اشعارشهادت حضرت زهرا وعید نوروز

اشعارفاطمیه ـ اشعارشهادت حضرت زهراوعیدنوروز ـ یوسف رحیمی

 

عید جدیدی آمد و آغاز سالی‌ ست
آقای من! امسال هم جای تو خالی ‌ست

وقتی که لب می‌خندد و دل غرق آه است
یعنی که بی تو عیدهای ما خیالی ‌ست

ما غائبیم از محضرت که روسیاهیم
آثار با خورشید پیوستن زلالی ‌ست

 چشمان تو از غصه های ما پر از اشک
اوقات ما از یاد تو اما چه خالی‌ ست!

ماه رُخت را در شب گیسو مپوشان
در شام هجران بی‌گمان صبح وصالی‌ ست

 دل های بیدار و … جهانی چشم در راه
در انتظارت جمعه های ما سؤالی ‌ست

این روزها در کوچه های فاطمیه
سهم تو و چشمان تو آشفته حالی ‌ست

چشم انتظارت مانده چشمان کبودی
برگرد، با تو شوکت مولی الموالی‌ ست

******

اشعارفاطمیه ـ اشعارشهادت حضرت زهراوعیدنوروز ـ سیدعلی رکن الدین

دلیلی هست اگر بی تاب و گریان کسی هستم
که من عمری ست در این خانه مهمان کسی هستم

برای گریه می میرم، به پای گریه می سوزم
که شمع روضه ی شام غریبان کسی هستم

در این قحطی کبوتر می شود گاهی نم اشکی
به گریه سایه بان بیت الاحزان کسی هستم

مریضی دارد این خانه، بهار امسال پاییز است
پریشان حال داغ برگ ریزان کسی هستم

کسی این جا دعا خوانده: خدایا، جان زهرا را…
کنار بستری حیرانِ طفلان کسی هستم

بیا ای عید! اما شادی من را نخواهی دید
مریضی دارد این خانه، پریشان کسی هستم

**********

اشعارفاطمیه ـ اشعارشهادت حضرت زهراوعیدنوروز ـ محسن زعفرانیه

از داغ زهرا ما شب و روزی نداریم
در سینه جز آهی و جز سوزی نداریم
وقتی که باشد همزمان با فاطمیه
امسال دیگر عید نوروزی نداریم

*********
اشعارفاطمیه ـ اشعارشهادت حضرت زهراوعیدنوروز ـ مریم سقلاطونی

عید امسال پر از بوی گل یاس شده است
و پر از خاطره ی گندم و دستاس شده است

همه ی دشت گواهند که با بوی بهار
عطر یک خانه ی آتش زده احساس شده است

چینش سفره امسال تفاوت دارد
سین هر سفره ، سلامی است که بر یاس شده است

روضه ی چادر خاکی همه جا پیچیده
سیب ها طعم خوش کوثر و اخلاص شده است

ابر ،در هیات یک مستمِع مداحی است
بس که می گرید و دل نازک و حساس شده است

جان گل های جهان پیشکش یاسی که
زخمی سیلی باد و ستم داس شده است

**********

اشعارفاطمیه ـ اشعارشهادت حضرت زهراوعیدنوروز ـ سعیدپاشازاده

ما مرده و ای کاش که جانی برسد
در پیری مان نه ، در جوانی برسد
آن روز برای شیعیان نوروز است
کز مرقد فاطمه نشانی برسد
***
حیدر پدر معنویِ این دنیاست
پس مادر مهربان عالم زهراست
عید آمده است و بهترین مهمانی
پرسیدن احوالِ پدر مادرهاست
***
یا فاطمه پرواز پر و بال من است
یا فاطمه یا محول الحال من است
تا کی من و هفت((سین))تکراری؟ نه!!
((ی ا ف ا ط م ه)) هفت حرف امسال من است
***
مؤمن ز دل امیدوارش پیداست
از حال دعای انتظارش پیداست
یا فاطمه گفتیم که باران آمد
سالی که نکوست از بهارش پیداست
***
از سفره ی عشق لقمه نانی داریم
صد شکر هنوز هم توانی داریم
از گرد و غبار قلبمان آکنداست
ما فاطمیه خانه تکانی داریم

