شعرولادت حضرت مهدی

شعرولادت حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف – قاسم نعمتی

دمی که سیر وجودم الی السما می شد
تمام صفحه ی شعرم پر از خدا می شد
گمان کنم خبر از یار می رسد امشب
که باب فیض الهی به سینه وا می شد
به زخم کهنه ی چشم انتظارها دیگر
نگاه مرحمت دلبری دوا می شد
چه جلوه ای شده بر ظرف کوچک قلبم
که بند بند وجودم ز هم جدا می شد
کنار سفره ی زیباترین مسافر عرش
دلم ز پنجه ی تنگ قفس رها می شد
به هر نسیم که در زلف یار می پیچد
به هر کرشمه گره ها زکار وا می شد
در این زمانه که مردم همه غریبه شدند
در این سکوت کسی با من آشنا می شد

چه بیقرار دلم میل سامرا کرده
خدا به حضرت نرگس پسر عطا کرده

حریم کوچک سرداب، عرش اعلا شد
نگار آمد و لبخندها شکوفا شد
سلام من به کسی که ز کاخ رم آمد
به ریسمان محبت اسیر آقا شد
خدا چه بخت بلندی به او عطا فرمود
ز راه دور رسید و عروس زهرا شد
عروس خانه غریب و امام خانه غریب
چقدر شادی این خانواده زیبا شد
نشسته یک پدری کنار گهواره
ترنم لب او نغمه های لالا شد
شهادتین به لب های او چه دیدن داشت
در ابتدا جلواتش شبیه عیسی شد
همه ذخیره ی حق در میان گهواره است
عصا بدست نگهبان خانه موسی شد
صدا صدای رسول خداست می آید
طنین یارب او مثل پور لیلا شد

ستاره ی سحر خانواده سر زده است
خلاصه ی همه ی اهل بیت آمده است

دل شکسته بداند قرار یعنی چه ؟
خبر نیامدن از تکسوار یعنی چه ؟
نگاه حضرت یعقوب می کند تفسیر
تمام عمر غم انتظار یعنی چه ؟
بدست باد سحر بوی پیرهن آید
نسیم صبح بداند بهار یعنی چه ؟
فقط ز خون شهیدان به جلوه می آید
به تیری از مژه طعم شکار یعنی چه ؟
ندیده عاشق رویت شدم که فاش کنم
اسیری دل و گیسوی یار یعنی چه ؟
کسی که طعم وصالت چشیده می داند
نگاه مرحمت سفره دار یعنی چه ؟
بگفت سید بحرالعلوم کی دانید
بغل گرفتن قد نگار یعنی چه

دگر برای وصالت بهانه میگیرم
اگر که دیر بیایی زغصه میمیرم

ز درد دوریت ای دوست شکوه ها دارم
خوشم اگرچه غریبم ولی تو را دارم
تمام سوز دل من ز ناله های شماست
ز درد هجر تو سوزی در این صدا دارم
گدایی در این خانه آرزوی من است
ز نام توست اگر زره ای بها دارم
الا امیر سحر ای مسافر زهرا
امید وصل تو را بین هر دعا دارم
بیا و نامه ی اعمال من مرور نکن
که بر جبین عرق شرم از شما دارم
به کام خویش چشیدم غم جدایی را
امید رحمتی از یار آشنا دارم
بیا میان قنوتت مرا ز یاد مبر
که احتیاج شدیدی بر این دعا دارم
به آه نیمه شب تو قسم عنایت توست
اگر زبان مناجات با خدا دارم
قرار ما همه تنگ غروب صحن حسین
هوای بوسه ای از خاک کربلا دارم

