اشعار ولادت عقیله بنی هاشم حضرت زینب سلام الله علیها ـــ هادی جانفدا

 

خدا به هیبت یک زن فرود می آید
و نسل سینه زنان به وجود می آید
 
و زن اگر که توئی ما کداممان مردیم ؟
اگر تو روح زنی زن پرست میگردیم
 
دوباره طرح تو در ذهن من مجسم شد
برایم آیه ی توحیدی ات مسلم شد
 
در آسمان عدم دو سه قطره از اشکت
به خاک پست نبودن چکید و آدم شد
 
شب تولد تو گریه بر حسینم چیست؟
گمان کنم که از امشب ، شب محرم شد
 
تو ظهر فاجعه یک لحظه چشم خود بستی
زمین برای اهالی چونان جهنم شد
 
غروب کرب و بلا عشق شد پراکنده
و بعد با زدن نبض تو منظم شد
 
تو گریه دار ترین شعر شاعران غمی
تو عمق آخر دریای بی کران غمی
 
تو هر چقدر غمی باز شکل لبخندی
و با شکوه تر از قله دماوندی
 
تو از غزل بوجود آمدی ترانه شدی
تو اوج مرثیه بودی و جاودانه شدی
 
تو فاطمه ، تو علی ، تو پیمبری بانو
تو مجتبی ، تو حسینی تو محـــشری بانو
 
تو انتشار شمیم نجیب شب بوها
سحر که شد تو اذان معطری بانو
 
برای اهل صفا آن دو رکعت جسمی
که از هزار رکعت با صفا تری بانو
 
بیا و آخر این شعر را خودت بنویس
برای اینکه خودت حرف آخری بانو
 


 
*******************

اشعار ولادت عقیله بنی هاشم حضرت زینب سلام الله علیها ـــ علی اکبر لطیفیان

 
آن قدر عاشقیم که املا نمی شود
مستی ما که در قلمی جا نمی شود
 
زلف مرا به پنجره های ضریح عشق
طوری گره زدند ، دگر وا نمی شود
 
باید که ناز داشت ، کمی نیز غمزه داشت
هر دختر قبیله که لیلا نمی شود
 
آن کس که خاک پای مریدان میکده ست
محتاج معجزات مسیحا نمی شود
 
«تاک» مرا به عشق تو در خم گذاشتند
حالا شراب می شود و یا نمی شود
 
ما مثل باده ایم شبی امتحان کنید
انگور زاده ایم شبی امتحان کنید
 
شکر خدا که نام مرا مبتلا نوشت
از حاجیان کعبه سبز شما نوشت
 
شکر خدا که دست قدر ، دست سرنوشت
نام مرا شریف ترین خاک پا نوشت
 
صبح ازل به خاک تو پیشانی ام رسید
این سجده را فرشته به پای خدا نوشت
 
از ما سوال شد که اسیر تو می شویم؟
ما خواستیم و آیه ی «قالو بلی» نوشت
 
بالای سر در حرم کبریاییش
نام تو را به خط خودش با طلا نوشت
 
یعنی تمام جلوه آل عبا تویی
آیینه تمام نمای خدا تویی
 
اعجاز بی مثال شما تا ادامه داشت
موسی ادامه داشت مسیحا ادامه داشت
 
ای بارش همیشه سجاده های نور
در امتداد چشم تو دریا ادامه داشت
 
بانو اگر به آینه ها سر نمی زدید
تاریکی همیشه ی دنیا ادامه داشت
 
در آسمان چهارم افلاک جا زدیم
آیات رد پای تو اما ادامه داشت
 
تا زندگی ات را به تماشا گذاشتی
آن عمر جاودانه زهرا ادامه داشت  
 
ای آفتاب روشن شبهای کربلا
ای زینب مدینه و زهرای کربلا
 
گفتیم آسمانی و دیدیم برتری
گفتیم آفتابی و دیدیم بهتری
 
گفتیم دختر اسد الله غالبی
ایام کوفه آمد و دیدیم حیدری
 
تو از زمان کودکیت تا بزرگیت
شیوا ترین مفسر الله اکبری
 
تو از کدام طایفه هستی که مستقیم
فیض از حضور علم خداوند می بری
 
بر شانه های سبز تو باز رسالت است
تو اولین پیمبر بعد از پیمبری
 
خورشید روی تو شرف مشرقین شد
یک نیمه ات حسن شد و نیمت حسین شد
 
ای ماورای حد تصور کمال تو
بالاتر از پریدن جبریل بال تو
 