**********

اشعارفاطمیه ـ اشعارشهادت حضرت زهراوعیدنوروز ـ رضاقربانی

پاییز شد به حرمت مادر بهار ما
اصلا ًفدای فضه ی او روزگار ما

خرجیِّ عیدمان همه اش خرج روضه شد
نذر عزای فاطمه دار و ندار ما

مردم اگر به جامه ی نو فخر میکنند
پیراهن سیاه عزا افتخار ما

اعضای خانواده ی مان را می آوریم
باشد سیاه لشگر بزمش تبار ما

امروز اگر ب مجلس صدیقه سر زنیم
سر میزند به خانه ی قبر و مزار ما

دنبال کار روضه ی زهرا اگر رَویم
پیش خدا پیش رود کار و بار ما

اینجا برای سینه زدن جایمان کم است
محشر میان حجره ی زهرا قرار ما

وقتی برای مادرمان سینه میزنیم
فوراً گرفته میشود از دل غبار ما

ما داغ دیده ایم که فریاد میزنیم
خرده نگیر بر غم و داد و هوار ما

گریه کنید مادر ما بی گناه بود
ناله کنید مادر ما پا به ماه بود

*******

اشعارفاطمیه ـ اشعارشهادت حضرت زهراوعیدنوروز ـ محمود مربوبی

عید نوروز است اما مادر ما بستریست
اصل تاریخ تشیع فاطمیه محوریست
یا محول حال مادر …. زینبت را شاد کن
صحنه را تحویل کن یارب که زینب مادریست

***
بر دشمن و دوست، اعتبارش پیداست
در سینۀ عاشقان مزارش پیداست
نوروز سر سفرۀ زهرا هستیم
سالی که نکوست از بهارش پیداست

*******

اشعارفاطمیه ـ اشعارشهادت حضرت زهراوعیدنوروز ـ ولی الله کلامی زنجانی

در دو عالم جلال ما زهراست
رمز تغییر حال ما زهراست
عید با فاطمیه می آید
ذکر تحویل سال ما زهراست

******

اشعارفاطمیه ـ اشعارشهادت حضرت زهراوعیدنوروز ـ شاعرناشناس

در صحن دل شیعه دوباره غوغاست
آوای دل اهل ولا یا زهراست
نوروز برای ما ندارد معنا
وقتی که عزای فاطمیه بر پاست

*****

اشعارفاطمیه ـ اشعارشهادت حضرت زهراوعیدنوروز ـ نادر بابایی

گرچه یثرب خود نشد هرگز به کام فاطمه
نه فلک سرگشته اند آری زجام فاطمه
عید ما امسال چون با فاطمیه توام است
سال ما تحویل گردیده به نام فاطمه

****

اشعارفاطمیه – شهادت حضرت زهرا(س)وعید نوروز-  سیدمجتبی شجاع

با نام تو هر کسی که لب باز کند
در هر سخنی که گوید اعجاز کند
خوشبخت کسی که سال خود را، زهرا
با گریه ی بر غم تو آغاز کند

******

اشعارفاطمیه – شهادت حضرت زهرا(س)وعید نوروز-  محمد علی فریور

امسال بھار غرق ماتم باشد
نوروز به فاطمیّه توأم باشد
کِی شاد دل شیعه شود از نوروز
وقتی که دل علی پر از غم باشد

*****

اشعارفاطمیه – شهادت حضرت زهرا(س)وعید نوروز-  امیر عباسعلی پور

سرگشتگان ماتم عظما نظر کنید
هر فاطمی دل شده را با خبر کنید
امسال بوی سوختن از عید میرسد
هنگامه ی عزاست ز غفلت حذر کنید

*****

اشعارفاطمیه – شهادت حضرت زهرا(س)وعید نوروز-   ناظر نائینی

سرفصل بھار روی گلگون داریم
لب تشنه عیشم و دلی خون داریم
الحال ز داغ فاطمه آه و فغان
ما غمزدگان فاطمیّون داریم

****

اشعارفاطمیه – شهادت حضرت زهرا(س)وعید نوروز-  قیصر اصفھانی

تا خون جگر به جام ما میباشد
شادی و طرب حرام ما میباشد
بر کام دل کسی نمی آید خوش
عیدی که مقارن عزا میباشد

*****

اشعارفاطمیه – شهادت حضرت زهرا(س)وعید نوروز- آذین اصفھانی

ما دلشدگان حاجت تأیید نداریم
یک ذره در این مسأله تردید نداریم
با آن که شده فصل گل لاله ولیکن
از بھر غم یاس علی عید نداریم