چه می شود به نگاهی دلم تکان بدهی
چه می شود شب نیمه رخی نشان بدهی

رسیدی و دل ما غرق نور کردی تو
کلیم گشتی و جلوه به طور کردی تو
قسم به خون روی دستمال اشک تو
برای روضه دلم را جسور کردی تو
شبانه روز شده اشک تو شبیه خون
ز بس مصیبت کوچه مرور کردی تو
همان زمان که لگد خورد مادرت زهرا
ز کو چه های مدینه عبور کردی تو
در آن دمی که به هم خورد گیسوان حسین
دل شکسته مادر صبور کردی تو
لبان تشنه ی زینب به خون حنجر خورد
زمان بوسه کنارش ظهور کردی تو
پی سری که بهم ریخته است ترکیب اش
لسان عمه ی خود را شکور کردی تو
میان کوفه شبی کنج خانه ی خولی
چه گریه ها که کنار تنور کردی تو

تمام حاجتم این است با دلی پر درد
ترا به حق اسیری عمه ات برگرد

شعرولادت حضرت مهدی

 

شعرولادت حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف – محمودژولیده

ای لسانت لسان پیغمبر وی بیانت بیان پیغمبر
ای زمانت شبیه رستاخیز در دهانت زبان پیغمبر
ای فدای صدای تکبیرت وی به گوشت اذان پیغمبر
هست ازپای تا سرت ای سرو با تو سرو روان پیغمبر
ناز را، خال آل هاشم را داری ارث از نشان پیغمبر
گیسویت ریخته به شانه ی توست زلفی از گیسوان پیغمبر
ای خدا گونه، گونه گندمگون گونه گونه نشان پیغمبر
ای خوشا لب به خطبه بگشایی سوره ی ترجمان پیغمبر
نفس تو، نفس حیدر کرار جان تو هست جان پیغمبر
رزم تو رزم بی امان علی است ای توانت توان پیغمبر
دولت توست دولت زهرا ای امید نهان پیغمبر
ای امام محمّدی سیما ای نهان و عیان پیغمبر
ای میان سپاه خود پنهان یوسف خاندان پیغمبر
قرن ها عمربی خزان داری ای همیشه جوان پیغمبر
ابر تیره ز آفتاب بگیر
زلف پیچیده را نقاب بگیر
همه حلّال مشکلاتی تو به خدا کشتی نجاتی تو
قرّه العین آل زهرایی چشم را چشمۀ حیاتی تو
شب میلاد تو شب رحمت پس حسین دگر به ذاتی تو
عیدی تو برات آزادی است خلق را برگه ی براتی تو
ای بنازم شهادتین تو را هم حیاتیّ و هم مماتی تو
این تو هستی هُداه مهدیین بحر مستضعفین حُماتی تو
روی کتفت نوشته جاء الحق زهق الباطلی، نشاطی تو
هر امامی به یک صفت معروف صاحب اعظم صفاتی تو
نه امام زمینیان تنها که ولیّ همه کُراتی تو
زمزم از روی تو کند فَوران جاری نیل تا فراتی تو
مدعی را چه رؤیت رویت؟ منکر این مکاشفاتی تو
مهدویت که نیست بازیچه! کِی طرفدار سیئاتی تو
انحرافات، انتظار تو نیست دشمن این مزخرفاتی تو
امر، امرِ تو، حکم، حکمِ شماست به خدا قاضی القضاتی تو
همه ی خلق پای بست شما
دست رهبر میان دست شما
هر کجا آشیانه ای داری تا دل ما کرانه ای داری
تو برای هدایت هر کس در مسیرش بهانه ای داری
ای خوش آن دم که با انالمهدی بر لب خود ترانه ای داری
ای قدوم تو بر فراز فلک سایه ی جاودانه ای داری
گرچه خیمه نشین صحرایی هر طرف آستانه ای داری
با وجودی که ما مسلمانیم تو به یک خیمه خانه ای داری
در دل هر محبّ منتظرت جمکران یگانه ای داری
گاه با بهترین رفیقانت محفل دوستانه ای داری
با محبان خاص خود گاهی صحبت مشفقانه ای داری
با علمدار انقلابت گاه گعده ی عاشقانه ای داری
چه کسی گفته غایبی آقا! سایه در هر میانه ای داری
نیمه شب ها که تا طلوع سحر کربلایی، نشانه ای داری
به دعا گوییا که مشغولی چه غم مخفیانه ای داری
نکند یاد زخم بازویی یا غم درد شانه ای داری
نکند در دل رقیّه ای ات روضۀ ناز دانه ای داری
ای که با هر بهانه می گریی چه دل پر بهانه ای داری
کِی اشاره کنی بر آن دو نفر بَه چه عصر و زمانه ای داری
ای علمدار سرمدی برگرد
ای نگار محمّدی برگرد