از مادری چنین-چنین دختری شود
هم خوش به حال فاطمه هم خوش به حال تو
 
غیر از حسین فاطمه، چیزی ندیده ایم
در انعکاس آینه های زلال تو
 
نزدیک سایه های عبورت نمی شویم
نامحرمان عشق کجا و خیال تو ؟
 
از گوشه های چشم تو ساحل درست شد
محض رضای پای تو محمل درست شد
 
تو زینبی و شیر زن بعد کربلا
تفسیر نفس مطمئن بعد کربلا
 
زهرا، نبی ،حسین و علی و حسن تویی
بانو تویی تو «پنج تن » بعد کربلا
 
گاهی که طعنه می شنوی صبر میکنی
یعنی تویی همان حسن بعد کربلا
 
ای گریه غریبی عریان بی کفن
حالا تویی و پیرهن بعد کربلا
 
قلبت تپید وسوره مریم شروع شد
غمگین ترین غروب محرم شروع شد
 
ای سایه بلند اباالفضل بر سرت
ای بال جبرئیل گلستان معبرت
 
عباس هم رشیدی قد تو را ندید
از بس که سر بزیر بود در برابرت
 
شب زنده دار شام غریبان کربلا
دل بسته بر نماز شب تو برادرت
 
ای خطبه صدای تو نهج البلاغه ات
وی محمل بدون جهاز تو منبرت
 
هجده سربریده به دنبال چشم تو
هجده سر بریده نگهبان معجرت
 
ای قله نجابت توحید ، جای تو   
عطر حضور فاطمه دارد حیای تو
 


 
*******************

اشعار ولادت عقیله بنی هاشم حضرت زینب سلام الله علیها ـــ حسین رستمی

 
پائین تر از آنیم زبالا بنویسیم
یا اینکه بخواهیم شما را بنویسیم
 
ما کوزه ی اندیشه ی مان کمتر از آن است
تا اینکه بخواهیم زدریا بنویسیم
 
آنقدر به ما وقت ملاقات ندادند
تا گوشه ی چشمی زتماشا بنویسیم
 
ما را لُلُلُک  لُکنت محض آففریدند
تا مدح تو با لهجه ی موسی بنویسیم
 
هر جا که حسین ابن علی حک شده باید
زیرش مددی زینب کبری بنویسیم
 
از وسعت نوری بنویسیم که تابید
ای نقطه ی تاریک حوالی تو خورشید
 
بسیار شنیدیم ولی کم ز تو گفتند
ناگفته زیاد است اگر هم ز تو گفتند
 
نُه ماه تو در کالبد فاطمه بودی
گاه متولد شدنت عالمه بودی
 
از چهره ات اینگونه گرفتند نتیجه
هم مادر و هم دختر زهرا ست خدیجه
 
بر روی زمین از تو بگوییم چگونه
ای شیوه ی تفسیر تو در عرش نمونه
 
لب باز کنی هرچه نفس بند می آید
از حنجرت آیات خداوند می آید
 
پیوند صمیمانه ی دریا زده بر باد
آرامش آمیخته با لهجه فریاد
 
قول تو فصیح است بدانگونه که زهرا
این غرش شیر است همانگونه که مولا
 
دستی به در قلعه ی خیبر زد و از جا
لا حول ولا قوه ای وای مبادا…
 
ای کوفه بخاطر بسپار این عظمت را

در دست اگر تیغ دو صد مرد ندارد
برپای اگر از تاختنش گرد ندارد
 
پیشانی او پارچه زرد ندارد
این دختر مولاست همآورد ندارد
 
ای کوفه بخاطر بسپار این عظمت را
 
گاهی که به ناگاه گذر میکند از راه
با طرز وقاری که برش کوه شود، کاه
 
خورشید فراروی وی و پشت سرش ماه
جز این نبود منزلت دختر یک شاه
 
ای کوفه به خاطر بسپار این عظمت را
 
ای کوفه چه زود این همه از یاد تو پر زد
این لکه ی ننگ از چه ز دامان تو سرزد
 
زینب که دمی راهی بازار نمیشد
از معجر او باد خبر دار نمیشد
 
اکنون به چه جرم است وِ را کوچه به کوچه…
دشنام ، تماشا، سر بر نیزه، چه و چه
 
از گریه ی بر دختر حیدر بنویسیم
یک مرتبه خواهر دو برادر بنویسیم
 


 
*******************

اشعار ولادت عقیله بنی هاشم حضرت زینب سلام الله علیها ـــ قاسم نعمتی

 
 