******
اشعارفاطمیه – شهادت حضرت زهرا(س)وعید نوروز-  بهلول حبیبی زنجانی

شیعیان عید آمده، آغاز شد سالی دِگر
می دهم از هفت سینِ سفره ی زهرا خبر

سین اوّل، سینِ سُفره، سُفره ای ازجنس غم
در کنارش مادری بنشسته چون با قدِّ خَم

سین دوم، در میانِ کوچه ها، سیلی شده
رنگِ رُخـــــــسارِگُلِ مولا علی نیلی شده

سین سوم، ساقه ای بشکسته با دستِ تَبر
باغبان تنهای تنــــها، غنچه هایش، دیده تَر

سین چارم، سوخته از کینه باب جبـــــــرئیل
پس چرا گلشن نشد این بار، آتش بر خلیل؟

سین پنجم، سینه ای مجروح و پُر دَرد و حزین
سین شش، پشتِ در و دیوار شد سِقطِ جنین

سین هفتم، گشته، فرقِ بینِ مسمار و خَدَنگ
سینه، سرنیزه، سه شعبه، ساربان، سر، سیب و سنگ

********

اشعارفاطمیه – شهادت حضرت زهرا(س)وعید نوروز-  مرحوم حسن کاظمی مرادی (مراد)

بر عذار سبزه و گل گردی از ماتم نشست
شد پریشان باغ و بلبل زین الم در غم نشست

خون به جای اشک می‌بارد ز چشم آسمان
لاله‌آسا از تب غم داغ دارد بوستان

شعله جای نور از خورشید می‌ریزد به خاک
غنچه از تاب و تب حسرت گریبان کرده چاک

تا صبا بر چهره‌ی گل گرد ماتم ریخته
روح سر سبز بهاران را به غم آمیخته

شد ز سوگ حضرت زهرا جهان ماتم‌سرا
شد بهار آفرینش در تب غم مبتلا

زین مصیبت آمد ابر آسمانها در خروش
شد چمن از شبنم غم در سحر آیینه پوش

شد نه تنها چرخ گریان در رثای فاطمه
هر افق دریای خون شد در عزای فاطمه

مرتضی تنها نشد از این مصیبت داغدار
خلق عالم سوگوارند از برای فاطمه

اشک غم از دیده جاری کرد با حالی نزار
هر مصیبت دیده‌ی ی درد آشنای فاطمه

راضیه مرضیه بر او صادق آمد از خدا
چون رضای دوست آمد در رضای فاطمه

اسوه‌ی عصمت به نسوان باشد او در هر زمان
مرحبا بر جان پاک با صفای فاطمه

آسمان بگشای راهی بر روان عاشقم
تا به حق ملحق شود بی‌پرده جان عاشقم

اشک غم شد مانع تحریر من بی‌اختیار
زین مصیبت دیگر از کف داده‌ام صبر و قرار

چون ندارم قدرت تفسیر کامل در بیان
می سپارم شرح آن را بر مراد عاشقان

**********
اشعارفاطمیه ـ اشعارشهادت حضرت زهراوعیدنوروز ـ نوروز علی عبد الهی رهنانی (عبدی)

عید نوروز آمد و دل ماتمی دیگر گرفت
ماتمی از بهر کفو حیدر صفدر گرفت

شد مقارن عید نوروز و عزای فاطمه
زین تقارن جامعه نیلی جهان در بر گرفت

گر چه دارد احترام این عید در نزد همه
باید اکنون ماتم فرزند پیغمبر گرفت

فاطمیون را نباشد شادمانی این بهار
چون که داغ فاطمه آفاق سر تا سر گرفت

بر در بیت الشرف چون دشمنان آتش زدند
از شرار آن دل اهل ولا آذر گرفت

هم حسین و هم حسن گشتند گریان و پریش
دست چون دیدند بر پهلوی خود مادر گرفت

تهنیت نه، تسلیت گویید برهم شیعیان
ز آنکه عالم را غم صدیقه اطهر گرفت

گر چه عبدیعبد عید نوروز است و وقت شادیست
این زمان باید عزای عصمت داور گرفت

***********
اشعارفاطمیه ـ اشعارشهادت حضرت زهراوعیدنوروز ـ علی وحید دستگردی (بزرگر)

دوباره دیده‌ام از اشک رشک زمزم شد
دوباره سوختن در مرا مجسم شد
دوباره خاک عزا بر سر دو عالم شد
«دلا بنال که غم با نشاط توام شد»
«عزای حضرت زهرا و عید با هم شد»

