دل بی‌ اختیار کن
آهوی بی پناه و رها را شکار کن

یوسف شدی و خلق زلیخای تو شدند
کمتر ز چشم دلشدگانت فرار کن

اطراف، پُر شده ز طرفدارهای تو
یک گوشه چشم نیز به گوشه کنار کن

دل دادنم ز عاقبت یک نگاه توست
این لطف را همیشگی و پایدار کن

روز ظهور اگر بدنم زیر خاک بود
یک فاتحه بیا سر قبرم نثار کن

تو مثل نوح از بغلم ساده رد نشو
با زور هم شده پسرت را سوار کن

یک نیمه شب اگر به مناجات می روی
مارا ببر کنار خودت همجوار کن

******************

شعرمناجات محرمی حضرت مهدی  عجل الله تعالی فرجه الشریف ـ سعید حدادیان

ناخواسته به روی سیاهم نگاه کن
یک بار هم به خاطر من اشتباه کن

جانا! مگر شکستن دلها گناه نیست
قربان دل شکستن تو ، پس گناه کن

با یک نگاه می کُشی و زنده میکنی
مابین مرگ و زندگی ام ، یک نگاه کن

حتی دروغکی شده از عاشقی بگو
امشب مرا برای همیشه سیاه کن

کُشتی مرا، ولی مرو از پیش کشته ات
تابوت بی قرار مرا سر به راه کن

*****************

شعرمناجات محرمی حضرت مهدی  عجل الله تعالی فرجه الشریف ـ علی اکبر لطیفیان

نوشته اند دلم را برای خون جگری
بدون گریه زمانه نمی شود سپری

نیازمند تکامل به گریه محتاج است
درخت آب ندیده نمی دهد ثمری

دو فیض، توشۀ راه سلوک عشاق است
توسل سحری و عنایت سحری

هزار نافله خواندن چه فایده دارد
اگر نداشته باشد به عاشقان نظری

به هر دری که زدم باز پشت در ماندم
بس است در زدن من، بس است در به دری

برای بنده خریدن بیا سر بازار
چه خوب می شود این مرتبه مرا بخری

بدون تو چه بلاها که بر سرم آمد
چه حاجت است به گفتن، خودت که با خبری

همیشه خیر قنوت تو می رسد به همه
اگر چه نام مرا در نوافلت نبری

خودت برای ظهورت دعا کن و برگرد
دعای من به خودم هم نمی کند اثری

یگانه منتقم خون کربلا برگرد
قسم به عمه مظلومه ات بیا برگرد

*******************

شعرمناجات محرمی حضرت مهدی  عجل الله تعالی فرجه الشریف ـ شاعرناشناس

شبی دم سحری در دعایتان آقا
کنید اندکی یاد گدایتان آقا
مرا به نیمه ی شب ها برای نافله ها
صدا کنید… فدای صدایتان آقا
شکسته بال ترینم ولی مرا ز کرم
پرم دهید میان هوایتان آقا
دلم گرفته خدا خیرتان دهد یکبار
دهید اجازه بیفتم به پایتان آقا
به روی پنجه قد افراشتم به جلب نظر
سوا کنید که باشم برایتان آقا
ره ثواب بجوی زلف بخت مرا
گره زنید به شال عبایتان آقا
حدید زنگی قلب مرا جلا دهید
مریض عشقم و لنگ دوایتان آقا
شرر به سینه زده غصه ی مدینه تان
نمک به زخم زده کربلایتان آقا
برات کرب و بلا رفتن مرا بدهید
شبی دم سحری در دعایتان آقا

*******************

شعرمناجات محرمی حضرت مهدی  عجل الله تعالی فرجه الشریف ـ علیرضاخاکساری

بی فایده ست روضه و ماتم بدون تو
بی فایده ست اشک دمادم بدون تو
ای منتقم…. جان عمو جان تان بیا
بی فایده ست ماه محرم بدون تو
چنگی به دل نمیزند آقای غصه دار
بیرق-علم – سیاهی و پرچم بدون تو
در حیرتم چگونه حسین زمانه ام
روی کتیبه سر بگذارم بدون تو
ماه محرم آمده است محتشم بخوان
“باز این چه شورش است…”درعالم بدون تو
مزه نمی دهد که دو ماه عزا شوم
سینه زن حسینیه ی غم بدون تو
دارم زفرط غصه وغم آب میشوم
درپای روضه های “مقرم ” بدون تو

*****************

شعرمناجات محرمی حضرت مهدی  عجل الله تعالی فرجه الشریف ـ علی اکبرلطیفیان

هزار شکر که از خون دل وضویی هست
لباس مشکی ما هست آبرویی هست
بیا حسین بگو تا که ما به سر بزنیم
میان شاه و گدا، راه گفت و گویی هست
همیشه سنگ غمت را به سینه ام زده ام
خوشم برای شکستن، مرا سبویی هست
دوباره چشم شما زخم می شود، دیر است
مرا ببین، که به چشمت هنوز سوئی هست
مرا برای مُحرّم دوباره محرم کن
منای کرب بلا هست و آرزویی هست
مرا بکِش به همان روضه های ناگفته
همیشه پیش شما روضه ی مگویی هست
گمان کنم نرسم تا به شام عاشورا
فقط برای همین چند شب گلویی هست