السلام ای ملیکه ی دنیا
السلام ای شفیعه ی عقبی
 
السلام ای زلال تر از اشک
السلام ای مطهر والا
 
نوه ی دختری پیغمبر
نور چشمان سید بطحا
 
مثل آیینه ی تمام نما
روی تو شد خدیجه در زهرا
 
خوش به حال علی که گردیده…
…نام پاک تو زینت بابا
 
صد هزاران فرشته می خواهد
تا کشد ناز دختر مولا
 
بال جبریل بالش سر تو
سایه بان تو قامت طوبی
 
دور گهواره ات چه می بینم
لشگری صف کشیده از حورا
 
همه در نوبت اند تا گیرند
بوسه از خاک زیر پای شما
 
قدری آهسته وحی نازل شد
بر وجود مقدس طاها
 
کلیات کلام حق گردد
بی کم و بیش این چنین معنا
 
واجب الاحترام شد زینب
دختر ارشد کنیز خدا
 
هرکه گرید برای این دختر
اجر آن می شود معادل با…
 
…گریه بر غربت امام حسن
گریه بر داغ سیدالشهدا
 
مادر عشق دختر حیدر
لب کنم باز بهر مدح و ثنا
 
در طریق تو مست باید شد
از طهوران باده ی الا
 
هر دلی شد دخیل کوی تو
در قیامت نمی شود رسوا
 
ما گدایان بین راه توایم
علیا حضرتا تصدقنا
 
کرم ار توست ورنه کاسه ما
به خدا نیست مستحق عطا
 
من چه گویم که آیه ی قرآن
ز کراماتتان بود گویا
 
قرص نان تو می کند نازل
هل اتی بر سرای آل کسا
 
چه سحرها نماز شب خواندم
تا که شاید تو را کنم پیدا
 
همه شب های تو مسیحه ی عشق
می دهد بوی لیله المحیا
 
در قنوت تهجدت دیدم
رتبه های مقام محمودا
 
در رکوع تو جلوه های خضوع
سجده ات مست ربی الاعلی
 
در نماز شبت چه ها می دید
که حسین گفت التماس دعا
 
نفحات مقدست بانو
زنده سازد دو صد مسیحا را
 
شصت و نه بار ذکر یا زینب
رمز توحید را کند افشا
 
هرکه آواره ی حسینت شد
در حریم تو می کند ماوا
 
خاطرت را ز بس خدا می خواست
با حسین آفرید قلب تو را
 
السلام ای شریکه الارباب
فانیا للحسن سر تا پا
 
تا که مهر تو در دلم باشد
سایه ی عشق بر سرم بادا
 
دستگردان شدی میان حرم
تا رسیدی به دامن لیلا
 
کشتی ارباب عشق بازان را
ناز دار خدا دودیده گشا
 
بین هر تار معجرت بینم
آیه ی کاملی ز حجب و حیا
 
چادرت محترم تر از کعبه
صورتت در حجاب بی همتا
 
در چهل سال گفته همسایه
که ندیده است سایه ات حتی
 
کسب فیض از تو کرده ام بنین
تا که گردیده مادر سقا
 
آمدی تا که پر کنی جای
مادرت را میان بیت ولا
 
آمدی و چه زود می پیچد
بین خانه صدای «وا اُمّا»
 
کاش این جا تمام می شد کار
تازه آغاز می شود غمها
 
دومین داغ داغ محراب است
فرق منشق و ناله ی ابتا
 
سومین غربتت به یک تشت است
لب خونین و ذکر واحسنا
 
مادر درد السلام علیک
صاحب هر مصیبت عظما
 
جبرییل دلم خبر داده
می شوی ار حبیب خود تو جدا
 
چه می آید سرت خدا داند
الامان الامان ز عاشورا
 
بین گودال بنگری زینب
یک گلویی که گشته منحورا
 
ناله هایی ضعیف می آید
گوییا در میان هلهله ها
 
هاله ی نور گوشه ی مقتل
ناله های غریب واغوثا
 
مادرت بود و دور تا دورش
آسیه، مریم، هاجر و حوا
 
ناله می زد حسین را کشتند
با لب تشنه بر لب دریا
 
یک سوالی برای من مانده
بی جواب ای عقیله ی دنیا
 
تو چه دیدی کسی نمی داند
که زدی ناله آه «یا جدا»
 
