سائل، اگر کنار کریمی رصد شود
عالم اسیر ذکر “رضا جان مدد” شود
دست از نخ عبای شما بر ندارد او
حتی اگر که راه خدایی بلد شود
پس می شود که عبد عبید شما شویم
وقتی ردیف قافیه هامان “شود” شود
هر کس اسیر پنجه ی عشق شما نشد
باید اسیر پنجه ی هر دیو و دد شود

امشب شبیه ابر بهاریم یا رضا (ع)
اذنی بده دوباره بباریم یا رضا (ع)
 
امشب به قلب مرده جلا می دهد رضا (ع)
حال  و هوا به چشم گدا می دهد رضا (ع)
بر خیز … ناامید و خطاکارِ روسیاه ….
امشب امان به روز جزا می دهد رضا (ع)
بیمار خود بیار و دوا از رضا بخواه
امشب به هر مریض ، شفا می دهد رضا (ع)
” ای کربلا نرفته غم کربلا بس است “
امشب برات کرب و بلا می دهد رضا
 
امشب دخیل پنجره فولاد می شویم
امشب به دست عشق تو آباد می شویم

شاعر بیا ترنم انفاس را بگو
ابراز وجد سوده ی الماس را بگو
در روبروی گنبد زرد و مناره ها
از جان و دل تلاطم احساس را بگو
در بین روضه های حریم رضا کمی
حال و هوای زائر حساس را بگو
وقتِ دخیل بستن لبهات با ضریح
شاعر بیا تو قصه ی عباس را بگو

اهل حرم عموی رقیه شهید شد
موی حسین و زینب (س) از این غم سپید شد

دست از تنش جدا شده ای خاک بر سرم …
آهش چه نارسا شده ای خاک برم سرم …
آنیکه سالهاست عصای من است خود …
بی دست و بی عصا شده، ای خاک برسرم …
دنیا چه بی وفا شده … ای خاک بر سرم …
حمله به خیمه ها شده … ای خاک بر سرم …
پای تمام اهل حرم بعد رفتنت
با خار آشنا شده…. ای خاک بر سرم …..

آقا ببخش روضه ی تان ناتمام ماند
در شهر شام شعر دلم پشت بام ماند

 

2 دیدگاه. ارسال دیدگاه جدید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.