شعرولادت حضرت مهدی

شعرولادت حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف – محمودژولیده

باز از مَهد امامت خبری می آید
خبرِ تازه تر از تازه تری می آید
همه گویند بهم بخت جهان وا شده است
این خبر با سند معتبری می آید
بسته بود این در امّید به دل ها امّا
نور امّید ز هر بسته دری می آید
دوستان را پس از این منجی غم ها برسد
دشمنان را پس از این دردِ سَری می آید
پنج هادی شده تبعید که مهدی نرسد
غافل از آن که عجب تاج سری می آید
همه گفتند نباید پسر آید امّا
گفت ناگه پدری، گل پسری می آید
دشمن و دوست شنیدند که از بیت حسن
منجی دین خدا منتَظَری می آید

هاتفی گفت که طاووس جنان آمده است
با خبر باش که سلطان جهان آمده است

می شناسند دو عالم پسر زهرا را
می شناسد فلک این حیدرِ سر تا پا را
کاخ های ستم از هیبت او لرزانند
باز تکرار کند واقعه ی کسری را
به رَعایای خودش نیک نظر اندازد
دور سازد ز محبّین ستم اعدا را
صاف و شفّاف به یُمنش همه جا نور شود
او شود آینه سر تا سر این دنیا را
طاقتِ رنج و غمِ شیعه ندارد هرگز
بس به جانش بخرد درد و بلای ما را
شیعه بیمار شود در طلب آمدنش
لیک از حق طلبد عافیت آقا را
شیعه در سایه ی او مرد عمل می گردد
با شجاعت بزند از عدویش سرها را
دور تا دور حَرَمخانه ی نرگس امروز
باز کردند ملائک ره این مولا را

خرّم آن روز که راهش به حرم باز شود
پاکسازیِ حرم از حرم آغاز شود

آید آن روز که روز صُلحا خواهد شد
روز دیدار اَباصالحِ ما خواهد شد
می رسد این خبر از مشرق عالم آن روز
ایها الناس عدالت ز شما خواهد شد
کوفه را مرکز تعلیم و هدایت سازد
مُلک قرآن ز کجا تا به کجا خواهد شد
از دَم تیغ رَود هر که ببندد راهش
لشگر خصم طرف با شهدا خواهد شد
بعد از آن روز که شد کار مدینه یکسر
تازه او منتقم کرب و بلا خواهد شد
سر کفر است که در شام و حلب می ریزد
سرِ سَرکرده ی کفّار جدا خواهد شد
نه بماند اثر از آل صعود و نه یهود
کعبه از دست «بنی شِیبه»۱ رها خواهد شد
شاید از مُلک رضا هم گذری خواهد داشت
همه ایران به خدا مُلک رضا خواهد شد

یا لثارات! همه پشت سرش صف بکشید
تا توانید ز کفّار و منافق بکُشید

ای همه آل عبا جامِ جَمَت را عشق است
گل یاسین، صفای قدمت را عشق است
گفت بابات که این طفل صغیر است امام
در امامت به خدا سِنِّ کَمَت را عشق است
هر کجا هست وجود تو همان جا کعبه است
هر کجا می روی آقا حَرَمت را عشق است
می نویسی روی سربندِ خودت یا زهرا
رمز و رازِ رَجَزت را قلمت را عشق است
ای علمدارِ تو عباس – علمدار خدا !
یارت عباس که باشد عَلَمت را عشق است
آری آن خطبه ی پیغمبری اَت در راه است
سخَنَت را نَفَست را و دَمَت را عشق است
هیچ کس از کرَمِ دست توبی دولت نیست
ای تمامیِ سخاوت، کرمت را عشق است
بر لبت ذکر حسین است به هر شام و سحر
گریه ی صبح و مسا، درد و غمت را عشق است