از چه بر جد خود نشان دادی
تن بی سر دو بار با هذا
 
این حسینت مرمل بدما
گشته جسمش مقطع الاعضا
 
مو کنان سوی خیمه گاه مرو
بهر بوسیدن گلو بازآ
 
سر خود را بلند کن بنگر
روی نیزه سری رود بالا
 
کاش دشمن دگر حیا می کرد
ختم می شد مصیبتت اینجا
 
بوی جسم حسین می آید
ازچهل نعل تازه در صحرا
 
بعد از آن شد رسالتت آغاز
ای علمدار صبر روح وفا
 
تویی آن اولین ولی فقیه
در زمان امام کرب و بلا
 
این قصیده دگر کنم کوتاه
با تمام قصور ای والا
 
دامنت را به گریه می گیرم
تا نمایی برات ما امضا
 
نذر کردم اگر رسیدم من
زنده در آن حریم و صحن و سرا
 
هر قدم نام تو فقط ببرم
تا کنم در حرم به پا غوغا
 
در شب عید خواهشی دارم
می پذیری ز نوکرت آیا؟
 
آبرودار بر گل نرگس
بنما تو سفارش ما را
 
از حبیبم بخواه برگردد
از سفر آن امام خوبی ها
 
با تمام وجود می گویم
اعتقادم میان لوح قضا
 
کافر عشقم و خراب خراب
عاشق زینبم به اذن شما
 



 
*******************

اشعار ولادت عقیله بنی هاشم حضرت زینب سلام الله علیها ـــ علی اکبر لطیفیان

 
یا که خدا به خلق پیمبر نمی دهد
یا گر دهد پیمبر ابتر نمی دهد
 
حتی اگر چه فیض الهی به هیچ کس
غیر از رسول سوره ی کوثر نمی دهد
 
دختر در این قبیله تجلی کوثر است
بی خود خدا به فاطمه دختر نمی دهد
 
زینب یگانه است خدا هم به فاطمه
تا زینب است دختر دیگر نمی دهد
 
زینب رشیده ای است که بر شانه ی کسی
تکیه به غیر شانه ی حیدر نمی دهد
 
زینب شکوه خواهری اش را در عالمین
دست کسی به غیر برادر نمی دهد
 
او مظهر صفات جلالی حیدر است
یعنی به راحتی به کسی سر نمی دهد
 
زینب همان کسی است که در راه عفتش
عباس می دهد نخ معجر نمی دهد
 


 
*******************
 
اشعار ولادت عقیله بنی هاشم حضرت زینب سلام الله علیها ـــ یوسف رحیمی 

 

بر آل عبا تو نور عینی زینب
تو پشت و پناه عالمینی زینب
در فضل و شرافتت همین بس باشد
اینکه تو شریکه الحسینی زینب
*
خورشید نجابت و ادب یا زینب
با فضل و وقار، منتجب یا زینب
در اوج شکوه مثل کوهی بانو
هستی تو عقیله العرب! یا زینب
*
ای آینه عصمت زهرا زینب
در صبر و وفا بدون همتا زینب
تو محرم رازهای مولا بودی
چون فاطمه ای ام ابیها زینب
*
تو مهر قبول کربلایی زینب
زهرای بتول کربلایی زینب
ای وارث نهضت حسین بن علی
در شام، رسول کربلایی زینب
 


 
*******************
 

اشعار ولادت عقیله بنی هاشم حضرت زینب سلام الله علیها ـــ محمود کریمی

 
امشب دلم به تاب و سرم گرم از تب است
امشب که از نسیم حضوری لبالب است
شمع است و شاهد است و شرابی که بر لب است
شور و شگفتی است و شبی عشق مشرب است
شامی که روشنایی روز است امشب است
امشب شب ملیکه دادار زینب است
 
این جلوه جلوه‌های شبی بیکرانه است
این جذبه جذبه حرمی بی‌نشانه است
این سجده سجده بر قدمی جاودانه است
این شعله شعله نگهی عاشقانه است
از هر لبی که می‌شنوی این ترانه است
عالم محیط و نقطه پرگار زینب است
 
سّری رسید و معنی ام ‌الکتاب شد
نوری دمید و قبله هر آفتاب شد
چشمی گشود و چشم شقایق بخواب شد
زیباترین دعای علی مستجاب شد
زهراست این که در دل گهواره قاب شد
امشب تمام گرمی بازار زینب است
 
