برایت حرف ندارم… شما بفرمائید
به این بهانه نگاهی به ما بفرمائید
 
به وقتِ نافله ی صبح ای مسیحا دم
ز بختِ خفته ملولم ؛ دعا بفرمائید
 
اگر قنوت گرفتی بین آن ؛ به خودت
سفارشِ منِ وامانده را بفرمائید
 
هنوز خانه تکانی نکرده این دل من
و مانده ام که بیایی ؛ کجا ؟ بفرمائید
 
نشسته ام سرِ راهت خودت بلندم کن
تکان نمی خورم از جا تا بفرمائید
 
بخیل نیستم آقا فقط مرا نه، نه
تو را به خدا همه را با خدا بفرمائید
 
بگیر هر چه به من می دهند این مردم
مرا ندارتر از هر گدا بفرمائید
 
لباسِ پاره به سائل چه قدر می آید
لباسِ فقر به من هم عطا بفرمائید
 
برای آمدنت احترام باید کرد
از این به بعد به جای بیا، بفرمائید
 
عزیزِ فاطمه نزدیکِ نیمه ی رجب است
اجازه ی سفر کربلا بفرمائید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.