گاه گریان حسن گاه حسینی آقا
همه ی عمر تو در راه حسینی آقا

————————–
[۱] بنی شیبه = دزدان حرم ، متولیان دروغین

شعرولادت حضرت مهدی

شعرولادت حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف – وحیدقاسمی

باز هم جشن نیمه ی شعبان بیت ها رخت نو به تن دارند
قلم من به زحمت افتاده واژه ها شوق پر زدن دارند

باز هم جشن نیمه ی شعبان السلام علیک یا خورشید
چله ی انتظار سر آمد از سر خمره نور می جوشید

باز هم جشن نیمه ی شعبان همه ی شهرمان چراغانیست
عطر عود و گلاب می آید چقدر حیف شد که آقا نیست

باز هم جشن نیمه ی شعبان ما به دنیا عجیب دل بستیم
لااقل به بهانه ی این جشن دو سه روزی به یادتان هستیم

سامرایی؟ مدینه ای؟ نجفی؟ پسر فاطمه کجا هستی؟
همه از تو سراغ می گیرند نکند باز کربلا هستی!؟

خوب شد، نیستی نمی بینی کاسه های نداری ما را
فقر و فحشا، فساد، بیکاری دختران فراری ما را

خوب شد، نیستی نمی بینی که حیا از نگاه دنیا رفت
رزق و روزی خانه ها کم شد قیمت نفت هر چه بالا رفت

خوب شد، نیستی نمی بینی رهبر ما شکسته تر شده است
«أین عمار» روی لب دارد باز هم طلحه فتنه گر شده است

خوب شد، نیستی نمی بینی زیر این دردها مچاله شدیم
کارد دیگر به استخوان خورده دست بر دامن سه ساله شدیم

حقّمان است این همه محنت یادمان رفت صاحبی داریم
یادمان رفت منتظر باشیم بین مان یار غائبی داریم

دلتان را به درد آوردیم دلمان سوی دام شیطان رفت
خشک شد گندم مزارع ری برکت از نان سفره هامان رفت

دل ما گیر چشمهای تو نیست گرم بازی آب و نان شده است
همه خواب تو را که می بینند! خیمه ی سبزتان دکان شده است

عاشق حجت خدا هستی!؟ یا علی! ترک معصیت اول
باقی دردها و مشگل ها می شود با نگاه آقا حل

به کلافی که یوسفت ندهند هر چه اندوختی بیا رو کن
عوض کوچه،خانه ی دل را صبح هر جمعه آب و جارو کن

شعرولادت حضرت مهدی

شعرولادت حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف – رضادین پرور

آمدند از بهشت بدرقه اش مــــادر آفتـــاب می آمــــد
مــــادر آفتـــــــــاب ما بین هاله ای از حجاب می آمد

مادر آب بود وو آینه بود مـــــادر آسمـــــــان و اختـــرها
مادری که به پاش خم می شد قامت التماس هاجـــــــــــــرها

مادری که میــــــان رؤیایش آخرین نوعروس زهرا شد
چه عروسی که حوریان گفتند مادر دست بوس زهرا شد

چه عروسی که چین دامانش از پر جبرئیــــل زیباتر
چه عروسی وقار چشمــانش از تماشای نیل زیباتر

آمدند از بهشت بدرقه اش دسته دسته فرشته های خدا
دیده می شد کنار هر قدمش در سماوات جای پای خــــــــدا

می نوشتند روی تاج گلش مــادر ماه، مادر خورشید
می شد از چشمهای او فهمید سایه اش هست برسرخورشید

از دعای بلند ساره گرفت سامرا را تمام، رمل بهشت
نذر کردند دایه های جنان تا نمایند وضع حمل بهشت