بر عرش سبز دست نبی تا که جا گرفت
نورش زمین و کل زمان را فرا گرفت
حتی بهشت سرمه از آن خاک پا گرفت
از عطر دامنش همه جا روشنا گرفت
آئینه‌ای مقابل رویش خدا گرفت
تصویر جلوه‌های خداوار زینب است
 
این کیست این که سجده کند عشق در برش
این کیست این که سینه درند در برابرش
این کیست این که از جلوات مطهرش
عالم نبود غیر غباری ز محضرش
فرموده است از برکاتش برادرش
آئینه‌دار حیدر کرار زینب است
 
تا کوچه‌اش قبیله لیلا ادامه داشت
تا خانه‌اش گدایی عیسی ادامه داشت
در چشم او تلاطم دریا ادامه داشت
بر قامتش قیامت مولا ادامه داشت
زینب نبود حضرت زهر ادامه داشت
خاتون خانه‌دار دو دلدار زینب است
 
سرچشمه‌های پرطپش کوهسار از اوست
دریا از اوست جذبه هر آبشار از اوست
تیغ کلام فاطمی‌اش آب دار از اوست
تفسیر آیه‌های غم و انتظار از اوست
آری تمام هیمنه ذوالفقار از اوست
از کربلا بپرس علمدار زینب است
 
سوگند بر شکوه دل مرتضایی‌اش
بر جلوه‌های حیدری‌اش مجتبایی‌اش
سوگند بر تقدس کرب و بلایی‌اش
بر ریشه‌های چادر سبز خدایی‌اش
سوگند بر نماز شب کبریایی‌اش
تا روز حشر کعبه ایثار زینب است
 
شمس حجاب گنبد دوار زینب است
بدر سپهر عصمت و ایثار زینب است
محبوبه حبیه دادار زینب است
مسطوره سلاله اطهار زینب است
اذن دخول در حرم یار زینب است
منصوره نرفته سر دار زینب است
 
نون و قلم نبی است و ما یسطرون حسین
طاق فلک علی است به عالم ستون حسین
خلقت تمام حضرت زهراست خون حسین
هستی تمام ظاهر و مافی البطون حسین
با یک قیامت است هم الغالبون حسین
در این قیام نقطه پرگار زینب است
 
سردار سرسپرده جولان عشق کیست؟
تنها امیر فاتح میدان عشق کیست؟
عشق است حسین و گوش به فرمان عشق کیست؟
روح دمیده در تن بی‌جان عشق کیست؟
علامه مفسر قرآن عشق کیست؟
تفسیر آیه‌ها همه اسرار زینب است
 
ققنوس وهم از پی او در توهم است
فانوس وصف در صفت وصف او گم است
قاموس اقتدار و وقار و تلاطم است
پابوس او تمامی افلاک و انجم است
کابوس شام و دولت نامرد مردم است
بر فرق ظلم تیغ شرر بار زینب است
 
پیداترین ستاره دیبای خلقت است
زیباترین سروده لب‌های خلقت است
زهراترین زهره زهرای خلقت است
لیلاترین لیلی لیلای خلقت است
شیواترین سئوال معمای خلقت است
گنجینه جزیره اسرار زینب است
 
ذرات و کائنات همه مرده یا خموش
در احتجاج بود زنی یک علم به دوش
قلب جهان به عمق زمین غرق جنب و جوش
آتشفشان قهر خداوند در خروش
هوهوی ذوالفقار علی می‌رسد به گوش
این رعد و برق نیست که انگار زینب است
 
خورشید روی قله نی آشکار شد
کوچکترین ستاره سر شیرخوار شد
ناموس حق به ناقه عریان سوار شد
هشتاد و چهار خسته به هم هم‌قطار شد
زیباترین ستاره دنباله‌دار شد
در این مسیر نور جلودار زینب است
 
چشم ستاره در به در جستجوی ماه
بر روی نیزه دیده زینب گرفت راه
مبهوت می‌نمود به سرنیزه‌ای نگاه
آتش کشید شعله ز دل تا کشید آه
کای جان پناه زینب و اطفال بی‌پناه
راحت بخواب چونکه پرستار زینب است
 