شدیم با غم و درد آشنا در این نوروز
و گشته‌ایم به غم مبتلا در این نوروز
به جای عیش عزا شد به پا در این نوروز
«نوای شادی اهل ولا در این نوروز»
«ز داغ دخت پیمبر بدل به ماتم شد»

چه گویم از چه علی و لی ز غصه خمید
چه گویم این که به زهرا ز دشمنان چه رسید
برای شیعه چه نوروزی و چه عید سعید
«ز سوگ حضرت صدیقه کار ما این عید»
«کشیدن از دل خود آه و خوردن غم شد»

برفت مهر درخشان آسمان علی
برفت از غم زهرا ز تن توان علی
گداخت آتش این داغ جسم و جان علی
«ز داغ فاطمه نوروز شیعیان علی»
«در این بهار، غم‌انگیز چون محرم شد»

ز دست داد علی ولی چو یاور خویش
به خاک تیره نهان کرد تا که گوهر خویش
ندید همسر خود را چو در برابر خویش
«گریست ساقی کوثر ز داغ همسر خویش»
«روان ز دیده او اشک همچو زمزم شد»

فغان و آه خزان شد بهار غمزدگان
که گشت تیره چو شب روزگار غمزدگان
نبود و نیست به جز گریه کار غمزدگان
«فغان که دامن دلهای زار غمزدگان»
«در این مصیبت عظمی ز اشک چون یم شد»

ز سوز سینه در این غم چو (بزرگر) نالید
به گریه گفت در این سال نیست عید، سعید
برای شیعه مولا علی نباشد عید
«نخواست شادی نوروز را چو ناظر دید»
«نشاط عید و غم آن شهیده توام شد
 
********
اشعارفاطمیه ـ اشعارشهادت حضرت زهراوعیدنوروز ـ سید هاشم وفایی

چگونه عید بگیرم به فصل ماتم تو
به صحن سینه به پا گشته خیمۀ غم تو

چگونه عید بگیرم اگر چه نوروز است
میان هجمۀ اندوه و درد و ماتم تو

جهان نشسته به سوگ و مَلَک گرفته عزا
در این مصیبت عظما، ز داغ اعظم تو

صدای گریۀ مهدی صلا زند بر خلق
نه فاطمیه، که باشد مه مُحّرم تو

نمک به زخم دل تو نمی زنم هرگز
خدا کند که همیشه شویم مرهم تو

کسی که حُرمت داغ تو را نگه دارد
چشد زُلال محّبت ز آب زمزم تو

خدا کند که دلم عاقبت به خیر شود
به بزم سوگ و عزایت، به زیر پرچم تو

بلند قامت عصمت، تو سر فرازم کن
که سر فراز شده دین، ز قامت خم تو

دوباره حسّ غریبی بود «وفائی»را
هماره اشک فشاند به عمر مبهم تو

*******

اشعارفاطمیه ـ اشعارشهادت حضرت زهراوعیدنوروز ـ علیرضا خاکساری

مومنان هشیار باشید عید امسال ابتر است
هرچه باشد فاطمیه روضه خوانی بهتر است
گریه و سینه زنی و بیرق و بزم عزا…
شیعیان امسال سال مادر است
*
فاطمیه شور و شادی از نگاهم دور شد
با “سیاهی” ، ” سال” نو دیباچه ای از نور شد
“سینه” و “سنجاق سر” ، “سیلی” “سحر” “سوزجگر”
هفت سین واژه های روضه هایم جور شد
*
فاطمیه فاطمه دنبال ماست
هفت سین اشک و ناله مال ماست
قرمز مایل به نیلی کری
باخبر باشید رنگ سال ماست
*
ما طرز تفکر شهیدان داریم
سر در خط رهبران ایمان داریم
از ما برسانید به آتش بازان
ما رسم و رسوم “خیمه سوزان” داریم
*
ما کوری چشم دشمنان پیروزیم
حاشا که به فکر عیدی نوروزیم
ما را به رسوم قدما کاری نیست
ما در غم عمه جان خود میسوزیم
*
“ابر” یم به آسمان خود حساسیم
“خاک” یم به سایبان خود حساسیم
ما شیعه ی حیدریم و غیرت داریم
بر چـادر مـادران خود حساسیم
*
دیگر میان معرکه ها گم نمیشویم
آری شریک شادی مردم نمیشویم
هرشب برای مادرمان گریه میکنیم
ما بی خیال کوچه و هیزم نمیشویم
*
مادرم زار و حزین…یا الله
تا که افتاد زمین…یا الله
ناله زد فضه بیا که پسرم…
وای من سقط جنین…یا الله
*
دیدم که سگی طعنه به دریا میزد
آتش به حریم امن مولا میزد
با بی ادبی – خدای من – در کوچه
ناموس علی مرتضی را میزد