نم باران زد و دعا که گرفت نور هم مست بود و بی حس بود
همچو قرآن که زینت رحل است کودکی روی دست نرگس بود

کودکی که به دست موج لبش صد هزاران عصای موسی بود
پسری که ذبیح او یحیی نفس او مسیح عیســــی بود

آمد آن یوسفی که می گفتند چشم یعقوب را کشد در بند
آنکه می گفت حضرت ایوب از نگاهش نمی شود دل کند

همره خضر، همدم یونس همدل نـــوح، وارث آدم
آمد آنکس که سجده اش کردند انبیاء قبل حضرت خاتم

آمد آنکه به مدح او گفتند آیه ها « ما خَلَقتُ الانسان » را
آمد آنکه ز خاک پاهایش آفریده خـــــــدا سلیمــــــــان را

او که دارد میان مشت خودش مُحکمـــــــــــات قضاوت داود
آنکسی که همیشه خواهد بود مهر نامش کتیبه ی لب هود

آمد آنکه عبادتش کردند هرچه عبد و عبید و معبود است
آنکه محو هدایتش شده اند هرچه فرعون، هرچه نمرود است

آمد آنکس که شعله ی عشقش آتشی زد به قلب ابراهیم
آنکه دادند وعدهی او را سیزده نور واجب التعظیم

طاق نصرت برای استقبال تا زمین با ستاره ها بستند
هم گل اشک، هم گل صلوات روی طاق مناره هــا بستند

دید در بزم آسمانی ها شاهدی از زمین شواهــــد را
چشم ها که پر از مکاشفه شد مست دیدند چشم مسجد را

ملکــــــی آمد و پیاله گرفت شربتی خورد و گفت عجب شهدیست
ناگهان وحی شد که جبرائیل! ساقی امشب فقط خود مهدیست

مصلح کل که ریشه ی ظلم از سر انگشت او به هم خورده
او که دائم ستون عرش خدا به تنومندیش قسم خورده

چهره ی لن ترانیش دارد جذبه و هیئت رسول الله
او که بر قامتش برازنده است زره حضرت رســـــول الله

آسمانِ نگاه او روشن کهکشان پر از مدارِ علیست
در غلاف دو ابرویش دارد ذوالفقاری که یادگار علیست

جای پاهای او نه که گلزار بلکه قطع یقیـن حرم زار است
او که در لشگرش برای ظهور سیصد و سیزده علمدار است

تکیه بر کعبه می زند روزی تا کند از حسین خونخواهی
از پس ابر می شود پیدا آفتــــــاب بقیـــــه اللهــــــی

می زند کوس نبض لب هایش قل هوالله، یا برب الناس
هیبتی نقش پرچمش دارد رفع الله رایــــــه العباس

روز موعود در جوار حسین کعبه هم باز می کند آغــوش
چقدر باصفاست با مهدی هیئتی دور قبله ای شش گوش

قبله ی جان ماست پس قطعا” همچو قبله بنا شوم آن روز
بعد رجعت، خوشا به حال خودم زائر کربلا شوم آن روز

شعرولادت حضرت مهدی

شعرولادت حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف – حجت الاسلام رضا جعفری

این جشن ها برای من آقا نمی شود
با این چراغ ها شب من پا نمی شود

من بیشتر برای خودم گریه می منم
این جشن ها برای تو بر پا نمی شود

خورشیدی و نگاه مرا می کنی سفید
می خواستم ببینمت اما نمی شود

شمشیرتان کجاست؟ بزن گردن مرا
وقتی که کور شد گرهی، وا نمی شود

این زندگی بدون تو تلخ است مثل زهر
با زهر ما، آب گوارا نمی شود

آقا! جسارت است ولی زودتر بیا
این کارها به صبر و مدارا نمی شود

باور مکن تو را به هوای تو خواستم
با این قدی که پیش شما تا نمی شود

 

برای مشاهده دیگراشعارولادت حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف اینجاکلیک فرمایید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.