پشتش شکست بس که بر او آسمان گریست
حتی به حال و روز دلش کاروان گریست
از خنده‌های حرمله و ساربان گریست
بر گیسوان شعله ور کودکان گریست
از ضربه‌های دم به دم خیزران گریست
بر خیل اشک قافله سالار زینب است
 
آن شانه صبور صبوری زما ربود
آن قامت غیور قیامت بپا نمود
آن شیرزن حماسه عباس را سرود
با دست خویش بیرق کرب و بلا گشود
بر بال‌های زخمی‌اش ای وای جا نبود
غم را بگو بیا که خریدار زینب است
 
زینب اگر نبود اثر کربلا نبود
شیرازه‌ای برای کتاب خدا نبود
زینب اگر نبود علم حق به پا نبود
این خیمه‌ها و پرچم و رخت عزا نبود
یک یا حسین بر لب ما و شما نبود
در کار عشق گرمی بازار زینب است
 
با این که قد خمیده‌ام و داغ دیده‌ام
فتح الفتوح کرده‌ام هرجا رسیده‌ام
گر نیش کعب نی به وجودم خریده‌ام
گر طعم تازیانه چو مادر چشیده‌ام
چون کوه ایستاده‌ام ای سر بریده‌ام
در اوج اقتدار جهاندار زینب است
 
زینب کجا و خنده اشرار یا حسین
زینب کجا و کوچه و بازار یا حسین
زینب کجا و مجلس اغیار یا حسین
زینب کجا و این همه آزار یا حسین
زینب کجا و طشت و سر یار یا حسین
در پنجه‌های بغض گرفتار زینب است
 
از نای من به ناله چو افتاد نای نی
عالم شنید از پس آن های‌های نی
تو بر فراز نیزه و من در قفای نی
آنقدر سنگ خورده‌ام از لابه‌لای نی
تا اینکه یافتم سرت از رد پای نی
هجران توست آتش و نیزار زینب است
 
قرآن بخوان که حفظ شود آبروی تو
رنگین شده است ساقه نی از گلوی تو
در حسرتم که نیزه کند شانه موی تو
ای منتهای آرزویم گفت‌وگوی تو
ای نازنین بناز خریدار زینب است
 



 
*******************

اشعار ولادت عقیله بنی هاشم حضرت زینب سلام الله علیها ـــ غفور زاده

 
 
در عشق دلیل کاروان زینب
در همت و صبر قهرمان زینب
 
بر صدق و صفا رساترین آیت
بر شرم وعفاف ترجمان زینب
 
زهرای عزیز را جگر گوشه
دلبند امیر مومنان زینب
 
دلسوختگان وادی غم را
دلسوز و انیس و مهربان زینب
 
تا داد به پاکی و صفا ی دل
در عشق و صبوری امتحان زینب
 
با دشمن دین به استقامت داشت
همواره  نبرد بی امان زینب
 
در راه عقیده با سرافرازی
کوشید از ابتدا بجان زینب
 
شورید به هستی ستمکاران
با تیغ برنده ی زبان زینب
 
در پرتو همت بلند او
افراشته سر بر آسمان زینب
 
تاریخ نمی رسد به گرد وی
چون رفت فراتر از زمان زینب
 
تا هست نشانی از وفا بادا
جاوید حسین و جاودان زینب
 
اسلام از این دو سر فراز آمد
چون روح به جسم خفته باز آمد
 


 
*******************

اشعار ولادت عقیله بنی هاشم حضرت زینب سلام الله علیها ـــ قادر طهماسبی

 
سِرّ نی در نینوا می ‌ماند اگر زینب نبود
کربلا در کربلا می ‌ماند اگر زینب نبود
 
چهره سرخ حقیقت بعد از آن توفان رنگ
پشت ابری از ریا می ماند اگر زینب نبود
 
چشمه ی فریاد مظلومیّتِ لب تشنگان
در کویر تفته جا می ‌ماند اگر زینب نبود
 
زخمهء زخمی ‌ترین فریاد در چنگ سکوت
از طراز نغمه وا می ‌ماند اگر زینب نبود
 
در طلوع داغ اصغر، استخوان اشک سرخ
در گلوی چشمها می ‌ماند اگر زینب نبود
 
ذوالجناح دادخواهی بی ‌سوار و بی ‌لگام
در بیابان ها رها می ‌ماند اگر زینب نبود
 
در عبور از بستر تاریخ، سیل انقلاب
پشت کوه فتنه جا می ‌ماند اگر زینب نبود
 
 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.