*****************
شعرمناجات محرمی حضرت مهدی  عجل الله تعالی فرجه الشریف ـ رضارسول زاده

این من و هجر تو و حال به هم ریخته ام
رحم کن بر من و احوال به هم ریخته ام
منم آن عاشق جامانده ی روز عرفه
سر به زیرم سر اعمال به هم ریخته ام
آرزو داشتم امسال بیایم عرفات
گریه دار از غم هر سال به هم ریخته ام
هر دل آشفته پی هم نفسی می گردد
چند وقتی است به دنبال به هم ریخته ام
به گمانم که قرار است نبینم رویت
با غمت خورده رقم فال به هم ریخته ام
درد، بالاتر از این نیست برایم انگار
دوری از توست در اقبال به هم ریخته ام
خوش به حال شهدایی که سبکبال شدند
به پریدن نرسد بال به هم ریخته ام
همه دلشوره ی من ماه محرم باشد
مادرت با خبر از حال به هم ریخته ام
به تو و گریه هنگام غروبت سوگند
فکر جدّ تو و گودال به هم ریخته ام
چه کنم دست خودم نیست دلم بی تاب است
وقت آوارگی قافله ی ارباب است

*********************

شعرمناجات محرمی حضرت مهدی  عجل الله تعالی فرجه الشریف ـ علی صالحی

فکری به حال این دل بی‌ اختیار کن
آهوی بی پناه و رها را شکار کن
یوسف شدی و خلق زلیخای تو شدند
کمتر ز چشم دلشدگانت فرار کن
اطراف، پُر شده ز طرفدارهای تو
یک گوشه چشم نیز به گوشه کنار کن
دل دادنم ز عاقبت یک نگاه توست
این لطف را همیشگی و پایدار کن
روز ظهور اگر بدنم زیر خاک بود
یک فاتحه بیا سر قبرم نثار کن
تو مثل نوح از بغلم ساده رد نشو
با زور هم شده پسرت را سوار کن
یک نیمه شب اگر به مناجات می روی
ما را ببر کنار خودت همجوار کن

*******************

شعرمناجات محرمی حضرت مهدی  عجل الله تعالی فرجه الشریف ـ علی عباسی

تفسیر عشق، درس الفبای کربلاست
لب تشنه، خضر در پی صحرای کربلاست

باز این چه شورش است که درخلق عالم است
نیل فرات تشنه موسای کربلاست

عیسی به عرش رفت ولی روضه خواند و گفت
عریان به روی خاک، مسیحای کربلاست

باید علی شود زکریای کربلا
وقتی که روی نی سر یحیای کربلاست

مجنون کجاست تا که ببیند چه چشم ها
دنبال ردّ محمل لیلای کربلاست

بعد از گذشت این همه سال از شهادتش
خلقت هنوز مات معمّای کربلاست

ای با خبر ز سرّ معما ،شما بگو
ای روضه خوانِ ناحیه ،آقا ،شما بگو

آهی بکش، به باد بده دودمان ما
شعری بخوان که شعله بیفتد به جان ما

صمصام انتقام خدا صبرمان دهد
یک شب اگر شما بشوی روضه خوان ما

تاریخ را ورق بزن، از کربلا بگو
برگرد چارده سده پیش از زمان ما

این خون نوشته ای که تو خواندیش «ناحیه»
این بی کسی که باد فدایش کسان ما

این روضه های باز که با السلام هاش
لکنت گرفته است سراپا زبان ما

شأن نزول کیست که خون گریه می کنی؟
ای کاش کارد بگذرد از استخوان ما

ارباب مقتل، عازم آن سوی نیزه هاست
ای وای بر دلم… سندش روی نیزه هاست

آقا نوشته اند که جدت کفن نداشت
گیرم کفن نبود، چرا پیرهن نداشت!

