کی می کُشد ما را فراق یار، آقا
کی می شوم لایق به یک دیدار ،آقا

هر دفعه قلبت را به یک شیوه شکستم
اما تو بخشیدی مرا هربار، آقا

راضی نشو لاغرتر از این باشم از داغ
لاغر تر از یک سوزن پرگار، آقا

ار خود نمی خوانم برایت روضه ها را
بشنو حدیث از مسلم گچکار، آقا

نزدیک دروازه سری بر نیزه رفته
در زیر پای یک سه ساله خار، آقا

وقتی سرش افتاد از نی دخترش گفت:
عمه … بیا سر را خودت بردار ، آقا

راحت نمی گوید سخن با عمه ی خود
لکنت زبان دارد در این گفتار ، آقا

هر شب کنار عمه می خوابد ولی باز
با کعب نیزه می شود بیدار ، آقا

مثل اسیران می برند این کاروان را
مثل کنیزی بر سر بازار ،آقا

من قصد آزار دو چشمت را ندارم
کی می شوم لایق به یک دیدار ،آقا

جعفر ابوالفتحی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.