*******
    
اشعارفاطمیه ـ اشعارشهادت حضرت زهراوعیدنوروز ـ علیرضا خاکساری

با گفتن ” ربنا…” دلم میگیرد
با “حی علی العزا” دلم میگیرد
تنها نه که فاطمیه ای مادر من
هرهفته دوشنبه ها دلم میگیرد
*
هم سنگ صبور حیدری حق داری
هم دل نگران دختری حق داری
با دست شکسته شانه برداشته ای…
سخت است ولی تو مادری حق داری
*
بیچاره حسن که از درون می گرید
بر ملحفه های لاله گون می گرید
ای وای حسن وای حسن وای حسن
با دیدن درب خانه خون می گرید
*
خوردی به زمین و من عزادار شدم
با دیدن سینه ی تو بیمار شدم
با هق هق گریه های خود خوابم برد
با خس خس سینه ی تو بیدار شدم
*
نه گواه غم زهرای علی هاله ی اوست
بلکه پیراهن او گلشن آلاله ی اوست
در و دیوار و غلاف و لگد و میخ در و…
…بی کسی های علی آلت قتاله ی اوست
*
امروزه فقط جنگ کلام است به قرآن
نوروز هوس های عوام است به قرآن
شیرینی و آجیل و لباس نو مگیرید
 در فاطمیه عید حرام است به قرآن

********

اشعارفاطمیه – شعرشهادت حضرت زهراوعید نوروز – غلامرضا سازگار (میثم)

نوروز ما مثل شب تار است یاران
چشم بهار از گریه خونبار است یاران

جایی که اشک مرتضی از دیده جاریست
گل هم به پیش چشم ما خار است یاران

تبریک در ماه غم زهرا حرام است
مهدی از این تبریک بیزار است یاران

بی معرفت باشم اگر تبریک گویم
وقتی که پیغمبر عزادار است یاران

تبریک چون گویم که دخت مصطفی را
خون جگر جاری به رخسار است یاران

راه گلستان را به روی خود ببندید
زهرا میان درب و دیوار است یاران

زهراست ما را مادر و باید بدانیم
مادر به ما، در حشر غمخوار است یاران

بلبل شده در بوستان همناله باگل
زیرا که در گلزار، گلزارست یاران

ما چون خریدار غم زهرا نباشیم
زهرا غم ما را خریدار است یاران

روزی که از فرزند مادر می‌گریزد
زهرا برای دوستان یار است یاران

دریایی از خون جاری از چشم تر ماست
نوروز نه، روز عزای مادر ماست …
 

*********

اشعارفاطمیه – شهادت حضرت زهراوعید نوروز – شاعرناشناس

عید نوروز…فاطمیه ..سینه ها رو غم گرفته
سفره ی هفت سین امسال براتو ماتم گرفته

با اجازه میخوام امشب سفره ی هفت سین بچینم
که شاید تو شعله ی شمع دَرِ نیم سوخته ببینم

بالای سفره ی هفت سین میزارم قرآن بسته
آخ بمیرم  یادم اومد مادرم پهلوش شکسته

گوشه ی بالای سفره جای اسپنده و عوده
گل نیلوفر حیدر ، رو میگیره ، روش کبوده

توی رؤیاهام می بینم ، صورت یه مرد خسته
می بینم تو دست اون مرد تکه گوشواره شکسته

چشمای اون مرد خسته به غم عشقش اسیره
هی میگه با چشم گریون الهی زهرام نمیره

بسه دیگه دل پر درد با همه غمها می سازه
رفقا آماده باشید برا تشییع جنازه

 

لطفااگرشاعرش رامی شناسیداطلاع دهید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.