از پایکوب اسب سواران شنیده ام
بردند روی نیزه، سری را که تن نداشت

پیچیده بود در خودش از آتش عطش
داغی که داشت در جگر خود، حسن نداشت

انگشتری که با خودش آورده بود کو؟
ای کاش هیچ وقت عقیق یمن نداشت

چشمی به چشم قاتل و چشمی به خیمه ها
همراه کاروان خود، ای کاش زن نداشت

حق با شماست، شام و سحر گریه می کنید
جای سرشک خون جگر، گریه می کنید…

*******************

شعرمناجات محرمی حضرت مهدی  عجل الله تعالی فرجه الشریف ـ حسن لطفی

همیشه کوچه ما عطری از شما دارد
که آشنا به دلش میل آشنا دارد

بگو که جسم که را در بغل گرفتی که
دوباره روضه ما بوی بوریا دارد

هزار شکر که مژگان به ما حواله شده
غبار پای تو تأثیر کیمیا دارد

شبیه چشم شما سرخ میشود چشمش
کسی که چشم بر آن ریشه ی عبا دارد

علاج تشنگی ام را فرات هم نکند
تنور سینه من داغ کربلا دارد

به سینه میزنم و حلقه میزنم بر در
در این معامله یک دست هم صدا دارد

دلم هوای حرم کرده خوب میدانم
برات کرب و بلا را فقط رضا دارد

دوباره خرجی ما بی حساب زهرا داد
همیشه سفره ی گرمش هوای ما دارد

********************

شعرمناجات محرمی حضرت مهدی  عجل الله تعالی فرجه الشریف ـ شاعرناشناس

دم میدهی به سینه که طوفانی ام کنی
تا زائر شکسته ی بارانی ام کنی

ده شب گذشت خوب نمک گیرتان شدم
میخواستی که تشنه ی مهمانی ام کنی

حالا که تشنه ات شدم آبی بریز تا
با روضه های فاطمه قربانی ام کنی

من را ببر به روضه ی یابن الشبیب ها
تا میهمان شاه خراسانی ام کنی

با ناله های عمه تان زار میزنم
آتش بزن که شام غریبانی ام کنی

*****************

شعرمناجات محرمی حضرت مهدی  عجل الله تعالی فرجه الشریف ـ محمدفردوسی

شب های درد بی کسی ام را سحر کنم
وقتی به آن جمال جمیلت نظر کنم

ماه صفر رسیده و آقا نیامدی
این ماه را چگونه بدون تو سر کنم

دارم ز داغ دوری تو پیر می شوم
وقتش شده به سوی تو آقا سفر کنم

قربان شال مشکی ات ای صاحب عزا
از این همه مصیبت تو دیده ،تر کنم

کی می شود که ای همه ی آرزوی من
با دست تو لباس عزا را به بر کنم؟

هر روضه ای که می شنوم آه می کشم
بی تو میان روضه چه خاکی به سر کنم؟

از بس که از نگاه تو خونابه می چکد
من هم روان ز دیده ام اشک جگر کنم

این اشک ها به زخم تو مرهم نمی شود
باید که فکر داروی زخم دگر کنم

آقا اجازه هست کمی روضه خوان شوم
یعنی که ناله های تو را بیشتر کنم …؟

بزم شراب رفتن زینب روا نبود
از داغ عمّه ی تو رخم پر اثر کنم

*****************

شعرمناجات محرمی حضرت مهدی  عجل الله تعالی فرجه الشریف ـ شاعرناشناس

ای داغدار اصلی این روضه ها بیا
صاحب عزای ماتم کرب و بلا بیا

تنها امید خلق جهان یابن فاطمه
ای منتهای آرزوی اولیاء بیا

بالا گرفته ایم برایت دو دست را
ای مرد مستجاب قنوت و دعا بیا

فهمیده ایم با همه دنیا غریبه ای
دیگر به جان مادرت ای آشنا بیا

از هیچکس به جز تو نداریم انتظار
بر دستهای توست فقط چشم ما بیا

هفته به هفته می گذرد با خیال تو
پس لا اقل به حرمت خون خدا بیا

بیش از هزار سال تو خون گریه کرده ای
ای خون جگر ز قامت زینب بیا

عرض ارادت کم ما را قبول کن
امسال هم محرم ما را قبول کن

************************

شعرمناجات محرمی حضرت مهدی  عجل الله تعالی فرجه الشریف ـ محسن حنیفی

درمانده ام به پای شکسته توان ببخش
وقت دعاشده ؛ به من از نو زبان ببخش

لالم ،صدای من به تو گویا نمی رسد
غیر از تو را صدا زده ام،… مهربان ببخش

فطرس برای خیمه سبزت شفابده
بر بال زخم خورده من آسمان ببخش

سفیانی ام ،مرا تو ، حسین بن روح کن
این مرده را به یک نفس خویش، جان ببخش

حال و هوای مسجد سهله سرم زده
بر من دعای ندبه در آن آستان ببخش

أین الحسین…سینه من غرق آه شد
شد صحبت از یزید و لب و خیزران ببخش

*********************

شعرمناجات محرمی حضرت مهدی  عجل الله تعالی فرجه الشریف ـ جوادقدوسی

آقادلم تنگ است وحیرانم ، نظرکن
یک شب بیا برآتش جانم ،نظرکن

دستم به سوی آسمان تاکه بیایی
مولا،خدایی سوی دستانم نظرکن

چشمم بیاد مادرت تر شد کجایی
بر حلقه اشک دو چشمانم نظر کن

من زائر چشم غریب عمه جانت
تا روز محشر روضه می خوانم نظر کن

در بین روضه ناله جانم حسین جان
من از غم جدت پریشانم نظر کن

بیماری چشمم علاجش دیدن توست
مولا بیا و بهر درمانم نظر کن

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.